پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته ۱۵۵

۱- ما بطور غریزی از چیزهایی مثل شکست، بدبختی، تهدید، خطر، سختی و مشکل، ناراحتی،…دوری می‌جوییم در حالی که هریک از این‌ها می‌توانند انگیزه‌ای شوند برای رشد و پیشرفت، منبعی باشند برای قوی شدن و دریچه‌ای باشند برای پیروزی.

۲- بهانه‌جویی نوعی مسئولیت ناپذیری است. بهانه‌جویی از ارزش و اعتبار ما می‌کاهد و کم کم ما را از اجتماع دور و به بوته فراموشی می‌برد. بهانه‌جویی نشانه ضعف است و مانع پیشرفت و پیروزی.

۳- قوی شدن به خودی خود و تصادفی اتفاق نمی‌افتد بلکه به کار و مبارزه وابسته است، به پافشاری در تصمیم‌گیری مرتبط است، با اعتماد بنفس پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی دارد، و با هر مانعی برای قوی شدن سر ناسازگاری دارد. بعکس، راحت‌طلبی و تنبلی، نادیده انگاشتن موانع ی سر راه به مقصد، ناتوانی در تصمیم‌گیری و تردید به خود راه ضعف و زوال است.

۴- مراقبت بیش از حد به تضعیف اراده قاطع در تصمیم‌گیری منجر می‌شود. پدر و مادرها باید کاملا مراقب این موضوع حساس در رابطه با کودکان خود باشند و در مراقبت از آنها در دام افراط و تفریط نیفتند.

۵- یکی از وبژگی‌های یک رهبر کارآمد ایجاد تنوع فکری است. برای بسیاری پذیرش نظرات مخالف سخت و دشوار است ولی  برای حفظ یک سیستم شاید مهمترین کاری باشد که یک رهبر باید انجام دهد، و همزمان در حذف چاپلوسان برآید که مانعی هستند برای رشد و پیشرفت و نوآوری و خلاقیت.

۶- از بسیاری از افراد می‌شنویم که می‌گویند اگر شرایط مناسب بود  چنین و چنان می‌کردیم! به این افراد باید گفت شرایطی را که دوست دارید و به‌نظرتان مناسب است منتظرش نباشید بلکه با کوشش خود آماده کنید.

۷- یکی از معیارهای دروغ گفتن تکرار زیاد یک موضوع است. اگر کسی درباره یک موضوع خاصی بطور غیرعادی بارها حرف می‌زند تردید نکنید که دروغ می‌گوید.

۸- من ترجیح می‌دهم اگر اکثریتی راه نادرست را برگزیدند با آنها همراه و همگام نشوم و تنها به راه درست خود ادامه دهم. شما چطور؟

۹- با طبیعت دوست شویم و با طبیعت همان رفتاری را داشته باشیم که با دوستان زندگیمان داریم. همانطور که دوستان در زندگی مهم هستند طبیعت اگر بیشتر از دوستان مهم نباشد حداقل در حد دوستان در زندگی ما لازم و مهم اند، همانطور که انتظار داریم دوستان ما سالم باشند و آسیبی از هیچکسی نبینند درباره طبیعت نیز چنین احساسی داشته باشیم و نگذاریم طبیعت آلوده و ناسالم شود، نگذاریم طبیعت آسیب بیند،…. آسیب به طبیعت آسیب به خودمان است، سالم نبودن طبیعت سلامت ما را به مخاطره می‌اندازد. پس بیاییم با خود عهد کنیم که طبیعت را دوست داشته باشیم همانطور که مادرانمان را دوست داریم و به طبیعت به مثابه مادر که بهترین دوست زندگی است بنگریم.

۱۰- هر کاری که برای نیکبختی انسان در توان ماست که انجام دهیم ولی با توسل به بهانه‌های متعدد از آن طفره رویم جنایتی است که به جامعه انسانی می‌کنیم. 

۱۱- در هر جامعه‌ای که زندگی می‌کنیم و به هر جامعه‌ای که تعلق خاطر داریم در ایجاد شرایط مناسب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اش کوشا باشیم. زنان و کودکان جامعه را جدی بگیریم و تامین نیازهای مختلف آنان را ارجحیت شماره یک قرار دهیم. در تصمیمات خرد و کلان آنان را مشارکت دهیم. امکانات رشد و پیروزی آنان را فراهیم کنیم. هیچ جامعه‌ای پیشرفت نخواهد کرد اگر به این دو گروه توجه کامل نشود. آینده هر جامعه‌ای وابسته به شیوه برخورد امروز ما با این دو گروه است.

۱۲- کم نیستند رهبران و مدیران و دیگرانی که از بازخورد به گفتار و نوشتار و رفتارشان نمی‌آموزند و در صدد اصلاح خود بر نمی ایند در حالی که استفاده از بازخورد می‌تواند ضعیف  را قوی کند، ناقص را کامل کند، نارسایی‌ها را بر طرف کند، اعتماد بنفس شخص دریافت کننده بازخورد را تقویت کند، به او در انجام مسئولیتهایش کمک کند، راه موفقیت‌اش را هموار کند.

۱۳- وقتی برای مردم صحبت می‌کنیم باید بدانیم مردم چه می‌خواهند بدانند و بیاموزند و در جستجوی چه هستند، و نه اینکه ما چه می خواهیم بگوییم. 

۱۴-همنشینی اجباری با افراد نادان و ابله بی‌تردید یکی از سخت‌ترین لحظات زندگی یک فرد داناست اما سخت‌تر و دردناک‌تر از آن زندگی کردن و کار کردن اجباری همان فرد دانا در جامعه7ای تحت سلطه ابلهان است.

۱۵- اندیشیدن شهروندان یکی از مواردی است که رژیم‌های سیاسی خودکامه  از آن وحشت دارند و به روش‌های مختلف و ابزارهای متفاوت و پیشرفته متوسل می‌شوند تا شهروندان را از اندیشیدن بازدارند. یکی از این روش‌ها که از سوی رژیم مذهبی حاکم بر ایران در ۴۵ سال گذشته بطور مستمر بکار گرفته شده گسترش غم و اندوه در جامعه بوده که مانعی است برای اندیشیدن. در یک جامعه اندوهگین و ماتم زده با اعضایی غمگین اندیشیدن امکان‌پذیر نیست. شهروندان هر جامعه خودکامه باید ولو بظاهر شاد باشند و شادی کنند تا فرصت اندیشیدن یابند و صد البته نوعی مبارزه با رژیم‌های ضد شادی است.

۱۶- هر کسی که کار فیزیکی و یا فکری می‌کند سازنده است. سازندگان جامعه ما شهروندان کشورهای مختلف هستیم ، ما اعضای جوامع مختلف جهان هستیم، اکثریت سازندگان آدم‌های معمولی هستند که ادعایی هم ندارند. آن آموزگار دبستان در آن روستای دور افتاده، آن کارگر در آن معدن، آن پرستار در آن درمانگاه، آن مادر بیسواد در آن روستای کوهستانی، …. همه سازنده هستند، سازنده امروز و فردای جامعه ولی کمترین توجه به آنها می‌شود،  حقوقشان اینجا و آنجا پایمال می‌شود آن هم از سوی کسانی که در سازندگی نقشی بسا کمتر از این افراد و گروه‌ها دارند، و سکوت مرگبار جامعه در دفاع از این سازندگان گمنام و مورد تجاوز قرار گرفته بسی دردناک است.

۱۷-قربانیان اصلی جنگ‌ها، خشونت‌ها، تعصبات، و ناآگاهی شوربختانه همیشه مردم عادی هستند که گول وعده‌های پوچ سیاستمداران را می خورند، و متاسفانه دیگران هم از گول خوردن آنها عبرت نمی‌گیرند و دیر یا زود به دام همان سیاستمدارن و یا مشابه آنها می افتند.

۱۸- همیشه مشاوره بگیریم به ویژه زمانی که فکر می‌کنیم نیازی به آن نداریم. هرگز نیمه کاره کاری را متوقف نکنیم  ، ادامه دهیم هرچند دیگران ناامید باشند. هر روز از خود و دیگران بپرسیم چگونه می‌توانیم بهتر بیندیشیم ، بهتر بگوییم، بهتر رفتار کنیم. مشاوره گرفتن، ادامه دادن، و درجستجوی بهتر شدن اضلاع سه گانه مثلث پیروزی و رشد در زندگی هستند.

۱۹- وقتی توافق بین دو تن یا دو کشور و یا بیشتر امکان‌پذیر است که زبان همدیگر را بفهمند و هدف همدیگر از مذاکره را درک کنند. در اختلاف بین رژیم اسلامی و ملت ایران مشکل همینجاست! زبان رژیم خشونت است و سرکوب و کشتار که ملت با چنین زبانی کاملا نااشناست، و هدف رژیم هم تحمیل عقاید خود یبه همه احاد ملت و یکسان سازی جامعه است که  برای ملتی که در پی‌تنوع و کثرت گرایی است قابل درک نیست. اگر انصاف داشته باشیم باید بپذیریم که حکومت تمام راههای گذر از بن بستی که خود ایجاد کرده را بسته و شرایطی برجامعه حاکم کرده که راه هیچگونه توافقی وجود ندارد، و راه عبور از این بن‌بست تاریخی همانا چیزی نیست جز تغییر نظام ‌ و  ساختار سیاسی کشور.

۲۰- باور کنیم همانطور که ما باور داریم اگاهی‌بخشی یک وظیفه ملی و انسانی است جنایتکاران هم باور دارند ارتکاب جنایت یک وظیفه و تکلیف برای آنان است. اگر چنین باوری در کسی نباشد ممکن نیست مرتکب جنایت شود. باید راه بیابیم که کسی جنایت کردن را تکلیف تلقی نکند.

رونالد ریگان در نخستین سخنرانی سالانه وضعیت کشوردر دوره دوم ریاست جمهوری‌اش در سال ۱۹۸۵ یادآور شد. 

«هیچ محدودیتی بر ذهن انسان وجود ندارد، هیچ دیواری در اطراف روح انسان وجود ندارد، هیچ مانعی برای پیشرفت ما وجود ندارد، مگر آنهایی که خودمان برپا می کنیم».

هفته‌دلپذیر و خاطره‌انگیزی را برای شما و عزیزان‌تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط