پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته ۱۷۵

پیشکش به مدافعان و پاسداران طبیعت که بدون آن ادامه حیات ما انسان ها غیرممکن می‌شود.

۱- زندگی به تعبیری استقبال از خطر است که بدون آن فاقد معناست. پیروزی در زندگی و تحقق اهداف پیامد استقبال از خطر است.

۲- پذیرش شکست مسیر پیروزی آینده را تضمین می‌کند. چین در ۱۹۹۲ دهمین اقتصاد جهان بود و امروز اقتصاد برتر جهان، چین راه رشد اقتصادی را از دهه ۱۹۸۰ با پذیرش شکست سیاست‌های اقتصادی از انقلاب ۱۹۴۹ تا اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی را پذیرفت که امروز به جایگاه برتر اقتصادی در جهان رسید. ویتنام نیز با پذیرش شکست‌هایش از یک اقتصاد فقیر به یک اقتصادی که یکی از سریعترین نرخ‌های رشد اقتصادی را در میان  در میان کشورهای در حال توسعه تجربه می‌کند، رسیده است. از این نمونه‌ها فراوان در جهان داریم. آیا زمان آن نرسیده که رژیم اسلامی نیز به پذیرش سیاست‌های اشتباه ۴۶ ساله تن در دهد تا از سقوط ایران جلوگیری شود؟

۳- ایران همه امکانات و ویژگی‌ها برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای و جهانی را دارد بجز دو عامل بهم وابسته رهبری خردمندانه و فضای آرام.

۴- ایران در یک بی‌تفاوتی تاریخی منجمد اجتماعی گیر کرده است که شاید بتوان به یقین گفت که پایان این بی‌تفاوتی آغاز نجات ایران است. بی‌تفاوت‌ها در رهایی ایران از حکومت اهریمنی نقش کلیدی دارند. بی‌تفاوتی اکثریت تضمینی است برای بقای رژیم اسلامی حاکم بر ایران. ای بی‌تفاوت‌ها، زمان برخاستن شما و مبارزه‌تان است. ایران به شما نیاز دارد!

۵- من امروز هر دیوانه‌ای که بتواند ایران را از سلطه حکومت اسلامی حاکم بر ایران نجات دهد بر هر اندیشمند و دانشمند و هنرمند و خردمند و روشنفکری ترجیح می‌دهم زیرا باور راسخ دارم که دانش و اندیشه و هنری که باعث رهایی از خودکامگی، بیدادگری، نقض حقوق انسان، و تاریکی نشود از نادانی و‌ ناآگاهی بسی خطرناک‌تر است.

۶- رقابت سازنده و انتقاد سازنده از رفتارهایی هستند که به رشد کمک می‌کنند. من نه تنها رقابت با و انتقاد سازنده از دیگران را از عوامل عمده رشد می‌دانم بلکه رقابت سازنده با و انتقاد سازنده از خود را مهمتر در روند رشد و توسعه خود و جامعه می‌دانم.

۷- ما می‌توانیم و حق داریم که امید داشته باشیم، آرزو داشته باشیم ، تماشاگر پدیده‌ها و رخدادها باشیم،…ولی برای پیروزی به اراده قاطع، آگاهی، مبارزه مستمر، باور ژرف به پیروزی، عزم راسخ،  برنامه‌ریزی سنجیده، آینده‌نگری، تصمیم درست و مناسب با شرایط، و سازماندهی و بسیج توده نیاز داریم.

۸- منفعل بودن نشانه نادانی است و مقدمه نابودی. انفعال در زندگی یک انتخاب نیست. هر انسانی که شیوه انفعال بر می‌گزیند در واقع ناقض حقوق خود است.

۹- حکومت حاکم بر ایران با شادی سرستیز دارد و مبلغ غم و اندوه است، هر اقدامی که شادی آفرین باشد را ممنوع کرده و در گسترش عوامل اندوه کوتاهی نمی‌کند. اسپینوزا فیلسوف هلندی پرتغالی تبار  می‌گوید که « غم مانع خردمند شدن افراد می شود». آری، رژیم‌های خودکامه و دیکتاتوری از خردمندان وحشت دارند و با گسترش غم و اندوه و ضدیت با شادی تلاش می‌کنند از افزایش خردمندان جلوگیری کنند و غیر مستقیم خردمندان را ترور کنند.

۱۰- راهپیمایی‌های حکومتی موجب گمراهی خودکامگان می‌شود. مردمی که از وحشت و یا با قوه قهریه در راهپیمایی‌هایی شرکت می‌کنند و شعار زنده باد رهبر، پیشوا، امام، این و آن سر می‌دهند همان مردمی هستند که در نخستین فرصت شعار مرگ بر همان بت سابق خود سر خواهند داد. گمراه کردن خودکامگان را به یک رسالت ملی تبدیل کنیم.

۱۱- تمرکز بر آسیب‌های وارده بر ما در پی حوادث تلخ و ناگوار موجب رنج و مشکلات بیشمار می‌شود. مهم آن است که بتوانیم از آن آسیب‌ها درس بگیریم، بر آنها تمرکز کنیم، چاره‌ای بیابیم، و به آینده بیندیشیم.

۱۲- اقتدار بدون پاسخگویی، سو استفاده از قدرت است. مسئولیت جاده یکطرفه نیست. کسانی که می‌خواهند دیگران مسئول باشند و خود از مسئولیت و پاسخگویی مبرا، هرگز نخواهند توانست دیگران را به مسئولیت وادارند. مسئولیت یک تعهد متقابل است.

۱۳- شک کنید، شک کردن نقطه ضعف نیست بلکه آگاهی و فروتنی است. باعث تفکر و تصمیم‌گیری درست‌تر، سنجیده‌تر و بهتر می‌شود. رهبران و مدیرانی که هرگز خود را زیر پرسش نمی‌برند  در برابر خطر کور هستند.

۱۴- هر فردی نقاط ضعفی دارد، نقاط ضعف عیب نیست مشروط بر اینکه نقاط ضعف را بتوانیم به سوی اهداف مفید و مثبت هدایت کنیم. نقاط ضعف نمایانگر نقاط قوه بالقوه است.

۱۵- بسیاری از انسان‌ها قدرت را مترادف با کسب چیزی و قانع کردن دیگران برای پذیرش افکار و باورها ایشان می‌دانند ولی کمتر کسی است که قدرت را در ازدست دادن، ترک کردن، دل کندن ، رها کردن چیزها و افراد هم ببینند. اگر سالیان طولانی در یک رابطه ناسالم بودیم و به آن رابطه خاتمه دهیم در واقع نشانه قدرت ماست. اگر با حکومتی از نزدیک برای حدود نیم قرن روابط و همکاری تنگاتنگ داشتیم و ناگهان متوجه شدیم به راه اشتباه رفتیم و در همان لحظه از چنان حکومتی جدا شویم قدرت خود را به نمایش گذاشته‌ایم. اگر معتاد به مواد مخدر هستیم و ترک اعتیاد کنیم یعنی قدرت داریم…

۱۶- همیشه به ما گفته شد رفتارت باید منطقی باشد و یا در تصمیم‌گیری منطقی باش، و بخش احساس در تصمیم‌گیری و رفتار را یا اصلا در نظر نداشته‌اند و یا بسیار کم اهمیت جلوه دادند. واقعیت این است که هیچ تصمیم و هیچ رفتاری بدون دخالت احساس، گاهی کمرنگ‌تر و گاهی پررنگ‌تر، از منطق اتفاق نمی‌افتد. احساسات گفت‌و گوی شما و من را هدایت می‌کند. به رفتارمان انرژی  می‌بخشد. تصمیمات را تقویت می‌کند، و مهمتر از هر چیزی چه دوست داشته باشیم و یا نداشته باشیم احساسات در شکل بخشی آینده نقش اساسی ایفا می‌کند.

۱۷- اکثریتی از ما هرج‌و مرج را یک پدیده منفی می‌دانیم در حالی که واقعیت این است که هر پدیده‌ای  هر دو جنبه مثبت و منفی را در خود دارد. هرج‌و مرج بی‌تردید می‌تواند حاوی اطلاعاتی باشد که در گسترش دانش، و حتی خرد موثر باشد، و همچنین الهام بخش ایده‌های نوین باشد.

۱۸- اگر نتوانیم تصور داشتن چیزی را داشته باشیم هرگز آن چیز را نخواهیم داشت. آن گروه از از ایرانیان و بیگانگانی که رژیم حاکم بر ایران را غیر قابل سقوط تصور می‌کنند هرگز سقوط آن را نخواهند دید. بعکس، تصور تحقق این رویداد تاریخی امکان سقوط آنرا تقویت می‌کند.

۱۹- مهم است که دانش داشته باشی اما مهمتر آن است که آنرا به دیگران منتقل کنی و گسترش دهی، مهم اسم قدرت داشته باشی ولی مهمتر آن است که دیگران را هم توانمند‌سازی، مهم است ثروت داشته باشی ولی مهمتر آنکه به دیگران نیز بیاموزی چگونه ثروت بیندوزند، سیاست داشتن مهم است ولی مهمتر آنکه با اخلاق آمیخته باشد.

۲۰- کسانی که درکی از تغییر زمان و شرایط ندارند نباید انتظار پیروزی و موفقیت و رشد داشته باشند.

میرزا اقاخان کرمانی:

اگر یک جلد کتاب از ۲۴ جلد کتاب بحارانوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند دیگر امید نجات برای آن ملت کم است.

هفته دلپذیر و خاطره‌انگیزی را برای شما و عزیزان‌تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی‌پروا

مطالب مرتبط