۱۵خرداد “انقلاب شاه یا خمینی”
۱۵خرداد ۱۳۴۲ یکی از مهمترین نقاط عطف در تاریخ معاصر ایران است که به دنبال اعتراضات مردم علیه رژیم پهلوی رخ داد. این اعتراضات به رهبری روحانیت، و در صدر آن خمینی، و با حضور گسترده مردم در شهرهای مختلف، به ویژه تهران و قم، برگزار شد. برخورد شدید و سرکوبگرانه رژیم پهلوی که آن را با سرکوبگری های امروزه رژیم جمهوری اسلامی میتوان مقایسه کرد باعث شد تا ۱۵ خرداد به عنوان نماد مقاومت و مبارزه علیه استبداد دربرابر نظام پهلوی در اذهان عمومی باقی بماند.
یکی از مهمترین عوامل اعتراضات ۱۵ خرداد، مخالفت شدید خمینی با برنامههای اصلاحی شاه، موسوم به “انقلاب سفید” یا “انقلاب شاه و ملت”، بود. هدف شاه از این طرح از بین بردن شکاف ایجاد شده بین ملت ایران و حکومت سلطنتی خود بود، زیرا در آن دوران مردم از خلاَ دموکراسی و اصول حقوق بشری در جامعه به تنگ آمده بودند. این برنامه شامل شش اصل بود که دو اصل آن به صورت علنی باعث خشم روحانیون به خصوص خمینی شد.
اولین اصل اصلاحات ارضی بود. این برنامه به دنبال تجدید ساختار مالکیت زمینهای کشاورزی و توزیع مجدد آنها بین دهقانان بود. این طرح در ابتدا بسیار ایدهآل به خصوص برای طبقات اجتماعی پایین و متوسط به نظر میرسد، اما شاه به اصطلاح از کیسه خلیفه میبخشید، زیرا آن زمینها، زمینهای غصبی بودند که رضا خان در دوران خود بدون در نظرگرفتن حق مالکیت دهقانان آنها را غصب کرده بود، و حال شاه در نظر داشت آن زمینها را دوباره به همان دهقانها برگرداند تا چهره مردمی از خود بسازد. از طرف دیگر روحانیون نگران بودند که این اصلاحات به تضعیف موقعیت اجتماعی و اقتصادی آنها منجر شود. همچنین روحانیون از غنی شدن طبقه متوسط جامعه به خصوص طبقه روبه پایین جامعه وحشت داشتند، زیرا آنها تنها پیروان روحانیت و با عقیده مذهبی بوند که بخش وسیعی از جامعه را در آن دوران تشکیل میدادند.
اصل بعدی اعطای حق رأی به زنان بود، اعطای حق رأی به زنان و شرکت دادن آنها در انتخابات یکی دیگر از اصولی بود که با مخالفت شدید روحانیون مواجه شد. خمینی با توجه به تعاریف دین اسلام از نقش و جایگاه بانوان در جامعه این اقدام را برخلاف آموزههای اسلامی و تهدیدی برای نظام خانواده و ارزشهای سنتی میدانست، زیرا از نظر دین اسلام میتوان گفت که زنان از حقوق اجتماعی و سیاسی برخورد دار نیستند، که این به نوبه خود بر خلاف عقاید دموکراسی، حقوقبشر و برابری جنسیتی است. اما در این راستا شاه هم بیتقصیر نبود، زیرا او اکنون که جامعه از استبداد او به تنگ آمده بود تازه به این فکر افتاده بود تا حداقل به صورت محدود پایههای دموکراسی را برای مردم ایران زمین فراهم کند. برای مردمی که او تا دیروزنگذاشته بود تعریف درستی از دموکراسی داشته باشند و یا از حداقل آن برخوردار باشد. خمینی هم طبق معمول این فرصتی را که شاه برای او فراهم ساخته بود را غنیمت شمرد و با حداکثر سواستفاده از عقاید مذهبی مردم نقشههای شاه را نقش بر آب کرد.
برای این کار خمینی در سخنرانیهایش شاه را به یهودی بودن و دستنشانده قدرتهای خارجی متهم میکرد. این ادعاها با هدف تضعیف مشروعیت شاه و حاکمیت او و تحریک احساسات مذهبی و ملیگرایانه مردم مطرح میشد، هرچند که خمینی به گفته خود با ملیگرایی مخالفت داشت است، زیرا او ملیگرایی را با دین اسلام در اتضاد میدید. خمینی از این طریق تلاش میکرد تا حمایت عمومی را برای اعتراضات و مخالفتها افزایش دهد.
یکی از نقاط عطف ۱۵ خرداد که یکی از بزرگترین اشتباهات شاه در آن زمان بود، حمله نیروهای امنیتی به مدرسه فیضیه قم بود، بخصوص در جو متشنج اعتراضات مردمی و اینکه این کار شاه باعث شد تا آن چهره دموکراتیکی را که سعی داشت برای خودش بسازد، یک شبه نابود شود. همچنین از جهت دیگر این حرکت باعث جریحهدار شدن احساسات مردم مذهبی و بالاگرفتن اعتراضات شد و همچنین یک برگ برنده در دستان خمینی، تا با آن بتواند به راحتی علیه شاه از آن استفاده کند. این حمله در ۲ فروردین ۱۳۴۲ اتفاق افتاد و منجر به زخمی و کشته شدن تعدادی از طلاب شد. این واقعه موجب افزایش خشم عمومی و گسترش اعتراضات علیه رژیم پهلوی گردید. همچنین از آن پس خمینی مدرسه فیضیه را به عنوان یکی از مهمترین مراکز علمی و دینی کشور، نمادی از مقاومت مردم و روحانیون در برابر رژیم پهلوی نمادین کرد تا از این رو بتواند با یادآوری ۲ فروردین برگ برنده خود را چندین بار در آینده علیه شاه بازی کند، و بتواند با سواستفاده از عقاید مذهبی مردم احساسات آنان را در کنترل خود داشته باشد.
در آخر به نگرانی اصلی ملیگرایان راسخ و مخصوصا دکتر شاپوربختیار که از دیرباز هشدار قدرتگیری نیروهای مذهبی و ایجاد یک حکومت دینی را داده بود، راه را برای رسیدن به حکومتی با ارزشهای ملی دشوارتر ساخت. میتوانستیم با جلوگیری از فتنه خمینی، حکومت و دولتی برپایه حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی را داشته باشیم. دکتر شاپوربختیار همواره بر ضرورت مبارزه مسالمتآمیز و پایبندی به اصول دموکراسی و حقوق بشر تأکید داشت و این رویکرد او را از دیگر احزاب سیاسی مخالف رژیم پهلوی آن زمان متمایز میکرد.
ایران هرگز نخواهد مرد
مهران ملامیرزایی