برنامه و منویات دموکراتیک دولت بختیار برای ایران در تقابل با اسلامگرایی حکومت اسلامی خمینی برای اسلام
در سرآغاز نخست وزیری، بختیار سوسیال دموکراسی را به عنوان چشم انداز دولت خودش معرفی کرد. این چشم انداز در تقابل با چشم انداز «حکومت اسلامی» ولایت فقیه خمینی بود. لازم به تاکید است که برای آیت الله خمینی آنچه اهمیت نداشت، دموکراسی بود. خمینی همواره بر اینکه در”اسلام” همه آزادی ها هست و “اسلام” برای همه چیز چاره دارد تاکید استوار داشت.
برنامه دولت بختیار با هدف اصلی استقرار آزادی و دموکراسی از طریق احیای مشروطیت و اجرای قانون اساسی، دارای مواردی چون آزادی زندانیان سیاسی و اعاده حیثیت و پرداخت غرامت به آنها، انحلال ساواک، محاکمه متجاوزان به حقوق ملت و “پشتیبانی بدون قید و شرط از اصول منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های مربوط” بود. این برنامه در سازگاری چشمگیری با خواسته های دموکراتیک مردم و احزاب – به جز برچیدن نظام مشروطه – و در تضادی آشکار با برنامه دولت های پیشین بود. در این دوره، همگام با پایان اعتصاب مطبوعات که در پی مذاکرات و توافق با دولت بختیار صورت گرفت، آزادی واقعی بیان و قلم و اجتماعات برقرار شد.
در کنار برنامه رسمی دولت و آغاز به اجرای آن، منویات دولت بختیار بنابر سخنرانی ها و مصاحبه های نخست وزیر به روشنی نمایانگر باورمندی و تعهد نخست وزیری و دولت به دموکراسی، آزادی های اساسی، حقوق بشر جهانی، و جدایی نهاد دین از نهاد حکومت بود. در مقابل گفته های خمینی به روشنی نمایانگر این بود که هدف او و پیروانش استقرار یک حکومت اسلامی بنابر قانون اسلام است. سودمند است که گزیده هایی از گفتارهای این دو را با هم مرور می کنیم:
۱۶ دی ماه ۱۳۵۷:
بختیار در سخنرانی آغازین نخست وزیری (پیروی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و برقراری دموکراسی):
«من سوگند یاد می کنم که کلیه آزادیهای فردی و اجتماعی مصرحه در قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر را در اسرع وقت جامعه عمل بپوشانم… کلیه احزاب سیاسی که غیر قانونی نیستند می توانند شروع به فعالیت نمایند و دسته جات ممنوع نیز می توانند در صورتی که وابستگی به خارج نداشته باشند پس از رسیدگی در زمره سایرین در آیند… دشمنان کشور باید بدانند که من با علم و اطلاع از اوضاع اسف بار مملکت قبول مسئولیت نمودم و با قدرت و ایمان و پشتیبانی همه شما دوستان عزیز امیدوارم به آشفتگی سروسامان داده و کشور را به سوی یک کشور سوسیال دموکرات واقعی سوق دهم.»
۱۴ دی ماه ۱۳۵۷:
پاسخ خمینی به پرسش یک خبرنگار (قانون ما اسلام است):
پرسش: «در خیابان صدای “الله اکبر” و “درود بر خمینی” شنیده میشود ولی اینها هنوز هیچ کدام برنامه سیاسی نیست. شما مرتب از “جمهوری اسلامی” صحبت کردهاید که مطلبی خیلی کلی است. آیا ممکن است رئوس کلی این نظام و سرنوشت سومین کشور صادرکننده بزرگ نفت را ترسیم کنید؟»
خمینی: «قانون ما اسلام است ومدون است؛ چیزی نیست که ما بخواهیم برایشان تعیین کنیم.»
۱۸ دی ماه ۱۳۵۷:
خمینی در مصاحبه با تلویزیون فرانسه (جمهوری اسلامی محتوایش قانون اسلام است):
پرسش: «شما اراده میفرمایید که جمهوری اسلامی برقرار کنید. آیا کافی است این جمهوری برای حکومت؟»
خمینی: «جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوریهاست لکن محتوایش قانون اسلام است. ما دولت تشکیل میدهیم و برای همه امور کافی است.»
۲۱ دی ماه ۱۳۵۷:
بختیار در گفتگو با خبرنگاران فرانسوی (دولت بختیار برای دموکراسی ملت گرا):
«بگمان من دولت حاضر [دولت بختیار] آخرین بخت ایران برای پیشرفت بسوی یک دموکراسی ملت گرا با گرایشهای سوسیالیسی است. البته مقصودم سوسیالیسم به معنای مارکسیسی کلمه نیست.»
خمینی در پاسخ به پرسش خبرنگار آمریکایی (مذهب اسلام بالاترین قدرت ایران است):
پرسش:«آیا قدرت مذهبی قویتر است از قدرت سیاسی و نظامی در ایران؟ آیا آقای سنجابی کاندیدای شما خواهد بود؟»
خمینی: «هیچ قدرتی به اندازه مذهب نخواهد بود. نظامیها و سیاسیها اکثراً تحت نفوذ مذهب هستند. و اما راجع به آقای سنجابی بعد مطالعه میشود.»
۲۵ دی ماه ۱۳۵۷:
بختیار (جدایی دین از دولت):
«سیاست از برابر یک شخصیت مذهبی کنار نمیرود.»
«رهبر شیعیان ایران برای ایران محترمترین شخصیت هستند اما در هر حال یک شخصیت سیاسی نیستند.»
خمینی در یک سخنرانی برای ایرانیان خارج از کشور (اسرائیلی ها را برای اسلام بکشید):
«اگر ما بگوییم که جایز نیست بر این مردمی که اعتصاب دیگران را به آن اعتنا نکردند، و گول خوردند از دولت به اینکه نفت را برای داخله میخواهیم، اگر اینها فهمیدند که این نفت را برای اسرائیل- دشمن قرآن و اسلام- میخواهند حرام است که اینها اعتصاب نکنند. پیش خدا مواخذند، پیش ملت مواخذند اینها. تمامشان باید اعتصاب کنند تا یک قطره نفت بیرون نیاید. ملت ایران حاضر است که سرما بخورد و نفتش را اسرائیل نبرد که دارد اسلام را به هم میزند… اسرائیلی اگر آمد در ایران و خواست نفت را [صادر] کند، بر همه مسلمانها واجب است که اینها را بیرون کنند و بکشند همهشان را. اینها با اسلام در جنگند، با مسلمین در جنگند، در حال جنگند؛ ما اگر دستمان برسد تا آخرشان را قطع میکنیم. اگر در ایران پایشان را بگذارند، یک اسرائیلی پایش را بگذارد ایران، بر مردم ایران واجب است که اینها را از بین ببرند.»
16 دی ماه ۱۳۵۷، روز رفتن شاه از ایران:
بخش های از پیام بختیار (دعوت مردم به آشتی در چهارچوب یک کشور مستقل، دموکرات و آزاد):
«همانطوریکه در برنامه دولت بطور مشروح بیان داشتم، اینجانب در بحرانی ترین دقایق حیات کشور قبول مسئولیت اداره آنرا نمودم و بر عکس دولت های پیشین، محور فعالیت خود را بر اساس حکومتی دمکراتیک که در آن کلیه افراد کشور آزادنه بتوانند ابراز عقیده نموده و در امور مربوط بخود و هم میهن شان [مشارکت کنند] را زنده کردم و در مدت ۱۰ روز زمامداری با وجود شرایط بسیار دشوار آنچه را که مترقی ترین احزاب سیاسی میتوانند ارائه دهند، من توانستم به ملت ایران تقدیم نمایم. ملت ایران در یک پرتگاه بود و نبود قرار گرفته و نتیجه ۲۵ سال اختناق و فساد خشم شما هم میهنان عزیر را برانگیخته است. در این ساعات سرنوشت ساز باید با منطق و خونسردی به آینده کشور توجه کنیم و کینه توزی و خود خواهی را کنار بگذاریم. وقت آن است که ملت ایران ثابت کند که استحقاق آزادی و دموکراسی را دارد. وقت آن است که ما بجهانیان بفهمانیم که کشور ما میتواند یک کشور آزاده و مستقل دموکرات باشد. ما نباید به حقوق مردمی که با ما اختلاف عقیده و اختلاف سلیقه دارند تجاوز نمائیم. ما نباید کاری انجام دهیم که افراد این آب و خاک در مقابل یکدیگر قرار گیرند… بسیار طبیعی بنظر میرسد که تحویل یک جامعه با نظم استبدادی بیک جامعه مترقی و دمکرات بدون برخورد میسر نخواهد بود ولی ما به اندازه کافی قربانی داده ایم. جوانان بیش از حد از خودگذشتگی نموده اند…»
بخش هایی از پیام خمینی در ۲۷ دی ماه به مناسبت رفتن شاه: (دعوت مردم به کینه توزی در چهارچوب حکومت جمهوری اسلام):
« بسم الله الرحمن الرحیم،
خدمت عموم ملت شریف و شجاع ایران- اعْلَی اللهُ کلِمَتَهُمْ وَ وَفَّقَهُمُ اللهُ تعالی
فرار محمد رضا پهلوی را که طلیعه پیروزی ملت و سرلوحه سعادت و دست یافتن به آزادی و استقلال است به شما ملت فداکار تبریک عرض میکنم. شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملتهای مظلوم ثابت کردید که با فداکاری و استقامت میتوان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد، و به مقصد- هر چه دشوار باشد- رسید. گر چه این ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جیب انباشته از ذخایر ملت از دست ما گریخت ولی به خواست خداوند متعال بزودی به محاکمه کشیده خواهد شد و انتقام مستضعفین از او گرفته خواهد شد… به تظاهرات و شعارهای پر شور علیه رژیم سلطنتی و دولت غاصب ادامه دهند؛ و اگر منحرفین و مخالفین اسلام بخواهند اخلالی به وجود آورند و نظم را به هم زنند، از آنان جداً جلوگیری کنند. باید ملت بداند که هر انحرافی و هر شعاری که مخالف مسیر ملت است به دست عمال شاه مخلوع و عمال اجانب تحقق مییابد. من از جمیع اشخاصی که انحرافی داشتهاند و یا گرایش به بعضی از مکتبهای انحرافی داشتهاند تقاضا دارم که به آغوش اسلام، که ضامن سعادت آنان است، برگردند که ما آنان را برادرانه میپذیریم… این جانب از همه طبقات خصوصاً حضرات علمای اعلام در این مواقع حساس تشکر میکنم، و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم؛ و وحدت کلمه را برای همیشه، خصوصاً تا برانداختن رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلام، امیدوارم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.»
۱ بهمن ماه ۱۳۵۷:
سخنان بختیار (در باره حکومت قانون اساسی دموکراتیک مشروطه):
«در هر حال یک قانون اساسی وجود دارد. آیا شما این قانون اساسی را می پذیرید؟ من آن را می پذیرم. تنها می گویم که شاه سالها این قانون اساسی را نقض کرده است و اکنون باید آنچه را که سالها از دست داده بودیم با مفهوم دموکراتیک برقرار کنیم. این نظر من و اکثریت عظیمی است که قبل از سخن گفتن می اندیشند.»
۲ بهمن ماه ۱۳۵۷:
سخنان بختیار (جمهوری اسلامی مجهول مطلق است و قانون اساسی مشروطه و دموکراسی راهکار حکومت مردم بر مردم است):
«من برای آخرین بار [از رسانه ها] تقاضا میکنم که پیش از درج مطالب با عقل سلیم [بسنجید] و صحت و سقم آن ها توجه شود، تمام اراجیف و شایعات استعفای من و خالی کردن سنگر مقدس قانون اساسی و حرکت بسوی مجهول مطلق [یعنی جمهوری اسلامی خمینی] بی اساس است… من ایمان دارم که اصول حکومت مردم بر مردم فقط وسیله دموکراسی امکان پذیر است و این آن چیزی است که سالیان دراز ملت ایران از آن محروم بوده است.»
۱ بهمن ۱۳۵۷: سخنان خمینی برای دانشجویان و ایرانیان خارج از کشور (وحدت کلمه در مبارزه برای اسلام و حکومت اسلام):
«اینها برای چی بود؟ برای دو مطلب: یک مطلبْ این اتفاق کلمهای که در ایران پیدا شد؛ یک مطلب دیگر- آن پشتوانهای که عبارت از حق و حقیقت [است]، خدا بود. برای خدا و اسلام داد زدید گفتید ما اسلام را میخواهیم، آزادی میخواهیم، استقلال میخواهیم. حکومت اسلام- حکومت اسلامی همان آزادی و استقلالی را به شما میدهد، منتها شما تشریح کردید مطلب را، و الّا حکومت اسلامی یعنی آزادی، یعنی استقلال.»
۳ بهمن ۱۳۵۷:
خمینی در پاسخ به پرسش های خبرنگاران ایرانی روزنامه کیهان و اطلاعات (حکومت اسلامی برای همه چیز از جمله اقتصاد جواب دارد – ولی پاسخ دقیق را مثل همیشه مجهول است):
پرسش: «ممکن است خطوط اساسی حکومت اسلامی را در زمینه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی- به طور خلاصه- بفرمایید.»
خمینی: «اینها اموری نیست که بتوانم الآن برای شما تشریح کنم. اسلام، هم آزادی خواهد داد و هم توجه به اقتصاد خواهد کرد و هم توجه به سایر احتیاجات کشور که باید کارشناسان در این موارد به موقع اقدام کنند.»
۱۲ بهمن ۱۳۵۷ (ورود خمینی به ایران):
سخنان بختیار (دعوت به روشن بینی و تعقل برای انتخاب راه آینده، هشدار در باره بازگشت دیکتاتوری، جدایی دین از دولت):
«کشور ایران لحظات بسیار حساس و خطرناکی را می گذارند… برای من مفهوم آزادی بسیار روشن است و در این مدت کوتاه عملا آنرا به کلیه مردم این کشور و بخصوص مخالفان خود نشان داده ام. در هر حال در این ایام من از تمام هم میهنان عزیز تقاضا دارم با روشن بینی و تعقل راه خود را انتخاب کنند… تمام انقلابات جهان وقتی طولانی میشود و مردم را خسته می کنند یک نظام دیکتاتوری در قفای خود هدیه می آورند. سعی کنیم که از این نهضت آزادی بنفع مردم کشور و با احترام به قانون استفاده بنمائیم و در غیر این صورت علاوه بر خطرات گوناگون که ما را تهدید می کند، مملکت بدون تردید بیک دوران سیاه دیکتاتوری و شاید ملوک الطوایفی باز خواهد گشت… این دولت و شخص من بر اعتقادات خود پا بر بر جا خواهیم ماند و در هر صورت به آزادی فردی و اجتماعی، به تعدد احزاب و گروه های سیاسی ، به آزادی کار و به استفاده مشروع از ثمره کار، پای بند خواهیم ماند… در این ساعات که حضرت آیت الله العظمی امام خمینی پس از سالیان دراز وارد خاک کشور می شود، دولت ضمن تبریک و تهنیت … دولت کلیه نظرات و راهنمایی معظم اله و آیات عظام را مغتنم خواهد شمرد و همانطوریکه بارها یادآور شدم، تعالیم عالیه اسلام را همواره مد نظر دارد، ولی وظایف قانونی خود را نیز بطور قاطع انجام خواهد داد… من با صدای بلند به عموم هم وطنان عزیز هشدار میدهم از این ساعت هر قطره خونی که در این کشور ریخته شود، با در نظر گرفتن آزادیهایی که داده شده و روش مسالمت آمیز دولت، به گردن افرادی خواهد بود که توطئه نموده و قوای انتظامی را به مبارزه دعوت می کنند. با تمام آزادیهای امروزه دیگر جای خشونت و زد و خورد نیست.»
سخنان خمینی در بهشت زهرا (نبودن آزادی برای اهل منبر و نمونه ای از ادب مرد به از دولت اوست):
«برای اینکه آزادی میخواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم؛ نه خطیب میتوانست حرف بزند، نه اهل منبر میتوانستند حرف بزنند، نه امام جماعت میتوانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد؛ نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را میتوانستند ادامه بدهند… من دولت تعیین می کنم. من توی دهن این دولت [بختیار] می زنم. من دولت تعیین می کنم.»
سخنان خمینی برای کمیته استقبال در مدرسه رفاه تهران (ملی گرایی یعنی ترفند):
«الآن هم بعضی از کسانی [شاپور بختیار] که با او [شاه] ارتباط دارند و با صورتهای خیلی ظاهر الصلاح پیش آمدند، به اصطلاح «ملی» پیش آمدهاند، اینها هم میخواهند همان منافع اجانب را با این صورت حفظ کنند. خود محمد رضا هم این ادعاها را میکرد: به قرآن کریم تمسک میکرد؛ به آزادی زن و مرد تمسک [میکرد]؛ «آزاد زنان و آزاد مردان» میگفت؛ لکن همه حیله بود. حالا هم که «ملیت» گفته میشود و «ملت» گفته میشود، و اینکه آزادی میدهیم و فلان [برنامه] را حذف میکنیم، فلان [برنامه] را زیاد میکنیم- تمام اینها حیله است و ملت باید بیدار باشد و بداند و این حیلهها را خنثی کند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما و وحدت کلمهتان را میخواهم؛ و امیدوارم که دست اجانب و کسانی که مربوط به اجانب است از مملکت شما قطع شود.»
۱۵ بهمن ۱۳۵۷:
گفتگوی رادیویی بختیار (آزادی بیان، اندیشه، تعقل و تحزب به عنوان سنگ بنای دموکراسی و برای انتخاب گزینه های سیاسی):
«برای آزادی فکر، آزادی بیان، آزادی برای مخالفان در حدود فکر با قلم و بیان بنده ارزش بی اندازه قائل هستم. اما آزادی که به ترور آزادی که به یک صورتی به اسم آزادی به مردم تحمیل بشود ۲۵ سال کافی بود. گمان نمی کنم که من سعی بکنیم چنین چیزی را در این مملکت اجازه بدهم یا مقاومت نکنم که برگردد به یک صورتی که هیچکس قبول نخواهد کرد. من معتقدم که شما باید آزاد باشید و انتخاب بکنید. من معتقدم که آنچه من می گویم وحی منزل نیست. من می گویم شما آنچه را که من میگویم بسنجید با معیار اصول فلسفی و اخلاقی و چنین اجتماعی که دارد، بعد انتخاب کنید… ایشان [خمینی] از یک موضعی صحبت می کنند که آنچه را که من میگویم باید بشود. من از موضع دیگری صحبت می کنم و آن این است که هر چه میگویم بسنجید با تعقل بدون هیجان روحی، بدون داد و فریاد و راه خودشان را انتخاب بکنند.»
۱۶ بهمن ۱۳۵۷:
سخنان خمینی در مدرسه علوی (مردم ما حکومت اسلامی می خواهند و معرفی مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر اسلامی برای مسلمانان ایران):
شما خبرنگارها در این مدتها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشمانداز باشد، شهرستانهای بزرگ و کوچک، دهکدهها، قرا، قصبات، همه با هم یک فکر و یک نظر و با اراده مصمم از ما میخواهند که رژیم سلطنتی، که یک رژیم پوسیده غیر عُقَلایی است، غیر عقلی است، و رژیم سلطنت محمد رضا خان، همه مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند؛ و همه مردم یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را میخواهند. ملت ما مُسْلم است، علاقهمند به اسلام است، عدل اسلامی را دیده است؛ تاریخ ما از حکومتهایی که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومتها چه بوده است، وضع حاکم چه بوده است… من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت طولانی رنج و زحمت بردند و با دادن خون خودشان برای اسلام خدمت کردند، مطلبی هست که میخواهم به عرض ملت برسانم و آن این است که نظر خودشان را درباره دولت آقای مهندس بازرگان که دولت شرعی و اسلامی است اعلام کنند؛ هم به وسیله مطبوعات، هم تظاهرات «آرام» در شهرها و در دهات و هر جا که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس بازرگان اظهار کنند.»
۱۸ بهمن ۱۳۵۷:
سخنان بختیار در مصاحبه مطبوعاتی (مبارزه برای دموکراسی و جدایی دین از دولت با کشیدن دیوار دور قم):
«بیچارگی من این است که از قانون دفاع کرده ام. من به رای مردم احترام می گذارم، ولی مردم باید در محیطی دموکرات رای بدهند نه در محیط خفقان و ترور… این آقایان گفتند شاه برود، زندانیان سیاسی آزاد شوند، تظاهرات و احزاب آزاد شوند، مطبوعات آزاد شوند. من هم انجام دادم. ولی حالا حساب کینه شخصی و تصفیه حساب خصوصی است… باز هم می مانم مبارزه می کنم، اگرچه قربانی دیکتاتوری و خفقان طرف دیگر شوم. با اختناق شاه جنگیدم. با اختناق این سو [خمینی] نیز مبارزه می کنم… من حاضرم آنها [خمینی و آخوندها] به قم بروند و واتیکان درست کنند. من دور قم را برای آنها دیوار می کشم.»
۱۹ بهمن ۱۳۵۷:
سخنان خمینی برای معلمان در مدرسه علوی (کشتن و کشته شدن برای استقرار حکومت خدا و قران با جنگیدن با طاغوت):
«در این نهضتی که شما ملت ایران- زن و مرد- همه قائم به آن هستید، این نهضت برای خداست. میخواهید که طاغوت را از بین ببرید، میخواهید که کسانی که ملت شما را تضعیف کردهاند و ملت شما را در تحت اختناق و فشار و چپاول درآوردهاند نجات بدهید، میخواهید که حکومت خدا را در ایران ایجاد کنید، چه شکست بخورید و چه شکست بدهید پیروز هستید. ما اگر کشته بشویم به بهشت میرویم انشاء الله اگر برای خدا باشد، و اگر بکشیم هم به بهشت میرویم؛ آنها اگر کشته بشوند جهنم میروند، اگر بکشند هم جهنم میروند. این میزان، خدایی بودن یک امر و شیطانی بودن است، شیطان و جنود شیطان همیشه، در شکستند و قرآن و خدا و لشکر خدا همیشه پیروز هستند.»
سخنان خمینی برای بازاریان در مدرسه علوی (حکومت ما عدل اسلامی به حکم الله است):
«این مسائلی است که بازار با ما همیشه شریک بودند در این مصایب و در این پیشرفتها. لکن آنچه باید عرض کنم، رمز این تقدم و پیروزی وحدت کلمه بود. اگر وحدت کلمه نبود این پیروزی حاصل نمیشد. شما میبینید که الآن از مرکز تا هر جا بروید، تمام مملکت با هم، یک مطلب، یک شعار دارند؛ یک شعار، آن هم شعار اسلامی. شعار اینکه رژیم را ما نمیخواهیم، سلطنت این سلسله را نمیخواهیم، و حکومت اسلامی میخواهیم، حکومت عدل اسلامی میخواهیم. این وحدت کلمه که در بین یک ملت حاصل شد، آن وقت میفهمیم به اینکه این قدرتهای بزرگ با وحدت کلمه ملت نمیتوانند کاری بکنند. چنانچه ما دیدیم این معنا را. و من امیدوارم که این وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند. و عرض میکنم که الآن مملکت ما حساسترین زمان تاریخ را دارد میگذراند: یعنی تحول از «طاغوت» به حکم “الله”.»
این بخش سوم از مقاله “نخستوزیری دکتر شاپوربختیار: نقطه عطف آینده دموکراسی در ایران“ است برای مطالعه کامل به اینجا مراجعه کنید.