پراکندهگوییهای پایان هفته ۱۱۲
۱- رفتارهای خود تخریبی در مبارزات علیه حکومت های نامردمی نوعی خودکشی است و ادامه مبارزه را متوقف و پیروزی را دست نایافتنی می کند.
۲- سپردن اختیارات نامحدود به یک فرد هر چقدر هم که کاردان و دلسوز، مدیر و مدبر، باهوش و دانا، پرکار و با دانش، و با تجربه و آگاه باشد در هر جامعه ای به فساد و خودکامگی و خود-محوری آن فرد منجر می شود.
۳- جامعه ای که با یک بحران مواجه شود احتمالا گروه حاکمه بتواند با آن مقابله کند و راه حلی بیابد ولی اگر همزمان با بحرانهای متعدد روبرو شود حاصل سیاستهای گروه حاکمه غیر مسیول، ناتوان، مشکل افرین، ناکارآمد، و بی توجه به خواسته های اعضای جامعه است. روش موثر و کارساز برای برخورد با بحرانهای همزمان تعویض گروه حاکمه است که هرچند در کوتاه مدت ممکنست مشکلات خاصی در جامعه ایجاد کند ولی در درازمدت اگر گروه حاکمه تازه بر اساس قوانین و اصول دمکراتیک با درنظر گرفتن شایستگی، قدرت درک شرایط و تحلیل آن، تجربه و تخصص لازم برگزیده شود جامعه در مسیر مناسبتری قرار می گیرد.
۴- بسیاری از ما در قضاوتهای مان و در گزینشهای مان ظاهر و قیافه افراد، شعارها و حرفهای شان را معیار قرار می دهیم تا اینکه توانایی های فکری و علمی، شعور و بینش، دانش و وسعت اندیشه افراد را مد نظر و معیار قرار دهیم و همین نقطه آغاز فاجعه و انفجار است.
۵- تاثیر کار داوطلبانه بیش از تاثیر کار بر اساس وظیفه و دریافت مزد است.
۶- معمولا ما اعضای یک جامعه کسی/کسانی که مرتکب جرم/ جنایتی می شوند را محاکمه و مجازات می کنیم در حالیکه کسانی که شرایط ارتکاب جرم/جنایت را در جامعه بوجود آورده اند یا نمی بینیم و یا اینکه تحت مجازات قرار نمی دهیم و این خود یکی از دلایل عمده ادامه جرم/جنایت در جامعه است.
۷- کودکان و نسلهای بعدی را با عشق و مهر بی قید و شرط، بدون تنبیه و خشونت، با انضباط یکنواخت و قاطعیت، با پرسش و چالش و نقد، و در محیطی آرام و دور از جنگ و جدال ببار آوریم تا جوامعی با اعضایی چالشگر، نقاد، خشونت-پرهیز، روادار، قاطع، منظم، مسیول، پرسشگر، مبتکر، و سازنده بنا گذاریم.
۸- زباله های مادی خطرناک و زیانبار هستند و البته تهدیدی برای محیط طبیعی ولی زباله های فکری و ذهنی بسی خطرناکتر. حاملان زباله های فکری از قدرتی بس بینظیر برخوردارند که می توانند با افکارو گفتار و رفتار خود زیانهای جبران ناپذیری به جوامع انسانی وارد کنند و در مواردی حتی باعث نابودی جامعه شوند.
۹- مبارزه با فساد اعم از فساد اخلاقی، سیاسی، مالی و یا هر نوع دیگری از فساد را به عنوان یک رسالت ملی باید اعلام کرد زیرا بسیاری از بیماری های اجتماعی ریشه در فساد دارند. گام اول در مبارزه علیه فساد اینستکه خود فاسد نباشی و هیچ نیرو و عاملی نتواند مرا به فساد بکشاند. گام دوم در مبارزه با فساد جلوگیری از انتخاب هر عنصر فاسدی به هر منصب ومقامی در جامعه است و اگر کسی بعد از انتخاب و کسب مقام به فساد کشیده شد عزل و برکناری بیدرنگ او ضرورتی انکارناپذیر است.
۱۰- بارها در پراکنده گویی هایم اشاره کردم که لازمه یک زندگی موفقیت امیز یادگیری «نه» گفتن در جایی که لازم است ولی همزمان ضروری است که یاد بگیریم و آماده «نه» شنیدن هم باشیم. افراد ضعیف، متعصب، ناموفق، فاقد اعتماد بنفس، متکبر، بی تدبیر، و پرتوقع یا هرگز هیچیک از این دو را نمی اموزند و یا دستکم در یادگیری «نه»گفتن و یا «نه» شنیدن مشکل دارند.
۱۱- وقتی با بحران روبرو می شویم شاید مشکل اصلی خود بحران نباشد بلکه شیوه مقابله با بحران باشد. بسیاری از ما برای حل بحران به منطق پیش از بحران متوسل می شویم در حالیکه هر دوره ای از جمله دوره بحران منطق ویژه خود را دارد و برای حل بحران منطق زمان بحران را باید بکار گرفت و نه منطق پیش از بحران که شرایط را بحرانی تر می کند.
۱۲- کسانی که از نقد بویژه در عرصه سیاست هراس دارند سودای خودکامگی در سر دارند.
۱۳- رهبری با کمی خودباوری شروع می شود ، شک و تردید به خود را از خود دور کنید. باور کنید هر فردی بالقوه یک رهبر است اگر به خود باوری برسد.
۱۴- برای باور داشتن به خود از عبارات و جملات زیر استفاده نکنید:
-این کار برایم خیلی دیر شده است.
-موفقیت برای افراد عادی مثل من نیست.
-من شایسته نیستم که به پیروزی دست یابم.
-در این کار ریسک نکن.
-این کار من نیست، من نمی توانم.
– انچه برای انجام موفقیت امیز این کار لازم است من ندارم.
– دارم وقتم رو توی این کار به هدر میدهم.
– مردم مرا مورد قضاوت قرار می دهند.
– هیچکس به کاری که من می کنم اهمیتی نمی دهد.
– من به اندازه کافی خوب نیستم.
– من باهوش نیستم.
– و شما هم می توانید به این لیست اضافه کنید.
۱۵- تعهد به یادگیری مستمر و گسترده عامل پیروزی مان است. انچه یاد می گیرید آینده تان را رقم می زند.
۱۶- همیشه گفته شد ندانستن عیب نیست. پرسش اینستکه برای دانستن چه می توان کرد؟
-دوستی و رابطه با افراد داناتر و باهوشتر از خود،
-پرسش درباره مفروضات،
-حذف«کمال» از فرهنگ لغات خود،
-زمان بیشتری صرف به چالش گرفتن ایده های خود بجای دفاع از آن،
-اعتراف به اشتباهات خود، و بی وقفه به خود بگویید ممکنست اشتباه کنم،
-در جستجوی بازخورد،
– و البته یادگیری بی وقفه، یاد گیری گسترده، و یادگیری بی قید و شرط.
۱۷- اگر اشتباهات مان را بپذیریم می توانند سودمند باشند. اگر در گذشته تسلیم جو غالب و احساسات شدیم حالا و آینده نشویم. «نفرت» از حکومت اسلامی یک مسیله جدی است ولی نباید ما را نابینا کند تا شیبهای تند، پرتگاههای خطرناک، دره های هولناک و کوهستانهای سرد و یخبندان رانبینیم…و جایگزین ها را نسنجیم و ارزیابی نکنیم و اندیشه، اهداف، و پیشینه مدعیان آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر را دقیقا مورد بررسی قرار ندهیم.
۱۸- یکی از تفاوتهای اساسی علم و مذهب شیوه برخورد با اشتباه است. علم اشتباه خود را می پذیرد و به اصلاح آن می پردازد ولی مذهب هرگز نمی پذیرد که اشتباه می کند و حاضر است دست به هر جنایتی بزند تا به توی مخاطب بفمهماند که اشتباه نمی کند.
۱۹- یکی از ابزارهای مذاهب در ایجاد ترس درمردم و کنترل آنها ترویج خرافات است.
۲۰- یاد داشته باشیم در حل مشکلات و تصمیم گیری اهداف و اصول را قربانی نکنیم.
از تاریخ باید درس گرفت.
تاریخ را نباید دست کاری کرد، نباید چیزی از
رویدادهای آن را پنهان کرد. همه ی آنها را بی
کم و کاست باید آموزش داد. همه آنها را باید
منتقل کرد. از تاریخ، برای آينده ای که پیوسته
روز آمد می شود باید درس گرفت.
(دکتر عبدالحسین نیک گهر، جامعه شناس، استاد پیشین دانشگاه تهران)
برای شما و همه عزیزان تان پایان هفته ای زیبا، آرام و شاد خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
ابراهیم بی پروا