دسته: مقالات

پراکنده گویی‌های پایان هفته ۷۶

تقدیم به تمام مبارزان ۴۴ سال گذشته که با فداکاری ها، جانفشانی ها و مبارزات پیگیر  و بویژه انانیکه در ۵ ماهه اخیر شب و روز آرام ننشستند و جامعه جهانی   و بویژه جهان دمکراتیک سوداگر را به واکنش در برابراعتراضات  به حق خود واداشتند تا  رژیم فاسد، آدمکش، ویرانگر، خودکامه، ناقض حقوق انسان، و غارتگر و بی کفایت را  محکوم  و از ملت بپا خاسته ایران در این خیزش مردمی بیسابقه و بی نظیر حمایت کنند.

نسیمی از جنس دیگر

باز هم ۲۲ بهمنی آمد. این‌همه ۲۲ بهمن‌ها آمدند و رفتند. این‌همه آن خودی‌ها( بقول خودشان) از جلال خودساخته‌شان گفتند و آن‌همه هم آن غیر خودی‌ها (بقول آنها) از زوال نزدیکِ خودی‌ها نوشتند.

زنده‌یاد عبدالرحمن برومند، پدر لادن برومند در کنار دکتر شاپور بختیار

چرا بختیار نمی‌توانست استعفا بدهد؟

تحلیل پدیده انقلاب برای نسلی که در وقوع آن نقش داشته و تبعات شدید آن را متحمل شده، چالشی ذهنی، روحی و اخلاقی به همراه دارد. از نظر ذهنی، تحلیلگر باید خود را از نفوذ پیشداوری های حاکم بر افکار عمومی دوره مورد نظرش برهاند و با واقعه طوری برخورد کند که انگار بار اول است که از آن آگاه می شود.

از نظر روحی نگاه تحلیلگر باید عاری از احساسات در مورد نقش آفرینان واقعه باشد و این کار ساده ای نیست؛ زیرا انقلاب زندگی تک تک اعضای یک جامعه را آن چنان دگرگون می کند که مشکل می توان نسبت به عاملان آن بی تفاوت ماند.

«من اول انسانم، بعد ایرانیم و بعد مسلمانم»:

جاذبه‌های دکتر شاپور بختیار

“من اول انسانم، بعد ايرانيم و بعد مسلمانم”. اين سخنانی بود که دکتر شاپور بختيار کمتر از يک سال پس از انقلابی که به حکومت سی و هفت روزه او پايان داد در تظاهراتی در هايد پارک لندن برای چند هزار ايرانی بر زبان آورد. اگر چه اين سخنان آن گونه که از متن نوار سخنرانی بر می آيد با غريو شادی و تاييد حاضرين مواجه شد، عنوان چنين سخنانی با فضای سياسی و اجتماعی آنروز ايران سازگاری نداشت.

تجربه هایی تاریخی که از کتاب” تجربه دولت بختیار در انقلاب بهمن۱۳۵۷ ” آموختم

در مقاله خانم لادن برومند با عنوان”بختیار، خمینی و مسئله استعفا” اولین نکته اصلی مقاله به تاکید دکتر بختیار بر اراده ملت و اهمیت شکل گیری درست اراده ملی در شرایطی دمکراتیک و آرام،...