دسته: مقالات

پراکنده‌گویی‌های پایان هفته ۱۱۰

تقدیم به کسانی که در جستجوی رهبران واقع بین، تاثیر گذار، توانمند، خردگرا و اینده نگر هستند و میخواهند در سازمانی کار کنند و در جامعه‌ای زندگی کنند که رهبرانش از این ویژگیها برخوردار باشند و نه اینکه عوامفریب، متوهم، خود-محور، و نااگاه باشند.

بازگشت خدای دهه شصت؟ (خدای انقلابیون)

شعار «النصر بالرعب» در میان اوباش جمهوری اسلامی این روزها بیش از دو دههٔ اخیر مورداستفاده قرار می‌گیرد، روزهایی که حکومت بیشترین سعی خود را کرده تا با ایجاد فضای هراس‌انگیز در دل جامعهٔ ایران با نام خدای دهه شصت اعلان حکومت‌نظامی «لا حکم الا لله» کند و با وحشی‌گری تمام جنایات «خدای دهه شصت»۱ را به‌صورت سیستماتیک تکرار نماید، و به‌قول‌معروف ضربه شصتی به جامعهٔ ایران نشان دهد.

پیام دکتر لادن برومند به مراسم سی‌و دومین سالروز قتل دکتر شاپور بختیار و سروش کتیبه

بختیار با زندگی اش و راهی که پیش پای مردم گذاشت ثابت کرد که جبری در تاریخ نیست. او در پاسخ این سؤال که “شما برای اجرای برنامه ها یتان روی چه نیروئی حساب میکردید گفت:

‏”در جواب شما میگویم من روی نیروی حقیقت وبالاتر از همه چیز حرمت بقانون تکیه کرده بودم.”

‏نیروی حقیقت و حرمت به قانون راه آن روز بختیار و راه امروز ماست.

سخنرانی دکتر حمید اکبری در مراسم سی‌و دومین سالروز قتل دکتر شاپور بختیار و سروش کتیبه

بختیار نمی‌میرد، چون او آخرین فریاد دموکراسی ایران در انقلاب ۱۳۵۷ بود. او بود که در شرایطی بس خطیر و علیرغم اینکه پدرش به وسیله پدر محمدرضا شاه کشته شده بود، ۲۵ سال پس از دولت قانونی دکتر مصدق، نخست‌وزیری آخرین دولت مشروطه ایران را بر عهده گرفت.

روایت لادن برومند از قتل پدرش عبدالرحمان برومند

چیزی که واقعاً دلم می‌خواهد این است که زنده باشم و ببینم که پیکر پدرم، دکتر بختیار و سرهنگ عزیر مرادی که از افسران وطن‌پرست کشور بود و در ترکیه ترور شد را به ایران برگردانیم. پدرم و سرهنگ عزیز مرادی را به خاک ایران بسپاریم و خاکستر دکتر بختیار را همانطور که آرزو داشت به دامنه کوه‌های بختیاری.