ایران، چرخش نرم به‌سوی جریان‌های مخالف پوپولیست راست در جهان

مقاله تحلیلی و سیاسی نهضت مقاومت ملی ایران

در میهن ما شاهد هستیم که باز موج سرکوب در داخل کشور به شکل بی‌سابقه‌ای شدت گرفته است و دستگیری گسترده‌ی فعالان مدنی، روشنگران اجتماعی و اندیشمندان مستقل، بار دیگر چهره‌ی واقعی استبداد را آشکار کرده است. این بازداشت‌های فله‌ای، نشانه‌ی هراس حاکمیت از بیداری فکری و اجتماعی است. اما تجربه‌ی ۴۷ سال گذشته ثابت کرده که هیچ استبدادی قادر نیست، حتی اگر همه‌ی ابزارهای قدرت را در اختیار داشته باشد، مانع رویش اندیشه و میل به آزادی شود. حکومت می‌تواند تن‌ها را زندانی کند، اما نمی‌تواند ذهن‌ها را خاموش نماید.
با این حال، این وظیفه‌ی تاریخی مردم و نیروهای ملی است که اجازه ندهند این سرمایه‌های فکری و اجتماعی از میان بروند. نابودی یا خاموشی این صداها، تنها به زیان ملت است و بهای سنگینی برای جامعه خواهد داشت. دفاع از زندانیان اندیشه ورز، دفاع از نفس آزادی و حیثیت ملی است ،وظیفه‌ای که هر نیروی ملی و هر تشکل متعهد به میهن باید بر دوش گیرد.
و اما در بیرون از مرزهای ایران، جهان نیز در حال پوست‌اندازی سیاسی است. در حالی که طی یک دهه‌ی گذشته راست پوپولیست با شعارهای ساده‌انگارانه و ملی‌گرایی افراطی توانسته بود بخش‌هایی از جهان غرب را تسخیر کند، اکنون شاهد نوعی چرخش نرم به سوی جریان‌های میانه‌رو و ضدپوپولیست هستیم. این تغییر، هرچند تدریجی و شکننده است، اما در روند عمومی نظام بین‌الملل معنا دارد و برای اپوزیسیون ملی ایران پیام مهمی به همراه دارد: باز شدن فضایی تازه برای عمل سیاسی عقلانی، برنامه‌محور و در چارچوب ارزش‌های ملی و دموکراتیک.
در آمریکا انتخابات اخیر ایالتی و فرمانداری‌ها با برتری قابل‌توجه دموکرات‌ها پایان یافت .نتیجه‌ای که در بطن خود نشانه‌ی بازگشت بخشی از جامعه‌ی آمریکا به سوی سیاست‌ورزیِ مبتنی بر عقلانیت و پاسخ‌گویی اجتماعی است. مردم آمریکا در شرایطی که با تورم بالا، رکود نسبی و بحران بیکاری روبه‌رو هستند، در عمل به این نتیجه رسیده‌اند که شعارهای تند و پوپولیستی پاسخ‌گوی واقعیت‌های اقتصادی نیست. همزمان، سیاست خارجی آمریکا نیز از مرحله‌ی ماجراجویی مستقیم به مرحله‌ی مدیریت بحران و کنترل جبهه‌ها رسیده است. درگیری دیپلماتیک واشنگتن با ونزوئلا و نیز احتیاط در برابر چین باعث شده است که دولت فعلی از هرگونه درگیری تازه در خاورمیانه، از جمله با ایران، پرهیز کند. این واقعیت به معنای آن است که، دست‌کم برای چند ماه آینده، احتمال اقدام نظامی هماهنگ اسرائیل و آمریکا علیه ایران کاهش خواهد یافت.
در اروپا نیز نشانه‌های مشابهی به چشم می‌خورد. پیروزی نیروهای چپ در ایرلند، شکل‌گیری دولت میانه‌رو در هلند، و ظهور چهره‌های اصلاح‌طلب و اجتماعی در ساختارهای شهریِ مهم، بازتاب میل عمومی به عبور از پوپولیسم است. مردم اروپا، که از تنش‌های اقتصادی، بحران انرژی و تهاجم‌های فرهنگی راست افراطی به ستوه آمده‌اند، به‌تدریج در حال بازگشت به سمت احزاب مسئول‌گرا و نهادگرای سنتی هستند. حتی در اسرائیل نیز پس از انتخاب شهردار چپ‌گرای سوسیالیستی در شهر نیویورک شاهد افزایش محبوبیت جریان‌های منتقد سیاست‌های تندروانه‌ی نتانیاهو و فرسودگی گفتمانِ جنگ‌طلبانه هستیم، هر چند در میان رسانه های زیر کنترل دولت دست راستی اسرائیل کمتر از این گونه نشانه ها اطلاع رسانی صورت می گیرد. این تغییرات هرچند کوچک‌اند، اما نشان از تغییر در الگوی جهانی سیاست دارند: از “هیجان و شعار” به سوی “عقل و برنامه”.
این چرخش جهانی برای ایران و به‌ویژه برای اپوزیسیون ملی کشور، پیامی روشن دارد. نظام حاکم در تهران هیچ نشانه‌ای از اصلاح درونی ندارد. در ساختار این حکومت، نه ظرفیت نوسازی وجود دارد و نه اراده‌ی سیاسی برای تغییر. بنابراین، تمرکز و انرژی نیروهای ملی نباید صرف انتظار از حکومت شود، بلکه باید بر بهبود کنش جمعیِ اپوزیسیون ملی متمرکز گردد. شرایط جهانیِ امروز فرصتی کم‌نظیر برای بازسازی ساختاری و فکریِ جریان ملی‌گرای دموکرات فراهم کرده است.
در فقدانِ هرگونه تحرک مثبت از سوی حکومت، مسئولیت تاریخی اپوزیسیون دوچندان است. نخست باید از تجربه‌ی تلخ گذشته درس گرفت که پراکندگی، خودمحوری و ناتوانی در توافق بر سر حداقل‌ها، در دهه‌های اخیر بزرگ‌ترین مانعِ ظهور یک بدیل ملیِ قدرتمند بوده است. نیروهای ملی باید به درک مشترکی از اولویت‌ها برسند. ۱- نجات ایران از فروپاشی اجتماعی و سیاسی، هدف نخست است. ۲- عبور از حکومت موجود، نه با توسل به نیروهای خارجی بلکه با اتکا به نیروی مردم، اصل بنیادین است. ۳- شکل حکومت آینده، موضوعی است که پس از گذار و از طریق اراده‌ی عمومی تعیین خواهد شد.

در این مسیر، چرخش نرم جهانی به سوی میانه‌روی، باید برای اپوزیسیون ایران الهام‌بخش باشد. سیاست در دنیای امروز، دیگر میدان شعار نیست؛ میدان ائتلاف‌سازی، برنامه‌ریزی و پاسخ‌گویی است. نیروهای ملی اگر می‌خواهند در جهانِ جدید شنیده شوند، باید خود را از قالب‌های کهنه‌ی انزوا و پراکندگی رها کنند و به زبان سیاست مدرن سخن بگویند: زبانی که در آن واقع‌گرایی و اخلاق، دو روی یک سکه‌اند.
هم‌زمان، باید دانست که این فرجه‌ی زمانی به دلیل تعویق احتمالی در برنامه‌های تهاجمی اسرائیل و تمرکز آمریکا بر بحران‌های دیگر، فرصتی محدود اما حیاتی است. اگر اپوزیسیون نتواند در این بازه‌ی کوتاه خود را بازسازی کند، فرصت باز از دست خواهد رفت. اکنون زمان ساختن ائتلاف‌های واقعی است، نه صدور بیانیه‌های تکراری. باید از ظرفیت دانشگاهیان، سندیکاهای کارگری، تشکل‌های صنفی و گروه‌های فرهنگی برای پایه‌گذاری یک حرکت ملی استفاده کرد.
تغییر در حکومت ایران ممکن نیست، اما تغییر در اپوزیسیون ممکن است و باید صورت گیرد. اپوزیسیون ملی باید از مرحله‌ی واکنش‌گرایی و نقد صرف، به مرحله‌ی کنش‌گری سازمان‌یافته عبور کند. باید از الگوی زندانیان سیاسی و مدنی که در دل زندان، با شعار «نه به اعدام» و اعتصاب غذا توانستند صدایی واحد بسازند، آموخت. آنان در سخت‌ترین شرایط، بر سر حداقل مشترک ایستادند.کرامت انسان. این همان درسی است که بیرون از زندان نیز باید آموخته شود.
اگر نیروهای ملی، فارغ از اختلاف‌های تاریخی، بر محور منافع ملی و اصول بنیادین گرد آیند، می‌توانند از این چرخش جهانی برای تقویت مشروعیت و انسجام خود بهره گیرند. در غیر این صورت، جهان تغییر خواهد کرد، معادلات بین‌المللی دگرگون خواهد شد، و ما بار دیگر تماشاگر خواهیم ماند، تماشاگرِ فرصت‌هایی که از دست می‌روند.
بنابراین، پیام این دوران برای اپوزیسیون ملی ایران روشن است.
فرصت کوتاه است، اما هنوز فرصت هست.
جهان در حال بازگشت به عقلانیت سیاسی است؛ ما نیز باید به عقلانیت ملی بازگردیم.
راه نجات ایران نه از تغییر در حکومت، بلکه از تغییر در خود اپوزیسیون آغاز می‌شود.


ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران
۱۹ آبان ۱۴۰۴ برابر با ۱۰ نوامبر ۲۰۲۵

مطالب مرتبط