پراکندهگوییهای پایان هفته ۲۰۲
پیشکش به اندیشهوران صلحجو، قاضیان منصف، دولتمردان بااخلاق، مدیران مسئول و آدمیان پیرو آیین انسانیت
۱. هرگز کمتر یا بیشتر از آنچه لازم و بایسته است سخن نگوییم و این اصل را در همه رفتارهای خویش به کار بندیم.
۲. ساده و کوتاه بگوییم و بنویسیم تا همگان پیام ما را دریابند و رابطهای سازنده پدید آید. گفتار و نوشتار پیچیده و طولانی، بیشترِ شنوندگان و خوانندگان را سردرگم و گمراه میکند.
۳. در حل مشکلات و مسائل، تا آنجا که ممکن است، سادهترین، کمهزینهترین و مؤثرترین راهحل را برگزینیم و از راهحلهای پرهزینه، پیچیده و پرریسک بپرهیزیم.
۴. در اندیشه، گفتار، نوشتار و کردار، نیکبختی دیگران و مصالح جامعه را معیار قرار دهیم.
۵. حذف، انتقامجویی، هرزهگویی، کینهتوزی، تسویهحسابهای سیاسی و خشونت باید جای خود را به پرسشگری، گفتوگو، نقد سازنده، آگاهیبخشی، آشتی و روشنگری دهند تا ایران از این ورطه خطرناک به سلامت عبور کند و ماندگاریاش تضمین شود.
۶. مماشات و دلجویی از کسانی که در رسیدن به اهداف خود به زور و قهر متوسل میشوند، سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را دنبال میکنند، در تحمیل عقاید خود به دیگران میکوشند و در رقابت با رقیب، اصول اخلاقی و حقوق بشری را پایمال میسازند، روشی نادرست و سیاستی مخرب است.
۷. بسیاری از رهبران، در هر سطحی، شیفته کنترل دیگراناند؛ حال آنکه «نفوذ داشتن» نیازمند اجازه است. هرچه رهبری بیشتر در کنترل دیگران بکوشد، نفوذ خود را بیشتر از دست میدهد. بهبیان دیگر، میان کنترل کردن و نفوذ داشتن رابطهای معکوس وجود دارد. کنترلگری، نمونهای از خودتخریبی است.
۸. هرچه قدرت بیشتری بیابیم، بیشتر به انزوا فرو میرویم. گسترش قدرت در رها کردن آن است، نه در احتکار و قبضهاش، و نه در دور نگاه داشتن دیگران از آن. رهبرانی که میکوشند قدرت خود را بر همه امور جامعه اعمال کنند، بیشترین آسیب را به خویش میزنند.
۹. رهبری که با تیم خود رقابت میکند و پیروزی خویش را در شکست آنان میبیند، کار خطرناکی میکند. رهبری که منابع و فرصتهای لازم را در اختیار تیمش میگذارد تا پیروز شوند، در حقیقت پیروزی و پیشرفت خود را نیز تضمین میکند.
۱۰. رهبری که میکوشد خود را باهوشترین و داناترین نشان دهد، در همان حال تیمی نادان و بیخرد پرورش میدهد و خود را از یادگیری از دیگران محروم میسازد؛ و این از نشانههای خودزنی است.
۱۱. رهبری که دچار توهم است و راه و روش خود را بهترین میپندارد، باید برای نجات خویش بپذیرد که در بسیاری موارد چنین نیست. به این رهبران متوهم باید توصیه کرد که به قضاوت کارشناسان اعتماد کنند و نظر آنان را مبنای سیاستگذاری و تصمیمگیری قرار دهند.
۱۲. هر رهبری باید از قلدری فاصله گیرد؛ به پذیرش خطاها خو کند، از تکرار آنها بپرهیزد، رویکردهای نادرست را متوقف سازد و با نگاهی تازه دوباره آغاز کند. او باید به سخن منتقدان دقیق شود و اگر نقدی سازنده و دلسوزانه بود، آن را به کار بندد.
۱۳. بدترین شکست آن است که همه امکانات برای پیروزی فراهم باشد، اما راهی برگزینی که به شکست انجامد؛ یعنی انتخاب نادرست. انتخاب نادرست از خطرناکترین رفتارهای انسان است.
۱۴. هر فرد، اندیشه، ایدئولوژی یا ایدهای که مدعی نیکبختی همگان در سراسر جهان باشد، خطرناک است؛ باید از چنین مدعیانی دوری کرد و در صورت توان، با آنان مقابله نمود.
۱۵. اگر میخواهیم ایران پیشرفت کند، چارهای جز داشتن حکومتی نداریم که دغدغهاش توسعه و آبادانی کشور باشد. این رسالت بر دوش ماست و تنها بر دوش ماست. باید به قدرت حاکمان کنونی، با هر وسیله ممکن، پایان دهیم؛ زیرا آنان در بیش از چهلوشش سال نهتنها اندیشهای برای پیشرفت ایران نداشتهاند، بلکه در ویرانی آن نقشی آشکار داشتهاند. منتظر کسی نباشیم؛ تنها با هم و یکصدا برخیزیم.
۱۶. تا زمانی که مردم جامعهای از برخورد قاطع با ستایشگران قدرت خودداری کنند، نویسندگان و روزنامهنگاران دچار خودسانسوری باشند، روشنفکران و دانشگاهیان از آگاهیبخشی بگریزند، آموزگاران ناچار به انتقال اندیشههای حکومتی باشند و کارگران از حمایت عمومی محروم بمانند، امید به تغییر مثبت در آن جامعه، توهمی بیش نخواهد بود.
۱۷. گفته میشود رژیم اسلامی حاکم بر ایران، سه تریلیون دلار برای برنامه هستهای خود هزینه کرد تا به بمب اتمی دست یابد، اما در زمانی کوتاه، آن سرمایه هنگفت دود شد و از میان رفت. کاش آن رژیم خردمندانهتر عمل میکرد و آن سرمایه را صرف ساخت «بمب آگاهی» میکرد، چراکه هیچ نیرویی در جهان توان نابود کردن بمب آگاهی را ندارد.
۱۸. تا زمانی که مردمان جامعهای به قدرت واقعی خود آگاه نباشند، در برابر حاکمان، ترسو و تسلیم خواهند بود؛ و همین ترس و تسلیم، آغازی است برای خودکامگی حاکمان.
۱۹. اگر موج نافرمانی زنان ایران در برابر حجاب اجباری، ناتوانی حکومت را آشکار کرد و به عقبنشینی آن انجامید، چرا همین نافرمانی به الگویی برای سایر اقشار جامعه در برابر قوانین قرونوسطایی و سیاستهای ایرانستیز حکومت بدل نشود تا به سقوط کامل آن بینجامد؟
۲۰. بهرهگیری از رسانهها بدون سواد رسانهای، خطری جدی، گمراهکننده و سمی است.
آیتالله العظمی سید حسین بروجردی:
«حضرت رضا علیهالسلام در مجلس مأمون، به تصویر شیری که بر پرده نقش بسته بود اشاره فرمودند. در دم، شیر زنده شد و سعید بن مهرانِ ناپاک را در حضور مأمون بلعید و به جای خود بازگشت.»
منبع: رساله خلافت و ولایت چهارده معصوم تشریعی و تکوینی، اثر آیتالله العظمی بروجردی
هفتهای دلپذیر و خاطرهانگیز برای شما و عزیزانتان آرزو دارم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینهسازی مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بیپروا



















