بیانیه‌ تحلیلی‌ سیاسیِ نهضت مقاومت ملی ایران

تلاقی تهدیدها، تحریم‌ها و جنگ پنهان

خطر دوگانه برای استقلال ایران

همزمانیِ فعال‌سازیِ مکانیسم ماشه با پایانِ مهلتِ ۶۰ روزه‌ تهدیدِ اسرائیل، اتفاقی ساده و تصادفی نیست؛ بلکه دو قطعه از یک پازل بزرگ‌تر است که هدف نهایی آن، تضعیف زیرساخت‌های ملّی، برهم زدن انسجام اجتماعی، و آماده‌سازی صحنه برای وارد آوردن ضربه نهایی به استقلال و تمامیت ارضی ایران است.

حملاتِ پراکنده و ریز، اما مکرّر به زیرساخت‌هایِ حیاتیِ کشور، از انفجار خطوط انتقال انرژی تا خرابکاری در مراکز صنعتی، نشان‌دهنده ورود ایران به فاز تازه‌ای از جنگ ترکیبی است. این جنگِ بی‌چهره و پنهان، بیش از آنکه به شکل نبرد مستقیم باشد، به مثابه زخمی است که آرام و پیوسته جسمِ ملّت را می‌فرساید.

الگویِ نظامیِ اسرائیل در سوریه، در همین چند روزِ گذشته نیز به ما آموخته است که سیاستِ تل‌آویو فراتر از ضرباتِ نظامی است. امروز، احتمال استفاده از همان مدل، یعنی دامن زدن به اختلافاتِ قومی، تخریب انسجامِ اجتماعی و مهندسی آشوب‌هایِ داخلی در قبالِ ایران، محتمل‌تر از هر زمانِ دیگری است. از بین بردن زیرساخت‌ها، افروختن آتش نزاع‌هایِ قومی و مذهبی، تخریبِ اعتمادِ عمومی و بی‌دفاع ساختنِ مرزهای هوایی، در کنار نفوذ عوامل وابسته به اسرائیل در ساختارهایِ سیاسی، امنیتی و دفاعی کشور، همه حلقه‌هایِ زنجیره‌ای واحد را شکل می‌دهد. زنجیره‌ای که نهایتاً در پی فراهم آوردن مشروعیتِ بین‌المللی برای حمله یا تجزیه ایران از طریق فعال شدن مکانیسمِ ماشه و جلب چراغِ سبز قدرت‌های جهانی است.

تصویرِ آینده، اگر روندِ امروز ادامه یابد، تصویری است تار و جان‌سوز، برای هر شهروندِ وطن دوست. اما هنوز امید باقی است، مشروط بر آنکه در این لحظاتِ سرنوشت‌ساز، عقلِ سیاسی جایِ خود را به منیت‌ها و خودمحوری‌ها ندهد.

تا امروز، آنچه به‌عنوان «اجماعِ ملّی» مطرح شده، بیشتر تکرار شعارها و گردآمدنِ چهره‌هایی با ادعایِ فراجناحی بوده که خود به پاشیدن بذرِ ابهام و بی‌اعتمادی کمک کرده‌اند.

در شرایطِ بحرانی، سیاست جایگزینِ بازی‌هایِ فردی است.

نه اجماعِ افراد، بلکه همگراییِ واقعی نهادها، تشکل‌های سیاسی و جریان‌های ملّی ، هر چند حداقل، چه در داخل و چه در خارج از کشوراست که می‌تواند جبهه‌ای مقاوم در برابر سناریویِ تجزیه و فروپاشی تشکیل دهد.

کارِ سیاسی، نتیجه شراکت نهادهایِ سیاسی است، نه بازی‌هایِ فردی و نه گردهمایی‌های بی‌نتیجه، نه از طریق ارسال دعوتنامه‌های شخصی به‌جای مخاطب قرار دادن سازمانِ سیاسیِ شخصِ مذبور به بهانه «همایش ملی» که در آخرین مورد به‌طور انبوه شاهد بودیم.  تنها از دل همگراییِ این تشکل‌هاست که می‌توان امید به مقاومتِ مؤثر و شکل‌گیری یک نیروی ملّی برای صیانت از ایران داشت.

اگر چنین نشود، یا باز هم گماشتگانِ بیگانه بر سرنوشت کشور سوار خواهند شد، یا ایران در گردابِ تجزیه و آشوب، از درون فرو خواهد پاشید.

 نه جمهوری اسلامی، نه جنگ، نه تجزیه — آری به ایران.

ما مخالف جنگ هستیم، چون جنگ، بیشتر خاک و ملّت را می‌سوزاند، نه فقط حکومت‌ها را. تاریخِ معاصر خاورمیانه، از عراق و سوریه تا لیبی و افغانستان، گواهیِ تلخ بر این حقیقت است:

سقوطِ رژیم‌ها به دست بیگانگان، هرگز صلح و دموکراسی به ارمغان نیاورده، بلکه تنها خرابی، نسل‌کشی و تجزیه را به همراه داشته است.

اما این مخالفتِ با جنگ، به معنای چشم‌بستن بر خطرها و بی‌عملی نیست. امروز، سرنوشت ایران نه در گرویِ ادامه وضع موجود است و نه در تسلیم در برابر دشمنان خارجی. راه سوم، مسیرِ دشوار اما نجات‌بخش، مقاومتی ملّی است که بر عقلانیت، وحدت، و انسجامِ تشکل‌هایِ سیاسی متکی باشد، هر چند حداقلی، که اگر اینچنین نباشد خیانت است به وطن.

باید مشروعیت را از دلِ مردم بازسازی کرد، از پایین به بالا، و فشارِ اجتماعی و سیاسی را هم همزمان به سویِ گذار مسالمت‌آمیز و نجات‌بخش هدایت کرد. هدف عبور از این فتنه است و نه اثبات درست بودنِ فقط یک شیوه مبارزه علیه این فتنه.

اگر امروز دست روی دست بگذاریم، فردا شاید دیگر ایرانی نباشد که برایش آزادی، عدالت یا حتی صلح طلب کنیم.

ایران، این میراث هزاران ساله، هرگز نخواهد مرد ، مشروط بر آنکه ما، امروز، با کُنش خود زنده بمانیم و برخیزیم.

نهضت مقاومت ملی ایران

ایران هرگز نخواهد مرد

۲۸ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۵

مطالب مرتبط