بر آمدن رهبری ملی نیازمند ابتکار پیروان ملی است


«سالها دل طلب جام جم از ما می کرد   و آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد»

جامعه ملتهب و خروشان ایران دیربازی است که از نداشتن رهبری ملی در رویارویی با نظام سراسر فاسد و فرسوده استبداد دینی رنجور است. می‌شنویم ومی‌گوییم که اگر یک رهبری ملی بود – و البته با سازماندهی و استراتژی لازم  – کار نظام جمهوری اسلام تمام می‌شد. در این مقاله به کلام موجز می‌کوشم تا استدلال کنم که رهبری ملی کمابیش موجود است ولی برآمدن آن نیازمند ابتکار پیروان ملی در تمیز، شناسایی و نیرو بخشیدن به این رهبری است. در شفاف کردن و تمیز « رهبری ملی »، نخست ویژگی‌های کلی رهبری «غیر ملی» با آن مقایسه می‌شود.

رهبری غیر ملی:

متکی بر اراده و نیروی مردم ایران نیست، مردم را هیچ و یا صغیر می شمارد و به آنها جوابگویی ندارد، منافع تاریخی، فرهنگی و اقتصادی ملت ایران را در اتخاذ سیاست های داخلی و خارجی در اولویت یا مد نظر قرار نمی‌دهد،

برای عوامل یگانگی ملی، مانند هویت و فرهنگ ایرانی، و زمینه‌های گوناگونی مردم ایران، مانند باور دینی و فرهنگ قومی، اهمیت قائل نیست و با جلوه‌های آن مخالفت می‌کند، جایگاهی برای حقوق مردم و تساوی زنان و همگان در مقابل قانون نمی‌شناسد، جلوه آرمان‌های خود را در شخصیت‌های تاریخی مستبد و دیکتاتور جستجو می‌کند و برای نجات ایران، آرزوی پیدایش مردی با پنجه های آهنین را دارد.

جان کلام اینکه رهبری غیر ملی انحصار طلب، وابسته به دولت های خارجی وضد حکومت دموکراتیک 

است.

در مقابل، رهبری ملی:

بر اراده و نیروی مردم ایران متکی است، مردم را صاحب مملکت می شناسد و جوابگوی آنهاست، منافع تاریخی، فرهنگی واقتصادی ملت ایران را در اتخاذ سیاست‌های داخلی و خارجی در اولویت قرار می‌دهد، به عوامل یگانگی ملی باور خلل ناپذیر دارد وهمواره در جهت اعتلای هویت و فرهنگ ایرانی توام با ارج گذاری و احترام کامل به  گوناگونی قومی و دینی ایرانیان و جلوه‌های آن می‌کوشد،

همه شهروندان، از جمله زنان را، در مقابل قانون مساوی می‌شناسد، به استثنای استقبال از پشتیبانی معنوی و اخلاقی مردم و کشورهای جهان و نهادهای بین‌المللی از حقوق بشر و مبارزات دموکراتیک مردم ایران، با هر گونه دخالت نظامی و کودتایی دولت‌های خارجی برای تغییر و تعیین حکومت در ایران مخالف است، جلوه آرمان‌های خود را در شخصیت‌های دموکرات و جنبش‌های ملی و دموکراتیک جستجو می‌کند.

جان کلام اینکه رهبری ملی، متکی و برخاسته از اراده و اعتماد مردم ایران است و باوری تزلزل ناپذیر به اصول آزادی، استقلال و حکومت دموکراتیک قانونی دارد.

آیا چنین رهبران ملی در ایران وجود دارند و مسئولیت تشخیص و برآوردن آنها بر عهده کیست؟

بی‌شک یکی از آفت‌های بزرگ حکومت‌های استبدادی و به‌ویژه حکومت استبداد دینی، جلوگیری از رشد و شکوفایی رهبران ملی است. ولی با همه سرکوب‌های ادامه دار چهار دهه پیشین، ایران روی هم رفته و همواره دارای رهبرانی بوده است که در جامعه مورد قبول مردم بوده‌اند و امکان و توانایی ایفای نقش رهبران ملی را داشته‌اند. در ایران امروز زنان و مردانی هستند که سال‌هاست با از خود گذشتگی و مایه‌گذاردن از جان، مال و خانواده‌شان، برای حقوق دموکراتیک مردم ایران مبارزه کرده‌اند و مورد اسارت، ستم و زجر بسیار آمران و عاملان جمهوری اسلامی واقع گشته‌اند.

در اینجا لازم به تاکید است که ستم دیدگی و به زندان افکنده شدن یا در حصر خانگی قرار گرفتن، به تنهایی، منجر به رسیدن افراد به جایگاه رهبری ملی نمی شود. بعنوان نمونه، برخی از این ستم دیدگان، که به «اصلاح طلب» شهرت دارند، همچنان دل در گرو تغییرات از درون نظام جمهوری اسلامی دارند و از اینرو بنابر چهارچوب بالا در زمره رهبران ملی قرار نمی گیرند. همچنین بوده وهستند کسان دیگری که بر اثر زیگزاگ زدن میان چهارچوب های بالا، اعتماد جامعه را به عنوان رهبر ملی از دست داده اند.

آنان که از صافی گذشته اند، افرادی هستند که بوسیله مردم درجامعه مورد آزمایش قرار گرفته اند. وجه تمایز این رهبران، تنها در جنبه زجر و دشواری کشیدن آنها نیست. این رهبران از جامعه ایران شناخت دارند و نیز دارای درایت و شهامت لازم هستند. اینان بر اساس خدمات و از خود گذشتگی‌شان جهت دادخواهی برای مردم ایران در گذر سال‌ها مورد اعتماد و احترام جامعه هستند.

آنچه می‌بایستی مورد توجه قرار بگیرد، ویژگی بارز این رهبران در « فروتنی و پای سنگینی » آنها برای رهبر شدن است. رهبران ملی در پی‌شهرت و محبوبیت نیستند. آنچه انجام می‌دهند به صرف خدمت به نیازهای اجتماعی و سیاسی مردم است. برخی گمنام هستند و تنها گروهی در محافل کوچکتر یا در سطح سندیکاهای صنفی یا محله‌ها آنها را می‌شناسند. شماری در سطح ملی و بین‌المللی سرشناس هستند ولی هیچگاه ژست رهبری به خود نگرفته‌اند. پای رهبران ملی در امر داوطلب شدن برای رهبری سنگین و فرار است. مقصود اصلی آنها در خدمت به جامعه، انجام وظیفه است. خدمات پی در پی این افراد و شهامت به خرج دادن در دفاع از حقوق مردم بوده که آنها را در جایگاه معتمد مردم نشانده است.

این وظیفه رهروان و پیروان ملی است که چنین رهبرانی را تمیز دهند و آنها را به جایگاه رهبری ملی بر کشند. پیرو بدون رهبر یا رهبر بدون پیرو ره بجایی نمی‌برد. شمار قابل توجهی از پیروان ملی، خود نیز در زمره رهبران فکری و تلاشگر محافلشان هستند. اینها با کوشش‌های دیرینه‌شان در محافل خود شناخته شده و از احترام برخوردار هستند. اکنون هنگام آن فرا رسیده است که این پیروان ملی با مقصود تمیز و بر آوردن رهبران ملی با یکدیگر به گفتگو و تبادل نظر بپردازند.

در ایران امروز رهبران ملی وجود دارند و پیروان ملی می‌توانند با بر آوردنشان به جایگاه رهبری، از آنها بخواهند که خواسته‌های ملت ایران را برای گذار از حکومت استبداد دینی به یک حکومت ملی،  مستقل، قانونمند و دموکراتیک به گوش ایرانیان و جهانیان برسانند.  

پیروان ملی تا هنوز است و دیرتر نشده می‌بایستی در انجام این امر مهم دست به دست یکدیگر دهند.

مطالب مرتبط