پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته ۱۵۴


۱- کسی که خود را تحقیر می‌کند، به خود بی‌احترامی می‌کند، به خود توهین می‌کند، و خود را می‌فریبد انتظار احترام از دیگران به خود را نباید داشته باشد. در واقع، به دیگران مجوز توهین و تحقیر و گول زدن خود می‌دهد و این دقیقا چیزی است که بخشی از مردم ایران با خود می‌کنند.

۲- خلق شرایط و امکانات، مشورت با افراد موفق و دانا، و بر اساس اندیشه خود عمل کردن از عوامل کلیدی پیروزی و رشد ما هستند. نبود این ویژگیها در بخش بزرگی از ایرانیان مانع پیروزیشان در مبارزات آزادی‌خواهانه است‌، و مسیر پیشرفت را هموار می کنند.

۳- افراد به ظاهر دانایی که کراراً فریب می‌خورند برای هر جامعه‌ای از هر نادان و ابلهی خطرناک‌ترند.

۴- رهبرانی که از شهروندان بیش از آنچه که برای شهروندان می‌کنند، انتظار دارند رهبرانی خودکامه، و فاسدند، رهبرانی که از شهروندان انتظار پاسخگویی دارند و خود پاسخگو نیستند، احمقند و شایسته رهبری نیستند، و رهبران مسئولیت ناپذیر  نباید انتظار  مسئولیت پذیری از شهروندان را داشته باشند، و هیچ یک از این رهبران نباید در مسند قدرت باقی بمانند، و باید برکنار شوند.

۵- مدیران و رهبرانی که  مدیریت خرد و نظارت مستمر  در پیش می‌گیرند زمینه ساز شورش در سازمان و یا در جامعه هستند.

۶- کوشش کنیم آنچه می‌گوییم دیگران را به تامل و تفکر وادارد و تاثیری ماندگار و مثبت بر زندگی دیگران داشته باشد.

۷- در زندگی به مرزگذاری و خط قرمز نیاز است .اگر زمان «نه و بله گفتن» را عوض کنیم و زمانی که باید «نه» بگوییم «بله» بگوییم و بعکس، مسیر بن‌بست را می‌پیماییم و خود را در برابر سدی قرار می‌دهیم که گذر از آن غیر ممکن می‌شود. ما وقت محدود داریم و به همه و به همه در خواست‌ها نمی‌توانیم پاسخ مثبت دهیم، ما نیاز داریم بین امکانات و مسئولیت‌ها تعادل مناسب برقرار کنیم. ما ظرفیت نامحدود نداریم، نیاز به استراحت و کسب انرژی برای فعالیت دوباره داریم. «نه» گفتن را بیاموزیم و هر زمان که لازم بود استفاده کنیم.

۸- ای کاش به جای گسترش فقر و فساد و فحشا در یک جامعه فهم و فضیلت و فرهیختگی فراگیر می‌شد.

۹- وفاق ملی با توافق بین جناح‌های دولتی دو مقوله متفاوت هستند. وفاق ملی باید فراگیر باشد و معترضان، مخالفان و منتقدان دولت را هم در بر گیرد. در وفاق ملی هیچ گروهی چه مذهبی، چه قومی، چه سیاسی، چه سنی، چه جنسیتی، چه حرفه‌ای، چه روشنفکری، و… نباید کنار گذاشته شود. 

۱۰- از کسی که به او حق انتخاب نمی‌دهند، حق تصمیم‌گیری نمی‌دهند، و اختیارات و قدرت نمی‌دهند نباید انتظار مسئولیت‌پذیری داشت.

۱۱– از پوشیدن لباس‌های سیاه و تیره خودداری کنید زیرا از یک سو رنگ‌های تیره و سیاه در ایجاد ناامیدی و تزریق انرژی منفی فوق‌العاده قوی هستند و از دگرسو به نشانه نوعی مبارزه علیه رژیم‌های خودکامه است که اصرار دارند شهروندان را وادار به پوشش‌های سیاه و تیره کنند تا از این طریق میزان ناامیدی را در جامعه افزایش دهند.

۱۲- ترس عاملی است برای ایجاد شکاف بین انسان و آرمان‌هایش، ترس  در اکثر موارد ترمزی است که رشد و پیشرفت انسان را متوقف می‌کند، ترس دشمن شماره یک انسان است. وقتی تردید به قدرت خود با ترس ترکیب شود فاجعه آفرین است. اگر تردید کنیم که مثلا توان مبارزه نداریم و از مبارزه کردن بترسیم تردید نکنیم که یا اصلا مبارزه را آغاز نخواهیم کرد و یا اگر هم با تردید و ترس مبارزه‌ای را آغاز کنیم پایان آن شکست مفتضح بار خواهد بود. تردید، ترس، نفرت، اندیشه‌های منفی، و حسرت‌ها دشمنان واقعی انسان هستند از این‌ها برحذر باشیم و بر آنها غلبه یابیم.

  • ۱۳- توجه کردن از عوامل رشد است. هر چه بیشتر به فرزندان‌مان، کودکان و نوجوانان، دانش آموزان و دیگران توجه کنیم بیشتر به رشد آنها کمک می‌کنیم. بی‌توجهی موجب دلسردی آنان می‌شود و همچو ترمزی رشد را متوقف می‌کند. بی‌توجهی بین انسانها شکاف ایجاد می‌کند و آدم‌ها را از یکدیگر دور می‌کند که موجب خشنودی خودکامگان می‌شود. توجه به هم، توجه به خواسته‌ها و نیازهای همدیگر عاملی برای پیوند بین ما است که خود نوعی مبارزه با دشمنان ماست.

۱۴- بهترین، موثرترین، اخلاقی‌ترین، و انسانی‌ترین تصمیمات حاصل کاربرد توامان مغز و قلب است. عقل و الهام.

۱۵-یکی از تفاوت‌های عمده افراد متعهد با غیر متعهد این است که گروه اول در پی یافتن راه و راه حل هستند در حالی که گروه دوم در پی‌ایراد گرفتن.

۱۶- باورهای مشترک به گونه‌ای می‌توانند اعضای جامعه را به هم پیوند دهند که منطق از انجام  آن ناتوان است.

۱۷- زمانی صحبت کنیم که فهمیده باشیم که چرا باید صحبت کنیم. هرگز بدون دلیل موجه صحبت نکنیم. فراموش نکنیم دلایل کاربرد زبان این است که چیزی را بهتر از پیش کنیم، تاثیری مثبت بگذاریم، تغییری مورد نیاز ایجاد کنیم، آگاهی بخشی کنیم، آموزش دهیم،…

۱۸- تصور توسعه و پیشرفت در جامعه‌ای که مداح و ملا و روضه خوان و  فالگیر و دلال و … از آموزگار اعتبار و منزلت بیشتری داشته باشند خیالی بیش نیست.

۱۹- تصور توسعه در یک اقتصاد بسته توهمی بیش نیست.

۲۰- اگر نتوانیم مجراها و دریچه های مختلف ذهن را باز گذاریم و با دیدگاه‌ها و اندیشه‌های مختلف و متنوع نقادانه، آگاهانه، فعالانه، سنجیده، و منطقی برخورد کنیم سدی در برابر رشد فکری خود ایجاد می‌کنیم و عقب ماندگی خود را تضمین .

فرانسوا ولتر:

«بارزترین تفاوت انسان با حیوان قدرت تفکر است و چه بسیارند کسانی که هنوز حیوان هم نشده اند چه رسد به انسان!»

هفته دلپذیر و خاطره انگیزی را برای شما و عزیزان تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط