زنان پیشکسوت درکار وکالت با نام شادروان مهرانگیز منوچهریان آشنا هستند…
زنان پیشکسوت درکار وکالت با نام شادروان مهرانگیز منوچهریان آشنا هستند و میدانند او نخستین خانمی بود که راه ورود زنان را به دانشکده حقوق باز کرد و دانشنامه دکترایش را ازاین دانشکده که مردان درانحصار خود داشتند گرفت .
این داستان بسیار جالب است و خانم پروین اردلان هنگامی که کتاب سناتور را مینوشت یک روز به دفتر کارم آمد ومن آن را برایش بازگو کردم . داستان چنین است که خانم دکتر مهرانگيز منوچهریان پس از گرفتن دیپلم برای ادامه دانش اندوزی به دیدار وزیر فرهنگ میرود ، دردفتر ایشان نشسته بوده که شادروان خلیل ملکی از اتاق وزیر بیرون میآید واز او می پرسد کارش چیست ؟ مهرانگيز میگوید چون دانشکدههای از پذیرش دختران سرباز میزنند او برای ادامه تحصیل می خواهد به فرنگ برود. حال آمده تا از تسهیلاتی که دولت در اختیار دانشجویان میگذارد استفاده کند اما خلیل ملکی میگوید تو یک نامه به اعلیحضرت رضاشاه شرح ماجرا را بنویس شاید با همین نامه درِ دانشکدهها به روی زنان باز شود ؛ او نیز همین کار را میکند و رضاشاه دستوری مبنی بر پذیرش زنان به همه دانشکدهها میدهد . خانم منوچهریان پس از فارغ التحصیل شدن از دانشسرای عالی برای ورود به دانشکده حقوق به دیدار رئیس دانشکده میرود به او میگویند که وقت نامنویسی سپری شده و سال دیگر مراجعه کند ؛ سال دیگر هم به بهانهای ازثبت نام اوخودداری میکنند سرانجام درسال سوم مراجعه رئیس دانشکده میگوید چند آخوند در هیات تصمیمگیری هستند که رای به ورود خانمها نمیدهند اگر این سه تن که نام میبرم در جلسه حضور نداشته باشند پذیرش خانمها درست میشود .
خانم منوچهریان نام و نشانی خانههای آن سه تن را میگیرد و برای نبودن آنان درنشست هفته بعد برنامهریزی جالبی میکند نخست با یاری سه تن از خانمهای دیگر که خواهان ورود به دانشکده حقوق بودهاند سه تا قفل بزرگ میخرند و دست به کار می شوند .
روز جلسه صبح زود خانمها به تک تک خانههای آن معممها میروند و در خانههایشان را از بیرون قفل میزنند (درِخانه های قدیم ازبیرون چفت داشت که هنگام نبودن کسی آن را قفل میزدند تا دزدی نشود) آن سه تن که باید گفت ضد درس خواندن زنان در درجه های بالا بودند صبح که عازم رفتن به جلسه میشوند هرچه تقلا میکنند نمیتوانند درخانههایشان را باز کنند ، دلیلاش را هم نمیدانستهاند که چرا در باز نمیشود نمیدانستهاند که از بیرون قفل شده بهر روی تا به خود آیند و بتوانند قفل را بشکنند زمانی به جلسه میرسند که صورتجلسه با اکثریت حاضرامضا و کار از کار گذشته و خانم منوچهریان به اتفاق چندتن از دوستان سد سکندر دانشکده حقوق را که پای زنان بدانجا نرسیده بود میشکنند و با همه کار شکنیهای آن چند معمم از آن دانشکده دانشنامه میگیرند . خانم منوچهریان اتحادیه زنان حقوقدان را در دهه ۳۰ پی انداختند و سالها کنار حقوق زنان بودند در دهه چهل که من درسال آخر دانشکده بودم مرا با عنوان جوانترین هموند پذیرفتند ، امروز تنها چند تن از هموندان اتحادیه که پس از سال ۵۷ از کارش جلوگیری کردند زنده هستند که همه بالای ۹۰ سال دارند . یکی از ایشان خانم توران شهریاری بود که چند ماه پیش درگذشتند ؛ یکی از خانمهای عضو که عمرشان دراز باد خوشبختانه زنده و بالای ۹۰ سال دارند ولی بسیاری از هموندان دیگر در بیرون از مرز میهن زندگی را بدرود گفتهاند . زنان ایران که روزگاری از کفن سیاه آزاد ودر جامعه مشغول کارشدند دوباره به همت واپس ماندگان تاریخ به کفن سیاه بازگردانیده شدند، اما از آنجا که مزه آزادی را زنان ما چشیده اند پیکار را از همان سال ۵۸ آغاز و تا امروز برای پوشش آزاد و تنفس هوای آزادی همچنان با اندیشه های ضد زن و واپسگرا ادامه داده و تا بند از پای بر ندارند از پای نخواهند نشست . نسل آینده خواهند نوشت که ما زنان ایران آزادی را آسان به دست نیاوردهایم و از پیش، ازمشروطیت تاکنون استوارانه در این راه گام زده ایم .
گیتی پورفاضل
۱۴۰۳/۶/۸