پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته ۱۳۵

۱- اعتماد یک عامل کلیدی برای تحکیم و بقای روابط بین انسان‌ها است. رابطه‌ای که درآن بین طرفین اعتماد نباشد رابطه‌ای شکننده و چه بسا زیان‌بار و خطرناک است. برای اعتمادسازی راههای گوناگونی از سوی کارشناسان روابط انسانی پیشنهاد شده که می‌توان متعهد بودن، توجه به خواسته‌های طرف مقابل و تامین آن در حد توان خود، فروتنی، اثبات شایستگی خود به طرف دیگر در آنچه در رابطه تعهد کردی، عمل به وعده‌ها، تمایل به رشد و پیشرفت و یادگیری، و اثبات آن در عمل برای طرف مقابل، شفافیت و آشکارا درباره چالش‌ها حرف زدن، و اعتراف به آسیب‌پذیری. اعتماد کسب کردنی است. رهبری که فاقد ویژگی‌های پیشنهاد شده توسط کارشناسان است هرگز نمی‌تواند اعتماد دیگران کسب کند. مردمی که افراد غیر قابل اعتماد را به رهبری برمی‌گزینند بخشی از مشکل هستند.

۲-رهبری یک جامعه مشکل‌ترین کاری است که در یک جامعه قابل تصور است. یک رهبر موفق نیاز به اعتماد مردم به خود دارد در حالی که جامعه متشکل از افرادی با ویژگی‌ها، اهداف، توانایی‌ها، امکانات، پیشینه، و محدودیت‌های متعدد است که کار رهبری را سخت‌تر می‌کند. یک آدم فوق‌العاده خوب، یک آموزگار بسیار کارآمد، یک پزشک متخصص، یک استاد باسابقه دانشگاه، یک هنرمند کم نظیر، … لزوما نمی‌توانند یک رهبر موفق شوند اگر نتوانند اعتماد مردمی را کسب کنند که قرار است به رهبری آن مردم انتخاب شوند. من به آموزگارم، پزشکم ،… بسیار اعتماد دارم وقتی آموزش می‌دهد، وقتی بیمارم و درمانم می‌کند ولی به آنها اعتماد ندارم که رهبر جامعه‌ام باشند چون شایستگی رهبری را در آنها نمی‌بینم. آقای خامنه‌ای به عنوان یک نوحه‌خوان و روضه‌خوان پرآوازه بود و مورد اعتماد ولی در سمت رهبری مورد اعتماد نیست چون فاقد ویژگی‌هایی که من از یک رهبر انتظار دارم، است.

۳- در مبارزات پیروزی علیه رقبا و دشمنان دانا و توانا و تاثیرگذار لذتبخش و ارزشمند است در حالی که پیروزی علیه کوته فکران، کوتوله‌ها، و کوته‌نظران چندان افتخاری نیست.

۴- همیشه ممکن است بین گفته‌های من و برداشت شما، و گفته‌های شما و برداشت من تفاوت باشد، بنابراین کوشش کنیم پیش از هر واکنشی برداشتی درست از گفته‌های هم داشته باشیم‌.

۵- در جامعه‌ای زندگی کنیم که پذیرای ما باشد، در جایی حضور یابیم که تاثیرگذار باشیم، با کسانی همنشینی کنیم که ما را درک کنند، و حرفه‌ای را برگزینیم که اطمینان داشته باشیم که بطور موثری توانایی و دانش لازم برای انجام مسئولیت‌های مربوط به آن حرفه را داریم.

۶- تا قواعد و مقررات یک بازی را یاد نگرفته‌ایم در آن بازی شرکت نکنم که نتیجه‌اش باخت است. اگر می‌خواهیم جنگی را آغاز کنیم پیش از شروع جنگ کاملا قواعد و مقررات جنگی را فرا گیریم وگرنه شکست قطعی است. پیش از ورود به مبارزات دمکراتیک قواعد و مقررات  و اصول دمکراسی را بیاموزیم و پیش شرط‌های آنرا آماده کنیم وگرنه به کژ راهه می‌رویم و به روند دمکراتیزه شدن یک جامعه آسیب‌های شدید وارد می‌کنیم، و  پیش از شروع فعالیت‌های اقتصادی و تجاری مطمئن باشیم که با اصول تجاری و مقررات اقتصادی کاملا آشنا هستیم تا اینکه ورشکست نشویم.

۷- انسان برای ادامه زندگی روابط متعددی برقرار می‌کند. از این رابطه‌ها اهداف متفاوتی را دنبال می‌کند، این رابطه‌ها از نظر کیفی یکسان نیستند، دروه رابطه‌ها هم فرق می‌کند برخی کوتاه و بعضی شاید برای همه عمر، رابطه‌ها بدلایل مختلفی بهم می‌خورد، رابطه ها سالم هستند و یا مسموم، مثبت و یا منفی‌اند، سازنده و یا ویرانگر و زیان‌باراند، صمیمانه و دوستانه، رقابت‌آمیز، خصمانه، مشکوک، و یا مسالمت آمیز،…. در تحکیم و حفظ برخی از رابطه ها باید سخت کوشید و به برخی دیگر از رابطه ها باید بیدرنگ پایان داد و از پیامدهای فاجعه‌آمیز آن بهنگام پیشگیری کرد.

۸- کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند  را به حال خود رها نکنیم و نسبت به آنها بی‌تفاوت نباشیم چون بسیار خطرناک‌اند. پیش از اینکه قربانی عمل آنها شویم در تغییر شرایط آنها به آنها کمک کنیم، چاره‌ای بیندیشیم و راهی برای زندگی بهتر برای آنها بگشاییم. جامعه انسانی به افراد موسوم به «هیچی ندار»، «بی همه چی»، و مشابه آنها نیاز ندارد، و تغییر شرایط آنها وظیفه همه ماست وگرنه همه ما دیر یا زود، مستقیم و یا غیر مستقیم مزه تلخ نتایج رفتارهای آنها را خواهیم چشید.

۹-  بارها در پراکنده‌گویی‌ها نوشتم واژه ترس را از فرهنگ لغات مان حذف کنیم. ترس ترمزی است برای رشد و پیشرفت؛ و در حالی که برای رشد و پیشرفت باید یاد گرفت که چگونه با ترس روبرو شد. در بسیاری موارد در زندگی با گزینه‌های متفاوت روبرو می شویم و باید انتخاب کنیم ترسناک‌ترین گزینه بهترین گزینه برای رشد و پیشرفت است. به‌عبارت دیگر، نه تنها نباید ترسید بلکه باید با ترس روبرو شد، بر آن چیره شد و راه رشد و پیشرفت را هموار کرد.

۱۰- چه خوب می‌شد مجلس شورای اسلامی به جای مجازات برای بی‌حجابی برای جهالت، نفهمی، نادانی، نااگاهی و بیشعوری قانون وضع می‌کرد تا دولتی‌ها و آخوندها بازداشت و مجازات می‌شدند!

۱۱- کسانی که در انتظار دیگران نشسته اند تا بیایند و نجات‌شان دهند، مسائل و مشکلات‌شان را حل کنند، برایشان فکر کنند و برنامه ریزی کنند، برایشان هدف و مقصد تعیین کنند، و راه و مسیرشان را مشخص کنند همیشه در انتظار خواهند ماند زیرا آن کسان دیگر به منافع و مصالح خود می‌اندیشند و نه به مشکلات و اهداف من منتظر!

۱۲- برخی از کارشناسان سیاسی بر این باورند که نظام تیوکراتیک حاکم بر ایران با تصمیمات، سیاست‌ها و رفتارهایش در حال خودنابودی است.  چنین نظری بظاهر معقول بنظر نمی‌رسد ولی هر نظام سیاسی که مسئولانش از عقلانیت محدود برخوردار باشند، به امال و آرزوهایشان بدون در نظرگرفتن واقعیات، امکانات و محدودیت‌های  خود فکر کنند، تجربه‌های دیگر نظام‌ها و حتی تجربه‌های شکست خورده خود را نادیده انگارد محکوم به پرداخت هزینه‌های سرسام‌آور و نجومی، ناکامی‌های پیاپی، کسب نتایج بی‌حاصل و پوچ و هیچ و یا ناچیز است و در واقع سخت در تلاشی بی‌وقفه برای تخریب خود است.

۱۳- داشتن معلومات و اطلاعات زیاد لزوما نشانه خردمندی، شعور، آگاهی و اندیشه‌ورزی نیست. دو مقوله جدا از هم هستند.

۱۴- خودکامگی و خودرایی یک دیکتاتور برای یک جامعه و مردمانش شدیدا زیانبار و فاجعه‌آمیز است ولی بدتر و فاجعه‌آمیزتر  از آن اطاعت بی‌چون و چرای شماری از آن مردمان قربانی است که کماکان از چنان خودکامه‌ای حمایت می‌کنند قربانیانی که بقای دیکتاتوری را تضمین می‌کنند.

۱۵- اگر در یک خودرو در باک بنزین آب بریزیم، در جای روغن بنزین بریزیم، و در جای آب روغن بریزیم سیستم اتومبیل از کار خواهد افتاد و کار نمی‌کند. در یک سیستم حکومتی هم وقتی یک روضه‌خوان جای یک سیاستمدار بنشیند، یک بسیجی و یا سپاهی جایگزین استاد دانشگاه را بگیرد، یک سرباز وظیفه امیر ارتش شود، و یا یک طلبه حوزه «علمیه» قاضی شود چنان حکومتی فلج خواهد شد و کارایی نخواهد داشت.

۱۶- خلاف مرام انسانیت است کسانی که قدرت و ثروت و شهرت دارند از این امکانات علیه دیگران به ویژه افراد کم درآمد و تهیدست، گمنام، و ضعیف استفاده کنند.

۱۷- پذیرش اشتباهات خود، پذیرش مسئولیت کارهای خود، گذشت ‌و بخشش دیگران، تحمل نظر مخالف و دگراندیش، حرف مفت نزدن، اندیشیده و سنجیده سخن گفتن، نگران حرف دیگران نبودن، پیش داوری نکردن درباره دیگران، وارد بحث نشدن با هر کسی از نشانه‌های بلوغ فکری است.

۱۸- کسانی که وقت را تلف نکنند ‌ و طوری تنظیم کنند که همه آنچه را که روزانه برنامه‌ریزی می‌کنند بطور بهینه انجام دهند افرادی هستند که قدرت کنترل زندگی خود را بطور مستقل دارند و شایسته پیروزی اند.

۱۹- ‘بله گفتن’ به هر درخواستی نشانه ضعف است نشانه ترس است، نشانه تسلیم است، نشانه نادانی است، نشانه بردگی است، نشانه بندگی است، نشانه مسئول نبودن است. ‘نه گفتن’ را تمرین کنیم و یاد بگیریم تا ‘بله گفتن’ های نیندیشیده و نابجای ما زندگی دیگران را نابود نکند.

۲۰- اگر پزشکی دارویی اشتباه برای بیمار نسخه کند که حال بیمار را وخیم تر کند، اگر مهندسی در نظارت بر ساختن پلی مرتکب اشتباهی شود که پل خراب شود و به عده‌ای آسیبی وارد شود، اگر یک شهروند عادی از پرداخت مالیات طفره رود، اگر آموزگاری حق دانش‌آموزی را ضایع کند و نمره‌ای را که سزاوارش است را به او ندهد، اگر راننده‌ای از چراغ قرمز ترافیک عبور کند، اگر همسایه ای بعد از ساعت معینی از شب سر و صدا ایجاد کند که آرامش دیگر همسایگان را بهم ریزد، اگر پدر و یا مادری در تربیت فرزندش خشونتی بکار برد، اگر… هر یک تحت قوانین مجرم شناخته می‌شوند و تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیر‌ند.  ولی ای کاش سیاستمدارانی که با پیگیری سیاست‌هایشان جنگ می‌افرینند و موجب کشته شدن هزاران انسان می‌شوند و میلیاردها دلار از ثروت ملی را برباد می دهند در بسیاری موارد از مجازات معاف می‌شوند، و یا دولتمردانی که تظاهرات مسالمت‌امیز شهروندان را برای مطالبات بر حق و قانونی  با کشتار و زندان و شکنجه و اعدام پاسخ می‌دهند، یا روشنفکران و فعالان سیاسی ای که مثل آن پزشک نسخه اشتباه می‌پیچند و باعث گمراهی و یا مرگ میلیون‌ها انسان، و ویرانی جوامع، و گسترش درگیری‌ها و کشتارهای داخلی و جنگ‌های خارجی می‌شوند نیز  بر اساس قوانینی تحت پیگرد قانونی قرار می‌گرفتند. 

آقایان و خانم‌های سیاستمدار، روشنفکر و فعال سیاسی، وقت آن رسیده که در تصمیم گیری‌ها، پیشنهادات، ایده‌ها، و کنش‌ها و واکنش های خود بیشتر بیندیشید تا به آنانی که به شما دلبسته‌اند و شما نیز ادعا می‌کنید که برای رفاه و نیکبختی و آزادی آنها تلاش می‌کنید، به استقبال خطر می‌روید از هر نوع آسیبی مصون بمانند.

خانم‌ها و اقایان قانونگذار، شما هم در حوزه اختیارات خود قوانینی تدوین و تصویب کنید که طراحان سیاست‌های مخرب، روشنفکران مغرض، فعالان سیاسی بیمایه برای اشتباهات‌شان در برابر جامعه انسانی مسئول و پاسخگو باشند، و نتوانند خارج از چارچوب قانون عمل کنند.

اسپینوزا

رساله الهی سیاسی

«هیچ‌چیز به اندازه‌ی خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست… همواره کوشش فراوانی صرف آراستن مذهب، چه راستین باشد چه کاذب، با فرایض و مراسم شده است، تا توده آن را خیره‌کننده‌تر از هر چیز دیگری بیابد و از آن به شدید‌ترین درجه‌ای از وفاداری تبعیت کند»

هفته دلپذیر و خاطره‌انگیزی را برای شما و عزیزان‌تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط