پایگاه تاریخی و سیاسی دولت بختیار
نزدیک صدو سی سال پیش، مادران و پدران ما برای برپایی یک حکومت مشروطه بپا خواستند و در مرداد ماه سال ۱۲۸۵ به پیروزی رسیدند. انقلاب مشروطیت دستآورد تکاپوی گسترده و ژرف روشنگران و کوششگرانی بود که در رویارویی با ستمگری و فساد شاهان مستبد قاجار، دخالت و دستاندازی آشکار و پنهان انگلستان و روسیه، و روزگار فلاکتبار اجتماعی و رفاهی ملت ایران به چارهاندیشی پرداختند. آنها با تولید اندیشه، تبادلنظر و کنشگری در جهت بهروزی جامعه و با پیوند زدن میان ایران و جهان مدرن آنروزگار، مشروطیت را چاره کردند. در اساس، انقلاب مشروطه ضداستبدادی و ضداستعماری بود. انقلابی بود که با تدوین قانون اساسی و سروری بخشیدن به حقوق ملت، یک نقطه عطف بیهمتا و نازدودنی در تاریخ دموکراسی خواهی ایران بوجود آورد. نقطه عطفی که چهره ایران باستانی را به عنوان نخستین کشور دارای مجلس و قانون اساسی در خاک اصلی آسیا در جهان درخشان کرد. دکتر بختیار نخست وزیری و دولت خویش را برخاسته از این پایگاه تاریخی و سیاسی میدانست و عطف به آنرا ضرورت دستیابی به دموکراسی و استقرار حکومت دموکراتیک در ایران تلقی میکرد.
مشروطیت پس از پیروزی چشمگیر نخستین، با هجوم نهاد قدرتمند سلطنت استبدادی در همکاری تنگاتنگ با نهاد واپسگرای قدرتمند شیعیگری آخوندها دچار دست اندازها، دشواریها و افت و خیزهای سهمگین از جمله استبدادهای معروف به صغیر محمد علی شاهی و کبیر رضا شاهی شد. نفوذ ویرانگر خارجی بویژه انگلستان و روسیه همچنان به گونه آشکار و ناآشکار ادامه داشت. در سال ۱۳۲۰، با تسخیر ایران و خلع رضا شاه از مقام سلطنت به وسیله متفقین، سپهر باز سیاسی در ایران فزونی یافت. در این زمانه بود که در امتداد حرکت ضداستعماری و دموکراسی خواهی مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق نمایان شد. با تشکیل جبهه ملی ایران به عنوان نخستین و قویترین سازمان دموکراتیک تاریخ ایران و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در اسفند ماه ۱۳۲۹ و با پشتیبانی گسترده ملت ایران، زمینه برای نخستوزیری دکتر محمد مصدق در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ فراهم شد.
مصدق که در دوران طلایی صدر مشروطیت حاضر و تلاشگر بود، دولت خویش را برخاسته از همان پایگاه تاریخی مشروطیت می دانست و با عطف به آن، تجربه حکومت مردم بوسیله مردم برای مردم را به اوج رساند. در واقع دولت مصدق نخستین دولتی است که دو خواسته اساسی انقلاب مشروطیت را باهم به اجرا گذارد: آزادی دموکراتیک و استقلال. کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ با برنامهریزی و کارگزاری سرویسهای جاسوسی انگلستان و آمریکا در همکاری با شخص محمد رضا شاه و دربار و آخوندهای شیعه، حکومت دکتر مصدق را سرنگون کرد. پس از سرنگونی مصدق و بویژه با آغاز دوره سیزده ساله نخستوزیری امیر عباس هویدا در سال ۱۳۴۳، محمد رضا شاه به یک پادشاه مستبد خودکامه و در اذهان همگانی دست نشانده خارجی مبدل شد. پس از مصدق، در چهارچوب قانون اساسی مشروطیت، با همه سرکوبی و تنگناهایی که شاه ایجاد کرده بود، جبهه ملی ایران همچنان بدیل قانونی و دموکراتیک مخالفین حکومت شاه به شمار میآمد. بختیار از رهبران جبهه ملی ایران در این دوره بود.
بختیار تا آخر زندگی از پیروان مصدق بود و در دولت دوم مصدق به عنوان معاون وزرات کار خدمت می کرد. او نخست وزیری ودولت خود را پی گیر اهداف ملی دکتر مصدق می دانست. بختیار در مقام یکی از سه رهبر برجسته جبهه ملی ایران در چهارچوب قانون اساسی مشروطه و در مقام یک مخالف قانونی حکومت استبدادی محمد رضا شاه، نخست وزیری را به شرط اظهار تمایل و رای اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی پذیرفت. دولت او در واقع دومین دولت تشکیل شده با اهداف جبهه ملی ایران است. او در همان بدو نخست وزیری از مصدق به عنوان رهبر بزرگ ملت ایران یاد کرد و کودتای بیست و هشت مرداد را ننگین خواند.
این بخش اول از مقاله “نخستوزیری دکتر شاپوربختیار: نقطه عطف آینده دموکراسی در ایران“ است برای مطالعه کامل به اینجا مراجعه کنید.