پراکندهگویی های پایان هفته ۱۱۷
تقدیم به کسانی که مبارزه بخشی جداناپذیر از وجودشان است.
۱- در حالیکه برخی از دل هر بحرانی، مشکلی، فاجعه ای، … یاد می گیرند، تجربه میاندوزند، فرصت میسازند،… دیگرانی هستند که نه تنها فرصت سوزی میکنند بلکه از هر فرصتی، بحرانی، مشکلی، فاجعههای،… میافرینند. چه خوب میبود اگر فرصت سوزی و بحران آفرینی هم در کتابهای قانون جرم محسوب میشدند!
۲- آیا بهتر نیست هیچ عضو جامعه از مسئولیت آموزش دیگران خودداری نکند؟ آیا بهتر نیست که بابدآموزی مبارزه کنیم؟ آیا بهتر نیست آموزش اندیشیدن سنجیده، نقد سازنده، شک به شنیده ها، خواندهها، یادگرفته ها، و دیده ها را همگانی و فراگیر کنیم؟
۳- آیا لازم نیست برای انجام هر کاری، ایفای هرنقشی، و پذیرش هر مسئولیتی پیشاپیش خود را آماده سازیم؟ آیا آموزگاری، پدر و مادر بودن، رهبر بودن، و برنامه ریز بودن بدون آموزش و آمادگی یافتن برای پذیرش هر یک از این مشاغل و یا هر کار دیگری عملی خردمندانه است؟ آیا ساختن جامعه ای پیشرو، سالم، مرفه، غنی، سازنده و توانمند بدون آموزگاران، پدر و مادران، رهبران، و برنامه ریزان آموزش ندیده ممکن وعملی است؟
۴- با آموزش و آگاهی میتوان مشکلات و مسایل یک جامعه را حل و یا منحل کرد. به عبارت دیگر با آموزش و آگاهی می توانیم تشخیص دهیم که مشکلات و مسایل موجود در یک جامعه را میتوان مهار کرد، از آثارو پیامدهای منفی آن کاست، و یا اصلاح کرد که می توان به حل مسایل امید بست؛ ولی زمانی بر منحل کردن تمرکز می کنیم که برخورد ریشه ای با مشکلات کنیم و بر رویکرد از ریشه قطع و خشک کردن مسایل است. ابا در شرایط امروز ایران هنوز باید به حل مسایل اندیشید و یا بر رویکرد منحل یعنی قطع ریشه؟
۵- تغییر جامعه و جهان با دوچیز شروع می شود: تغییرپذیری خود، و آموزش و آگاهی خود و دیگران. اگر در پی تغییر جامعه و دیگران باشیم ولی با تغییر خود شروع نکنیم تلاش در تغییر دیگران و جامعه به نتیجه نخواهد رسید. همچنین آموزش و آگاهی فراگیر است که میتواند تغییرات فراگیر در سطوح مختلف ایجاد کند. تاکید میکنم که این دو عامل آغاز گر تغییرات در جامعه و جهان هستند وگرنه نقش بسیاری ازعوامل کوچک و بزرگ در تغییرات را اصلا نتوان نادیده گرفت چون برنامهریزی، سازماندهی و رهبری، مبارزه، مقابله با موانع تغییرات، اتفاقات و حوادث طبیعی،…
۶- در هر جامعه ای نهادهایی رسما کار اموزش جامعه را بعهده دارند اما این بدان معنا نیست که نهادهای دیگر خود را مبرا از اموزش اعضای جامعه بدانند. آموزش یک تلاش جمعی است که مسئولیت همه نهادها مشارکت در این تلاش جمعی است ، و هیچ نهادی به هیچ بهانه ای نمی تواند و نباید از این مسئولیت بزرگ طفره رود.
۷- راه گذر از یک زندگی ابلهانه و احمقانه به یک زندگی خردمندانه و آگاهانه از مسیر چالش و نقد وشک به باورهایمان می گذرد.
۸- اعتقاد و ایمان و اعتماد به رهبران و پیشوایان مذهبی هیچ یک از مشکلات شخصی ما و مسایل جامعه را نه تنها حل نمی کند بلکه به این مشکلات و مسائل دامن میزند، و مسایل دیگری برای جامعه بوجود میآورد. ما را از پرسشگری و اندیشیدن و نقد افکار و گفتار و رفتار آنها منع می کند و بدین ترتیب رشد ما وتوسعه جامعه را متوقف می کند.
۹- با هنرمندان غیر مردمی، دولتمردان بی شرف، بازرگانان فاقد اخلاق، دانشمندان فاقد شخصیت وانسانیت، ثروتمندانی که گنج باداورده نصیب شان شده و از ان ثروت در مبارزه علیه خودکامگی،بیدادگری، جهل، جنایات، و فساد استفاده نمی کنند، و اندیشمندان در خدمت خودکامگان مبارزه خستگیناپذیر را پیگیری کنیم.
۱۰- یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد یک دولت شیوه رفتار و برخورد حکومتگران با زنان جامعه است. حکومتی که تبعیض علیه زنان اعمال می کند، زنان را شهروند درجه دوم میداند و تحقیر می کند، حکومتی که حقوق زنان را پایمال می کند، حکومتی که زنان را از مشارکت کامل در زندگی اجتماعی، سیاسی، هنری، فرهنگی، ورزشی، … محروم و ممنوع میکند هم در پی تفرقهافکنی بین زنان و مردان جامعه است و هم جامعه را از استفاده کامل از تواناییها، استعدادها، تجربیات، مهارتها، و دانش زنان محروم می کند و همانسان بودن زنان را زیر سوال می برد. مبارزه علیه چنین حکومتی برای سرنگونی یک رسالت ملی است وکسانی که از دور و نزدیک، مستقیم و غیرمستقیم، آگاهانه و نااگاهانه از چنین حکومتهایی حمایت و به بقای آنها کمک می کنند دانسته و یا نادانسته در خدمت چنین رژیم های سیاسی هستند.
۱۱- جامعهای که نخبگانش را می کشد، ترور می کند، منزوی و خانه نشین می کند، تبعید می کند، و پخمگانش را در مناصب حساس و کلیدی قرار می دهد به استقبال نابودی می رود.
۱۲- کمکهای اندک می تواند پیامدهای شگرف داشته باشد. تصمیمات جزئی رهبران می تواند به شکست ویا پیروزی ملت ها بینجامد. یک رای می تواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد و مسیر تاریخ یک جامعه رابه سمت و سوی دیگری بکشد.
۱۳- خودکامگان از شیوه های مختلف در نفهمیدن، فکر نکردن، و با هم نبودن مردم نقش دارند زیرا ازفهمیدن مردم هراس دارند.
۱۴- چه بسا فجایع بزرگ تاریخی با یک حرکت نابجای کوچک رخ داد، و چه بسا یک حرکت سنجیده کوچک از وقوع فاجعه ای بزرگ پیشگیری کرد.
۱۵- اوریانا فالاچی، روزنامه نگار و نویسنده ایتالیایی، کتابی دارد تحت عنوان «زندگی، جنگ و دیگرهیچ». بله، زندگی جنگ است، نبرد است مبارزه است ولی بسیاری از ما یاد نگرفتهایم زندگی کنیم یعنی نمیدانیم چگونه بجنگیم و مبارزه کنیم. بیاییم بیاموزیم شهامت گام نهادن در این میدان جنگ را داشته باشیم و یاد بگیریم تا پیروزی نهایی کارزار را ادامه دهیم، و بیاد آوریم که کلید پیروزی در نبرد زندگی تداوم مبارزه و تسلیم نشدن است حتی اگر زخمی هستیم، حتی اگر فرسوده هستیم، حتی اگر خسته هستیم، حتی اگر دلسرد هستیم، حتی اگر با موانع روبرو هستیم، حتی اگر کسی تشویق مان نمی کند، حتی اگربازی خطرناکی با جان و کل زندگی مان است.
۱۶- روابط انسانی جنبه های مختلف دارد؛ دوستانه، خصمانه، رقابت آمیز، توام با همکاری،…
هر یک از این جنبه های مختلف ممکنه مشکل افرین باشد ولی اگر شناخت کامل از خود، دوستان، همکاران، رقیبان و دشمنان داشته باشیم نباید در هیچ یک از این رابطه ها نگران باشیم. مشکل زمانی آغاز می شود که از خود و دیگران شناخت کافی نداشته باشیم.
۱۷- برای رهایی از قفس ساخته شده از افکار پوسیده ۱۴۰۰ ساله راهی جز همبستگی و مبارزه گروهی قابل تصور نیست.
۱۸- در پیکار علیه جهل، خرافات و تعصب دینی فقط با سلاح خرد، دانش و منطق می توان پیروز شد.
۱۹- کف زدن برای کسانی که حقوق دیگران را پایمال می کنند نقض حقوق بشر و جنایتی است وحشتناک.
۲۰- دم فرو بستن و سرفرود آوردن در برابر خودکامگان نشانه انحطاط اخلاق، زوال عقل، منافع جمعی را فدای منافع فردی کردن، و یا حمایت کورکورانه از خودکامگان و مشارکت در تصمیم های ویرانگر و جنایات وحشتناک آنهاست.
«رنج نباید تو را غمگین کند. این همان جایی است که اکثر مردم اشتباه می کنند. رنج قرار است تو را هشیارتر کند که زندگی ات نیاز به تغییر دارد. چون انسانها زمانی هوشیارتر می شوند که زخمی شوند، رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند. رنجت را تحمل نکن، رنجت را درک کن! این فرصتی است برای بیداری، وقتی آگاه شوی، بیچارگی ات تمام می شود. (کارل گوستاو یونگ)
پایان هفته دلپذیر و خاطره انگیزی را برای شما و عزیزان تان خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بی پروا