حاکمیت جمهوری اسلامی و اپوزیسیون میدان‌دار

نو عروس ملک را کابین کنند از بهرخصمان | اعتدالیون زسویی، انقلابیون ز یک سو

اگر بخواهیم در فضای سیاسی امروز ایران مصادیق اعتدالیون و انقلابیونِ شعر ادیب الممالک فراهانی را بازشناسیم، می‌توانیم از حاکمیت جمهوری اسلامی از سویی و اپوزیسیون میدان دارش از یک سو نام ببریم.

جمهوری اسلامی از ابتدای شکل‌گیری دو منفعت ایدئولوژی خاص شیعی و حفظ قدرت سیاسی را بر منافع دولت ملت ایران ترجیح داد. تا جایی که در برخی زمان‌ها و زمینه‌ها حتی به نوعی وجود دولت ملت ایران را نیز منکر شد.

تبعیض ساختاری به نفع یک جریان و حتی یک طبقه اجتماعی در قانون اساسی فرقه گرا، ایجاد و گسترش نهادهای فرقه گرایانه، ایدئولوژیک و ناسازگار با اصل تفکیک و پاسخگو بودن قوا مانند «ولایت مطلقه فقیه»، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، «بنیاد مستضعفین»، «ستاد اجرایی فرمان امام»، «ائمه جماعت»، «شورای نگهبان و…»، «اشغال سفارت آمریکا و قطع روابط و دشمنی همیشگی با این کشور»؛ «آغاز و به ویژه ادامه ۶ سال جنگ خانمان سوز پس از آزادسازی خرمشهر»، «حضور مالی و فیزیکی گسترده هزینه‌زا و بی فایده و زیان‌آور در منطقه»، «باج دهی گسترده به قدرت های شرق و غرب به ویژه روسیه به جهت کسب حمایت‌های آن‌ها»، «درگیری ایدئولوژیک با کشور اسرائیل و جا زدن آن به عنوان یک درگیری مبتنی بر منافع و امنیت ملی»، «سرمایه گذاری مالی، امنیتی، سیاسی، اجتماعی و در یک کلمه ملی در پروژه انرژی(سلاح) اتمی و جا زدن آن به عنوان یک منفعت ملی»، «سیاست‌های سیاسی و اجتماعی منتهی به خروج گسترده نیروهای متخصص و سرمایه انسانی از کشور» و شاید بدتر از همه «تلاش جهت نهادینه کردن بیش از پیش فرهنگ استبدادی و تربیت و واداشتن جامعه ایران به ویژه جوانان به پذیرش و زیست در ساختار استبداد دینی»و «ابتذال فرهنگی و عدم مسئولیت‌پذیری ملی که دورنمای ایران را برای داشتن نسلی آگاه و دموکرات تیره‌و‌تار می‌کند»؛ تنها بخشی از اقدامات جمهوری اسلامی در ناسازگاری و زیان منافع «دولت-ملت ایران» است.

از این جهت ماندگاری این ساختار که می‌تواند برای تداوم خود حتی هستی ایران را نیز به خطر اندازد، آشکارا به زیان «دولت-ملت ایران» خواهد بود.

از سوی دیگر اپوزیسونی حضور دارد که با «هیاهو» و «غوغا»، روی دیگر سکه عدم توجه و پیگیری منافع ملی ایران را در همراهی با جمهوری اسلامی ایران تکمیل می‌کند.

درآوردن ایران از چنگ «کیش شیعی» و «اربابان دیکتاتور شرقی» و سپردن آن به «سلبریتی‌های سیاسی» و «اربابان بانکدار غربی»، دو روی سکه حراج منافع ملی است.

اپوزیسیونی که نتواند براساس «اصول مشخص و پایدار ملی»، «دموکراتیک و علمی» و از طریق کوشش برای ایجاد و سپس ارتباط و همکاری با جامعه آگاه و تشکل یافته ایران و با نفی هرگونه نگاه استعماری و دخالت قدرت‌های شرق و غرب به فعالیت علیه جمهوری اسلامی بپردازد، ناچار باید از طریق تحمیق جامعه ایران با استخدام سلبریتی‌های هزار رنگ، با پول‌های کثیف از منابع نامعلوم و مشکوک و طراحی و پیشبرد برنامه‌های احمقانه سیاسی و هدر دادن زندگی و انرژی و امید جامعه به استیصال آمده ایران و در جهت منافع دولت‌های غرب و برخی دشمنان و رقبای «دولت-ملت ایران» و با باج‌دهی به آن‌ها به فعالیت بپردازد. تداوم این نوع اپوزیشن نه تنها در درگیری رقابت گونه با جمهوری اسلامی منجر به حراج بیش از پیش منافع ملی و باج دهی بیشتر و فضا سازی بهتر برای قدرت‌های شرق و غرب و دشمنان منطقه‌ای ایران منجر می‌شود، بلکه امکان بروز و فعالیت یک اپوزیسیون معقول را از جامعه سیاسی ایران سلب می‌کند.

در دست‌گیری فضای سیاسی با هوچی‌گری از طریق صرف منابع مالی و تبلیغاتی کثیف از یک سو و تمرکز و مانور جمهوری اسلامی برای برجسته کردن این گونه از اپوزیسیون به عنوان رقیب ساختار موجود از سوی دیگر، باعث می‌شود تا امکان فعالیت از «نیروهای معقول»، «ریشه دار»، «ملی و دموکرات» که اپوزیسیون؛ «ناکارآمد» و «جعلی جمهوری اسلامی» هستند، گرفته شود.

اما این یک روی سکه است. روی دیگر سکه که مسئله اصلی نیروهای اصیل اپوزیسیون است، امکانی است که این نیروها با عملکرد خود به نیروهای بی‌ریشه و قلابی می‌دهند. از این جهت و پس از شناخت این دوگانه مخرب همسو و ریشه‌های آن که اساسی‌ترین آن در میدان‌دار و مطرح بودن اپوزیشن قلابی جمهوری اسلامی است؛ نکته‌ای که باید پیش از هر چیز به آن پرداخت، بررسی نحوه عملکرد نیروهای ملی و دموکراتیک است. باید به این ضعف بزرگ پرداخت و در پی‌شناخت علل ضعف و رفع آن و ایجاد یک توان برای میان داری اپوزیسیون ملی و دموکراتیک جهت مبارزه با منطق ضعیف جمهوری اسلامی بود. منطق ضعیف جمهوری اسلامی مادامی می‌تواند بخشی از جامعه را همراه یا خاموش نگه دارد که به جامعه بقبولاند در برابر خود منطقی بس ضعیف‌تر وجود دارد. «تجزیه‌طلبی»، «استبداد فردی مبتنی بر یک خاندان»، «تروریسم»، «فساد گسترده مالی»، «تفکر فرقه گرایانه» و «راسیسم»،« بی وطنی» و «آلت دست خارجی بودن»، «ضعف توان نیروی انسانی برای جایگزینی ساختار فعلی»، «انواع فساد نیروهای معلوم الحال و مجهول الهویه» و از این قبیل مسائل در اپوزیسون میدان‌دار جمهوری اسلامی آنقدر وجود دارد که هر نیرویی از این دست را می‌توان اپوزیسیون مطلوب و محبوب جمهوری اسلامی دانست.

آنچه جمهوری اسلامی از آن وحشت دارد ایجاد یک اپوزیسیونی است با ویژگی های زیر:

۱. ملی گرایی: یعنی توجه نظری و تعهد عملی به «دولت-ملت مستقل ایران» دربرابر قدرت‌های بزرگ و کوچک بیگانه و نیز توجه و پیگیری منافع ملی ایران و اولویت دادن به این منافع و نفی هرگونه منافع ایدئولوژیک، طبقاتی، نژادی، قومی و… .

۲. دموکراسی: یعنی عهد به مبانی لیبرالیستی یک جامعه آزاد که در آن حقوق اساسی افراد انسانی برابر اعلامیه جهانی حقوق بشر تعریف و اجرای آن تضمین شود. هم‌چنین سپردن بی هیچ قید و شرط مدیریت کشور به روند و روش‌های دموکراتیک. البته نه دموکراسی که بتوان از دل آن دیکتاتوری درآورد. به این معنی دموکراسی رای دادن به هر چیز نخواهد بود بلکه رای مداوم و همیشگی و آشکار و آزاد افراد متساوی الحقوقی است که در فضای آزاد از بیان و تحزب و وجود انواع دیگر حقوق اساسی فردی و جمعی، قوای سه گانه حکومت را برای مدت محدود و مشخص و با اختیارات مشخص انتخاب می‌کنند.

۳. سوسیالیسم: توجه و اهمیت به مسئله عدالت اجتماعی(اقتصادی) با راهکارها و روش‌های روشن و علمی و تبیین شفاف آنچه نشده، آنچه باید بشود و چگونگی آن.

۴. لائیسیته: باور به جدایی بنیادین نهاد دین از نهاد سیاست و رعایت و پایبندی به همه الزامات و نیازمندی‌های این مهم در روش و هدف.

۵. ساختار قدرتمند و معقول دموکراتیک: نیروهای ملی و دموکراتیکی که می‌خواهند چنین نقشی را ایفا کنند و با ارائه خود عرصه را از اپوزیسیون مطلوب جمهوری اسلامی باز پس بگیرند، باید بتوانند یک ساختار و سازمان معقول برای فعالیتی پرقدرت طراحی کرده و به اجرا درآورند. از این جهت به نظر می‌رسد این نیروها باید برای کنار زدن اپوزیسیون غیر واقعی، کسب اعتماد و همکاری گسترده مردم و نخبگان جامعه و به چالش کشاندن جمهوری اسلامی به طور اساسی در این مرحله با عبور از فکر ایجاد ائتلاف میان همه نیروهای مخالف، بکوشند تا از سویی هر حزب و گروه ساختارهای خود را به دقت و جدیت تقویت کرده و از فعالیت حداقلی فراتر روند و از سویی به یک تلاش جدی برای پایان دادن به پراکندگی غم انگیز نیروهای ملی و دموکراتیک دست زده، یک ائتلاف معقول و ساختارمند خانوادگی را برای حضور پر رنگ و هرگونه عمل بعدی در فضای سیاسی ایران پدید آورند.

مادامی که چنین امکانی محقق نشود، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و باز باید این‌گونه میدان عمل را در دست انقلابیون و اعتدالیون دیده چنین خواند که…

ترسم ای ایرانیان تورانیان را قسمت افتد | تخت کیخسرو زسویی تاج آفریدون ز یکسو

مطالب مرتبط