پراکنده‌گویی‌های پایان هفته ۲۰۶

پیشکش به نسل «زِد» که با مبارزات، تلاش‌ها، تدابیر و ایده‌های نوین به جنگ رژیم حاکم برخاسته و نوید پیروزی بر جهل، خرافه و خودکامگی را می‌دهد.

۱. اگر گروه، فرد، سازمان یا رهبری را مورد انتقاد قرار می‌دهیم، کارها و جنبه‌های مثبت او را نیز ببینیم و بازگو کنیم. راه‌حل مشکل ایران را در این می‌بینم که هر فرد یا سازمان را با مجموعه کارهای مثبت و منفی‌اش قضاوت کنیم و نقدپذیر باشیم. وقتی دیگران به دیدگاه‌های ما انتقاد می‌کنند، باید ظرفیت و تحمل پذیرش آن را داشته باشیم. هرچه ایرانیان زودتر به این نقطه برسند، یک گام به رهایی از استبداد مذهبی نزدیک‌تر شده‌اند.

۲. تنها ابلهان می‌توانند سازش میان دموکراسی و ولایت‌فقیه یا هر شکل از حکومت مذهبی را ممکن بدانند. جایی که حاکم خود را نمایندهٔ خدا می‌داند و نقش مردم در تصمیم‌گیری و آموزش جامعه انکار می‌شود، سخن گفتن از دموکراسی در بهترین حالت یک جوک است.

۳. دربارهٔ عدالت بسیار گفته و نوشته شده است؛ اما اگر در جامعه‌ای عدالت فقط برای گروه یا گروه‌هایی خاص باشد، آن جامعه بی‌تردید از بی‌عدالت‌ترین جوامع بشری است. سخن از عدالت در چنین وضعی نیز جوکی بیش نیست.

۴. هرکس، در هر مقام و با هر قدرتی، هرگاه به تو گفت باید چنین یا چنان کنی، از پذیرش آن پرهیز کن؛ مگر اینکه دلیلش با خرد و تشخیص تو سازگار باشد. در غیر این صورت خود را مفت و رایگان فروخته‌ای.

۵. سیاست‌های تعصب‌آمیز، بی‌توجه به واقعیت‌های روز و بی‌اعتنا به آینده، محکوم به شکست‌اند.

۶. کمال‌گرایی نوعی توهم است؛ باید بر عمل‌گرایی تمرکز کنیم. مشکلات با عمل‌گرایی حل می‌شوند، نه با کمال‌گرایی.

۷. تردیدی نیست که هر فرد برای ادامهٔ زندگی به درآمد نیاز دارد؛ اما شیوهٔ کسب درآمد و تأثیر آن بر دیگران نیز به همان اندازه مهم است. کاری که برای آن درآمد کسب می‌کنیم، بهتر است همزمان تأثیرات مثبت بر دیگران، جامعه و آیندگان داشته باشد.

۸. انجام کارهای بی‌ربط به اهدافمان را متوقف کنیم تا بتوانیم زمان و انرژی خود را به‌طور کامل صرف رسیدن به هدف کنیم.

۹. از جنبه‌های مثبت و منفی پیروزی‌ها و شکست‌های گذشته بیاموزیم، اما در گذشته نمانیم. بر امروز برای عمل مفید و سازنده تمرکز کنیم و برای فردا رویکردی مؤثر و عملی بیندیشیم.

۱۰. اگر روشی کار نمی‌کند، بهترین کار توقف آن و گزینش شیوه‌ای نو است. اگر ۴۷ سال ـ یا هر مدت دیگری ـ با رژیم مذهبی مبارزه کرده‌ای و به هدفت نرسیده‌ای، زمان تغییر روش است.

۱۱. حذف روش‌های ناکارآمد شجاعت بیشتری نسبت به آغاز یک راه تازه می‌طلبد. رها کردن مسیری که در آن هزینه، زمان و انرژی گذاشته‌ای آسان نیست؛ اما نباید اجازه دهی آنچه از دست رفته تصمیمات آینده را تحت‌تأثیر قرار دهد.

۱۲. هر چیز و هر کسی که تو را متوقف می‌کند، راه رشدت را می‌بندد و از مبارزه برای زندگی بهتر و ساختن جامعه‌ای مطلوب بازمی‌دارد، باید از زندگی‌ات حذف شود. شجاع باش؛ در غیر این صورت در مبارزه ناکام خواهی ماند.

۱۳. یکی از ویژگی‌های رهبری و مدیریت، حذف افراد احمق از گروه، سازمان یا تیم است. اگر رهبری به این مشکل بی‌اعتنا باشد، در واقع خود را برای شکست آماده می‌کند. سازمان سیاسی با حضور نادانان نمی‌تواند موفق شود.

۱۴. رهبر یا مدیر موفق باید هم به افراد صادق و کوشا احترام بگذارد و هم کسانی را که از زیر کار درمی‌روند، هرچند باهوش و پرانرژی باشند، کنار بگذارد.

۱۵. رهبران و مدیران بدون دانش، بدون تدبیر و بدون ارادهٔ تحقق ایده‌ها، و نیز بدون پاسخ‌گویی به نیازها و پرسش‌های موجه، سد بزرگی در برابر هر نوع پیشرفت‌اند.

۱۶. رهبر برای موفقیت در انجام مسئولیت‌های خود باید به دشمنان صادق گوش دهد و از دوستان ریاکار دوری کند.

۱۷. تبیین شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بدون فهم صدها متغیر اثرگذار و بدون دانش لازم برای تحلیل، ناممکن است. کسانی که بدون شناخت این متغیرها دربارهٔ جوامع مختلف اظهار نظر قاطع می‌کنند، یا نمی‌دانند چه می‌گویند، یا متوهم‌اند، یا قصد گمراه‌کردن مخاطب را دارند.

۱۸. ولتر می‌گوید: «در سیارهٔ کوچک ما، عقاید بیش از طاعون و زلزله موجب بلا شده‌اند.»
نمی‌دانم آیا ولتر که ریشهٔ بلاها را چنین دقیق بیان کرد، راه‌حلی هم ارائه داده است؟ آیا اصلاً راه‌حلی وجود دارد؟

۱۹. سیاست یک علم است؛ اگر سیاست‌گذاری مبنای علمی نداشته باشد، نتیجه فاجعه‌بار خواهد بود.

۲۰. تعصب خطرناک است؛ به‌ویژه در امر قضاوت. در یک حکومت دینی، تعصب دینی می‌تواند به داوری‌هایی منجر شود که در آن انسان‌های بی‌گناه جان خود را از دست بدهند.


ایرج میرزا

وبا و عبا

شنیدم که رندی به عهد قدیم
بیامد به نزدیک شخصی حکیم

بگفتا: تو مردی جهاندیده‌ای
در اقصای عالم تو گردیده‌ای

بفرما که در بین نوع بشر
چه دردی بود بدتر و پرخطر؟

شنیدم که آن شخص نیکونهاد
جواب سؤالش بدین‌گونه داد:

بگفتا که در بین نوع بشر
دو بیماری‌اند پر ز شرّ و خطر

«وبا» هست اول بلایی قدر
فتد همچو آتش به نسل بشر

و بعد از «وبا» درد دیگر «عباست»
که خود عامل درد و رنج و بلاست

چو شیطان به زیر عبا پا نهاد
عبا گشت کانون جهل و فساد

عبا را کنون پرچم جهل دان
فساد و جهالت بزیـرش نهان

چو حاکم شود بر دیاری عبا
در آن نشنوی غیر صوت عزا

وبا و عبا مثل یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند

وبای جهالت ز زیر عباست
که خود منشاء درد و رنج و بلاست

امان از «عبا» و امان از «وبا»
که شد ملت ما بدان مبتلا


هفته‌ای دلپذیر و خاطره‌انگیز را برای شما و عزیزانتان آرزومندم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط