پراکندهگوییهای پایان هفته ۲۰۱
پیشکش به آنان که الگوی انسانیتاند و دینی جز انسانیت نمیشناسند
۱. «پشّه چو پُر شد، بزند پیل را
با همه تندی و صلابت که اوست
مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست» — سعدی
در این شعر، سعدی با صراحت پیام میدهد که شرط موفقیت هر جامعه، اتحاد و همدلی میان افراد آن است. همبستگی، نیرویی میآفریند که انسانها را قادر میسازد کارهای نشدنی را شدنی کنند.
چند قرن پیش از سعدی، فردوسی بزرگ نیز چنین گفته بود:
«چو همپشت باشید و همیکزبان
یکی کوه کندن ز بن میتوان»
فردوسیِ خردگرا و سعدیِ انسانگرا هر دو یک پیام مشترک دارند:
اگر بخواهیم جامعهای آزاد و آباد داشته باشیم، باید به پیام این دو اندیشمند بزرگ عمل کنیم.
۲. صدای رفتار انسانها میتواند رساتر و اثرگذارتر از صدای گفتارشان باشد. پس با دقت به صدای رفتار گوش دهیم.
۳. هیچ جامعهای بدون خواست و تلاش خود مردم به نظام دموکراتیک نخواهد رسید. دموکراسی بدون خواستن، کوشش و پرداخت هزینه تحقق نمییابد.
۴. در تاریخ بشر، فجایع بسیاری رخ داده است، اما هیچ فاجعهای خطرناکتر از نیندیشیدن اعضای جامعه نیست.
۵. انسانهای بااستعداد طرحی برای رسیدن به هدف خود دارند که دیگران نمیتوانند تکرار کنند؛
اما انسانهای نابغه طرحی دارند که دیگران حتی تصورش را هم نمیتوانند بکنند.
۶. موقعیت جغرافیایی ممتاز، منابع غنی و تجربهی تاریخی، از عوامل قدرت ملیاند؛
اما رهبری ناکارآمد و نظام غیردموکراتیک میتواند همهی این سرمایهها را نابود کرده و کشوری توانمند را به فقر، فساد، انزوا و فروپاشی بکشاند.
۷. کسانی که نه پاسخگو هستند و نه مسئولیتپذیر، شایستهی حضور در هیچ تصمیمگیریای نیستند که بر زندگی دیگران اثر بگذارد.
۸. ایراندوستی و ملیگرایی واقعی در شعار نیست؛
در مسئولیتپذیری، در تعهد به آزادی و دموکراسی، و در همبستگی برای مبارزه با استبداد است.
ملیگرایی بدون عمل، یا شوخی تلخ است، یا توهین به ایراندوستان واقعی.
۹. هیچ جامعهای بدون سه پایهی اصلی — رسانههای آزاد، احزاب واقعی، و جامعهی مدنی مستقل — نمیتواند از فساد رها شود.
در رژیم اسلامی حاکم بر ایران، فقدان این سه پایه علت اصلی گسترش فساد و بیپاسخگویی است.
۱۰.
شیخ محمود شبستری در گلشن راز میگوید:
«جهان را چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست»
یکی از ریشههای مشکلات امروز، نبودن هر چیز در جای خود و هر کس در مقام شایستهی خود است.
تا این نظم بازنگردد، آشوب و تباهی همچنان ادامه خواهد داشت.
۱۱. در مبارزه با دیکتاتوری — حکومتی مسلح، دروغگو، و بیپروا در جنایت — تنها راه پیروزی مشارکت، همبستگی و حضور همگانی است.
همبستگی، منبع بیپایان انگیزه و نیروی پیروزی است.
۱۲. سبک زندگی، شکل مرگ را تعیین میکند.
چنان زیست کنیم که مرگمان آغاز تأثیری ماندگار بر نسلهای آینده باشد؛
مرگی چون غروب خورشید: باشکوه، آرام و آموزنده.
۱۳. احساس تعلق، موتور تغییر است.
رهبران خردمند، با احترام، قدردانی، آزادی عمل، و تشویق به رشد، این حس را در پیروان خود زنده میکنند.
شکوفایی اعضاست که شکوه هر جامعه را رقم میزند.
۱۴.
سعدی:
«گه بود کز حکیم روشنرای
برنیاید درست تدبیری
گاه باشد که کودکی نادان
به غلط بر هدف زند تیری»
در دنیای امروز نباید از «کودکان نادان» غافل شد؛ زیرا گاه قدرتهای بزرگ نیز با آنان همراه میشوند و آنگاه هیچ نیرویی توان مقابله ندارد!
۱۵. از هیچ چیز نهراسیم — از رنج، شکست، مانع و درد — که هر یک میتواند راهی تازه بگشاید.
ترس، زنجیر است؛ شهامت، مسیر رهایی.
۱۶. شفافیت مهارتی است که اعتماد میسازد؛
اما شفافیت بیش از حد نیز میتواند مانند پنهانکاری آسیبزا باشد.
شفافیت یعنی گفتن آنچه برای خیر عمومی مهم است — نه گفتنِ همه چیز.
۱۷. هر عضو بدن وظیفهای خاص دارد و هیچکدام بیفایده نیستند.
زندگی بدون هر عضو، ناقص یا ناممکن است.
باید با دقت از اعضای بدن خود استفاده کنیم:
دهان را زمانی بگشاییم که برای ارتباط، دفاع از حق، یا اعتراض به بیداد است — وگرنه خاموشی عین صواب است.
۱۸. اگر پرسشهای بسیار داری، خردمندی؛
اما اگر پاسخهای بسیار داری، بیخردی.
۱۹. در تاریخ، بارها حماقت اکثریت، ابلهان را به قدرت رسانده است.
چنانکه دکتر شاپور بختیار گفت:
«اکثریت لزوماً همیشه درست نمیاندیشد.»
۲۰.
حافظ:
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس!»
این گلایهی حافظ از ۶ قرن پیش تاکنون پابرجاست:
جاهلان حاکمند و نخبگان در زندان، تبعید یا گورستان.
سخنان خمینی در سخنرانی میلاد پیامبر (آذر ۱۳۶۳) چنین است:
«پیغمبر برای همین میآید که جنگ کند و آدم بکشد… قرآن میگوید بکشید، بزنید، حبس کنید…»
و این است تصویر تلخ از قرائتی که انسان را به بند میکشد.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بیپَروَا



















