نامهی سرگشادهی نهضت مقاومت ملی ایران
به منظورِ تبین راه درست “همایش ملی”
به برگزارکنندگان مراسم “همایش ملی”
با احترام و قدردانی از تلاشها و هزینههای شخصی و مالی برگزارکنندگان نشستها و پروژههایی که با «نیت خیر» برای اتحاد نیروهای آزادیخواه ایران برگزار میشوند، به عنوان اولین سازمان سیاسی ملّی برانداز و همچنان مستمر در راه رهایی کشور، لازم میدانیم نکاتی را در خصوص مسیر درست همکاری ملّی بیان کنیم. بیتردید زحمات برگزارکنندگان و تلاش آنان برای گردهم آوردن ایرانیان در نقاط مختلف جهان شایستهی سپاسگزاری است، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، این است که چنین تلاشهایی بتوانند در خدمت هدفی مشخص، ساختاری روشن و نتیجهای ملموس برای آینده ایران قرار گیرند. نقد سازنده خود دستاوردیست که از پس یک گفتوشنود دمکراتیک و مداراگر راه خروج خود را درمییابد. دستاورد واقعی هر پروژه را در هیاهوی حول پروژه گمکردن، خود یک بزرگنمایی تصنعی خواهد بود و تاریخ گواه میزان اصالت و عملگرابودن این پروژه خواهد بود. پس راه نقد را نباید با ایجاد رعب و وحشت و برچسبزدنهایی از این قبیل که «ما ایرانی ها فقط بلدیم ایراد بگیریم و در وصف نکات و دستاوردهای یک پروژه هیچ نمیگوییم» بست.
«از کوزه همان تراود که در اوست.» و ما امروز میخواهیم به اندرون این کوزه بپردازیم تا بدانیم انتظار چه تراوشی را باید داشته باشیم.
تجربههای گذشته نشان داده است که هر پروژهای که بر محور نام و برند شخصی استوار باشد، یا بدون ساختار شفاف، بدون معرفی و تقسیم مسئولیت و بدون تعهد سازمانی باشد، سرانجامی جز شکست و فراموشی نخواهد داشت. همکاری ملی زمانی معنا مییابد که مبتنی بر صداقت، شفافیت، پاسخگویی و ساختاری دمکراتیک باشد.
۱ـ شفافیت در دعوت و مشارکت سازمانها و تشکلها
دعوت رسمی و سازمانی از گروهها و احزاب، شرط اولیهی همکاری واقعی است. اینکه تنها برخی از افراد، به شکل گزینشی و شخصی از میان تشکلها و یا بدون تشکل سیاسی انتخاب شوند، چنانکه در مورد نهضت مقاومت ملی اتفاق افتاد،
و سپس چنین القا، و بهطور مستند ادعا شود که آن تشکلها در پروژه حضور دارند و یا خود دعوت را رد کردهاند (باز هم چنانکه در مورد نهضت مقاومت ملی ادعا گردید)، حقیقتی نیست که بتوان برای مدت طولانی پنهان نگاه داشت. همکاری واقعی، نیازمند توافقات مشخص با دعوت رسمی و مکاتبهی شفاف از سوی یک نهاد سیاسی و مخاطب قرار دادن یک سازمان سیاسی دیگر میباشد، همانطور که از سوی نهضت مقاومت ملی صورت گرفت ولی مسئولین این برنامه با تماسهای شخصی و تلفنی، که فردا هم میشود کتمانشان کرد، دچار خطاهای غیرسازمانی و غیرتشکیلاتی شدند. این روشها از صداقت و اخلاق سیاسی بهدور است. از اینگونه شکواییهها به احتمال زیاد باز هم به گوش مسئولین این برنامه خواهد رسید. از دیگر مفاد حائز اهمیت و ضروری هر گفتوشنود ملّی، حضور تشکلهای رسمی و شناختهشدهی خارج از طیف پادشاهی است. مسئولان برنامه «همکاری ملّی» بیشک به یاد دارند که چگونه شادروان شاپور بختیار در یکی از نشستها بهمناسبت جنبش مشروطه، مقتدرانه و شفاف از حضور نمایندگان واقعی پادشاهیخواه در حضور شاهزاده رضا پهلوی، در مقابل تشکلات مخالف ایشان، دفاع کردند. معرفی افراد و سازمانهای بینامونشان و ناشناس در سپهر سیاسی، که بیشتر ویژگی یک محفل سیاسی را دارند، نه عملگرا و حاضر در درون ایران، بهجای نمایندگان گروههای مخاطب اصلی، کاریست کاملا بهدور از اخلاق و صداقت سیاسی و نشان از گزینشی انتخابکردن برای خلق یک «مشروعیت کاذب» دارد.
۲- مسئولیتپذیری سیاسی در برابر مردم
حضور چهرههای مشهور و بعضاً سلبریتی، افراد بدون مسئولیت تشکیلاتی، یا کسانی که پیشینهی بحثبرانگیزی در همکاری با حکومت فعلی دارند، نهتنها به اعتبار پروژه نمیافزاید، بلکه آن را آسیبپذیر میسازد. سنتهای کهنهی کرنش در حضور مسئولان، آن هم توسط چهرههایی که سابقهی حضور در تیمهای تبلیغاتی وابسته به حکومت داشتهاند ، یادآور دورانی است که مجاهدان صدر مشروطه برای چیدن بساط ارباب و رعیتی جان دادند. چنین رفتارهایی، بهویژه در شرایطی که بر صحنهی سیاسی کشور اعمال و تحمیل شده، نشانهی عقبگردیست به دوران جاهلیت سیاسی، اعتماد عمومی را مخدوش کرده و پایههای همکاری بر مبنای اصول دمکراتیک و بهدور از مناسبات «ارباب-رعیتی» را از بین میبرد.
زمانی که در یک نشست «همکاری ملّی» اجازه برافراشتن پرچم بیگانه داده میشود و ادعای دروغین «دفاع از منافع ملی ایران» توسط این دولت بیگانه، علیرغم تجاوز به تمامیت ارضی کشورمان، مورد تشویق قرار میگیرد، در واقع پیامی آشکاری از وابستگی و کوچک نشان دادن ملّت ایران ارسال میشود. کشوری که برای استقلال و عزتش هزاران قربانی داده است، امروز نیازمند صیانت از غرور ملّی و نفی هر گونه وابستگی است.
۳ـ پرهیز از تصمیمگیری به جای ملّت
اینکه برخی افراد، چه بهصورت شخصی و چه در قالب تشکلهای نوپا و ناشناخته (بیشترشان دو یا چند نفری)، مستقر در خارج از کشور به بهانهی شهروند بودن، به جای ملّت ایران تصمیم بگیرند و به نام ملّت ایران این تصمیمات را بفروشند، رفتاری است که در نهایت به سود حکومت تهران و حتی کشورهای متخاصم و متجاوز به زیرساختهای چند ده سالهی کشور، که سهم ملتاند، تمام خواهد شد. زیرساختهایی که از قطرههای اقیانوس دزدیدهشده از ملّت، برای ملّت و استفادهی ملّت ساخته شده و اکنون با نابود شدن این زیر ساختها، شیپور مبارزه با حکومت تهران را با نوایی ناخوش علیه ملّت به صدا درآوردهاند. دفاع از چنین اقداماتی، بهویژه زمانی که با فحاشی و عوامفریبی و شعارهای توخالی همراه شود، چیزی جز آب ریختن در آسیاب دشمن نیست. برگزارکنندگان این برنامه اگر امروز در برابر ملّت جوابگو نباشند، بیشک فردا در مقابل تاریخ باید پاسخگو باشند؛ همانطور که حامیان فتنهی خمینی خواهند بود.
۴ـ پیوند واقعی با جامعهی داخل ایران
هرگونه پروژهی سرنوشتساز دربارهی آیندهی سیاسی ایران میتواند به نتیجه برسد، اگر از مسیر سازماندهی و تأیید و همراهی نیروهای ملّی حاضر در کشور و نیز قشر میانه و فرهیختهی جامعه، که چرخدندههای اصلی کنشگری هستند، عبور کند. در غیر اینصورت، چنین حرکتی نمیتواند به استقلال واقعی منجر شود و به ناچار یوغ وابستگی به بیگانه را بر گردن خواهد داشت.
هیچ پروژهای بدون ارتباط با جامعهی داخل ایران، بدون درک نیازهای معترضان و کنشگران داخل، و بدون برنامهی عملی و اجرای سازماندهی، نمیتواند موفق باشد. شورایی که تنها در فضای مجازی فعالیت کند، نمیتواند جایگزین یک ائتلاف واقعی و کارآمد شود. با نامگذاری «انقلاب ملی ایران»، شرایط کشور را انقلابی معرفیکردن، بدون معرفی اجزای لازمهی یک جامعهی در شرفِ انقلاب ، یعنی جامعهای که حاضر به پرداخت هزینهی تغییر باشد، دارای سازماندهی باشد و صاحب رهبریتی نشسته بر یک نهاد سیاسی باشد، بهجز مخدوشکردن و یا سوءتعبیر و تحلیل و برآورد اشتباه، نام دیگری ندارد. این مسئله، نشانهی جدا افتادن از واقعیت موجود در جامعه میباشد.
۵ـ ضرورت موضع گیری شفاف
«مردم تصمیم میگیرند» شعاری درست است، اما مردم زمانی تصمیم میگیرند که گزینهها و برنامهها را بشناسند. همکاری ملّی باید بتواند پس از تمام پیششرطهای بالا، دربارهی شکل اجرا و تضمین ساختارهای تعیینکنندهی دمکراتیک و نحوهی توزیع قدرت، موضعی روشن ارائه دهد. ائتلافی که از ترس رنجاندن کسی، از بیان دیدگاه خود پرهیز کند، ولی از خطونشان کشیدن برای منتقدان خود ابایی نداشته باشد، سرانجام به حرکتی بیاثر و بینتیجه و ضدملّی تبدیل خواهد شد. این دست پروژهها از همین گروه مدیران پروژهی مذکور به کرّات دیده و تجربه شده است.
۶- ساختار، مکانیسم تصمیمگیری و مسئولیت مشترک
یک ائتلاف باید دارای ساختار و تقسیم مسئولیت توافقشده باشد. در غیر اینصورت دیر و یا زود گرفتار اختلافات و بیعملی خواهد شد. چنین وضعیتی را مدیران این برنامه، خود تجربه کردهاند. همکاری ملّی باید یک نهاد پاسخگو و دمکراتیک ایجاد کند که در آن هر عضو جایگاه، مسئولیت و حق رأی مشخص داشته باشد.
از کوزه همان تراود که در اوست
در نهایت باید گفت که هر پروژهای که به نام همکاری ملّی آغاز میشود، باید از ابتدا با سازوکار همراهی ملّی تدوین و اجرا شود. اگر چنین نباشد ناقض خود خواهد بود. اگرچه ممکن است در این میان «نیت خیر»، شرط لازم باشد، ولی هرگز کافی نخواهد بود و میتواند در عمل گرفتار همان مشکلات همیشگی چون بیبرنامگی، چهرهی محوری، فاصله با جامعه و ترس از موضعگیری شفاف بشود. این وضعیت سرنوشتی جز تکرار تجربههای ناکام و شکستن بخشی از انگیزههای افرادی که به صف خدمتگزاران به ملّت و برای نجات ایران پیوستهاند، نخواهد داشت. بدون تغییر در ساختار و رویکرد، چنین تلاشهایی نیز به خاطرهای شیرین اما بینتیجه در حافظهی اپوزیسیون بدل خواهد شد.
تنها با شفافیت، مسئولیتپذیری، معرفی مسئولیت نهاد سیاسی خود و دوری از چهرهی محوری است که میتوان امید داشت اتحاد ملّی به نتیجهای واقعی برسد و ایران به استقلال و آزادی دست یابد.
چو ایران نباشد تن من مباد
بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که ایران به دشمن دهیم
ایران هرگز نخواهد مرد
۱۳ مرداد ماه ۱۴۰۴ برابر با ۴ اوت ۲۰۲۵
نهضت مقاومت ملی ایران























