بیانیه و تحلیل نهضت مقاومت ملّی به مناسبت آغاز جنگ اسرائیل و حکومت جمهوری اسلامی

“تقابل جنگ نوشته شده و جبهه مردمی- راه نجات ملّی از میان آتش”

در تاریکی سنگین خاورمیانه و در دنباله همان سناریو، بار دیگر طبل جنگ کوبیده میشود. اما این بار سناریویی جنگی که به دست هر دو طرف نوشته شده است. از سویی اسرائیل بدنبال مهار یک “دشمن” منطقه ایی با ظرفیت های نامتقارن، و از دیگر سو، جمهوری اسلامی ایران که در لبه فروپاشی اقتصادی و اجتماعی، به راه حلی کهنه اما آزموده پناه می برد- جنگ برای بقا حتی به بهای محو تمدن ایرانی.

آنگونه که تجربه تلخ جنگ هشت ساله ایران و عراق نشان داد، جمهوری اسلامی با بهره گیری از احساسات میهن دوستانه مردم، موفق شد بسیاری از بحران های درون ساختاری اش را در پشت سایه جنگ پنهان کند. امروز نیز، همزمان گشتن اعتصابات کامیون داران، فرهنگیان و کارگران با احتمال شعله ور شدن جنگ، این گمان را تقویت میکند که بیشتر از تهدید خارجی برای ملّت، یک فرصت داخلی برای استمرار سرکوب و نجات نظام سیاسی است .  بهانه دفاع مقدس از خاک ، راه را بر هر صدای مطالبه گر خواهد بست. این به معنای انکار کردن دیگر اهداف در پس ماجرای آغاز جنگ نمیباشد، اهدافی چون  انحراف افکار عمومی از عدم توانایی مدیریت کشور در همه ارکان وجودی و زیر ساختاری کشور.

اما نکته مهمتر در این میان وجود دارد، رابطه پنهان و متناقض جمهوری اسلامی و اسرائیل. جمهوری اسلامی بهترین دوست اسرائیل بوده است، گرچه هر دو ماسک دشمنی بر علیه یکدیگر زده اند. عملاً در بحران ها به یاری یگدیگر شتافته اند. این پدیده را می توان ” دشمنی سازنده” نامید. در این چارچوب ، جمهوری اسلامی با ایجاد فضای ضد اسرائیلی، سرکوب داخلی خود را توجیه می کند و اسرائیل نیز با تبلیغ تهدید بودن ایران ( نه تنها حکومت)، اتحاد کشور های عربی و کمک های غربی را تضمین و بحران های خود رالاپوشانی و اعتراضات مدنی خود را هم سرکوب میکند، یک “دشمنی سازنده” برای بقای هر دو که در یک پروژه همزیستی در سایه خصومت با استفاده از سه روش، مشروعیت سازی متقابل، یاری رسانی متقابل در زمان بحرانها و جنگ “نیابتی” کنترل شده حاصل شده است. تامل برانگیز تر شادی و رقص  پیروزی برخی گروه ها و چهره ها در داخل و خارج از کشور با آغاز حملات اسرائیل میباشد. تجربه تاریخی نشان داده که هیچ ارتش بیگانه ای بدون در نظر گرفتن منافع خود، برای آزادی ملّتی دیگر به میدان نیامده است. هیچ گربه ایی محض رضای خدا موش نمی گیرد. آیا میتوان در تاریخ نمونه ای یافت که قدرت نظامی بیگانه با صرف هرینه جانی و مادی ، صرفاً برای رهایی مردم کشور دیگر جنگیده باشد؟ با استناد به شکل عملیاتی اسرائیل و اتخاذ سیاست های کج دار و مریز جمهوری اسلامی پس از آغاز درگیری های نظامی در غزه میتوان این اشل تاکتیکی را هم برای ایران ولی آرامتر، ناملموستر، وسیعتر و پیچیده تر تصور کرد. مرحله نخست حذف سران کلیدی و پس از آن مراکز کلیدی نظامی و هسته ای و بعد از آن ساختاری و زیر بنایی کشور و در نهایت عادی جلوه دادن و خرید مشروعیت برای ویرانی ابدی کشور از سوی ایندو میباشد.  شعار حذف “سر مار” در تهران کلید رمز آغاز نابودی ایران و آدرسی برای تشخیص دوست و بد خواه ملّت ایران است.

راه نجات ، راه مردم:

در زمانی که حکومت از ترس مردم در استمرار اعتصابات بهره میگیرد و اسرائیل هم از این انفعال مضاعف شده به عوامل انفعالی گذشته برای دنبال کردن حملات خود سوجویی میکند، فقط استمرار اعتصابات و حضور نیروهای سیاسی برای مدیریت و پیوند این اعتصابات با اعتراضات گسترده تر اجتماعی می تواند تمام معادلات این دو را بر هم بزند.

طرح شعاری منطبق به شرایط امروز که بتواند محور عملیاتی مردم را ترسیم کند التزامی است. شعارهایی که دستیابی مطالبات معیشتی ، که چون طناب دار دور گلوگاه ملّت، راه تنفس را بسته، با مطالبات اجتماعی و اتصال به اعتراضات اجتماعی را بعنوان راهکار ترسیم کنند . باید نشان داد که در این برهه فقط و فقط از راه عبور از حکومت و مدیریت مردم سالار و بر اساس آحاد ملّت میشود به یک ” درخواست معمولی در زندگی “حصول پیدا کرد.

حضور نیروهای سیاسی در هر دو بستر صنفی و اجتماعی، برای پیوند بین سیاست و اجتماع نیز الزامی میباشد. این شعارها باید از دل یک پرسه  هماهنگ شده مابین جریان های ملّی و مردم سالار ، هر چند تا میتوانند باشند، بطور حداکثر ممکنه و مشترک تدوین و در دل اعتراضات صنفی و اجتماعی هدایت شوند. شاید شعار هایی چون ” نان، کار، آزادی/نه جنگ، نه بردگی” را بتوان بعنوان مثالی اشاره کرد. پایه گذاری یک بستر اجرایی برای اقدامات عملی مشترک میان این جریان های مردم محور و ملّی گرا از سوی مدیران همین تشکلات، هر چند به لحاظ کمی پایین، میتواند در پس از بدست آوردن موفقیت های عملی پسا عملیاتی مابین این تشکلات یک رشد تصاعدی کیفیتی و کمیتی را ایجاد کند و شاید بتوان به نقطه عطفی برای بودن این تشکلات در زمان و مکان درست در مدیریت کنش مردم بسوی جایگاهی که لیاقت انسان ایرانی باشد منجر شود. پیش شرطی نچندان پیچیده، 1) ضد جنگ بودن، 2) اقدام برای نجات کشور و حفظ و دفاع از تمامیت ارضی ایران،3) وابسته نبودن به بیگانگان، 4) اصرار بر ساختارهای دمکراسی و نه شکل حکومت سیاسی، را میتوان یاد برد. اینها نه پیش شرط بلکه خود محکی هستند برای راست آزمایی و نشان دادن اصالت ملّی گرایی و مردم محوری. 

نتیجه گیری:

هرگونه و هر شکل از جنگ ، بویژه در شرایط فعلی ، تجاوز به کرامت و آینده ملّت ایران و تمامیت ارضی ایران است. راه رهایی مردم از درون مردم میگذرد، نه از تهدید بیرونی و نه از حمایت قدرت های بیگانه. سرنوشت ایران باید بدست نیروهای ملّی و مستقل و با اراده خود مردم رقم بخورد. آنکه دل به وعده بیگانه بست، سرانجام همان بیگانه او را نیز وا خواهد داد.

به قول حکیم فردوسی

به گیتی در اندر بلا بگذری

چو دشمن شوی یار دشمن تری

از ایران ویران، نه دشمن، نه دوست

بماند به مردم، نه تاج و نه پوست



نهضت مقاومت ملّی ایران

مورخ 24 خرداد 1404 برابر با 14 ژوئن 2025

ایران هرگز نخواهد مرد

مطالب مرتبط