پراکنده‌گویی‌های پایان هفته ۱۷۶

تقدیم به آنان که با یاد دادن، روند یادگیری را کامل می‌کنند.

۱. همه‌ی افرادی که بخشی از دستگاه جنایت در ایران هستند، تنها و تنها باید توسط ملت ایران مورد قضاوت قرار گیرند. قضاوت فردی ممکن است بر پایه‌ی حب و بغض باشد. هیچ‌کدام از اعضای این دستگاه جنایتکار، با قضاوت من یا شما تبرئه یا محکوم نمی‌شوند. کاری که از ما برمی‌آید، سپردن قضاوت به ملت و یک دادگاه ملی با قضاتی منصف است.

۲. در حکومت اسلامی، نادانی، بی‌کفایتی و بی‌اخلاقی به عنوان نوعی توانایی دیده می‌شوند، و دزدی، فساد، کلاهبرداری و دروغ‌گویی، فضیلت محسوب می‌شوند؛ در حالی‌ که آزادی‌خواهی، انسانیت و نوع‌دوستی خیانت تلقی می‌گردد.

۳. هرکس که بدون ارائه‌ی سند و مدرک، دیگران را متهم می‌کند، ناخواسته در جبهه‌ی رژیم ملاها و یا حامی دولت‌هایی قرار می‌گیرد که خواهان بقای حکومت آخوندی هستند.

۴. بسیاری از ما فقط می‌خوانیم و به گفته‌ی نویسنده اکتفا می‌کنیم و همان را نقل می‌کنیم، بی‌آنکه درباره‌اش بیندیشیم. اما مهم این است که خودمان چه فکری می‌کنیم، نه این‌که صرفاً طوطی‌وار حرف‌های دیگران را تکرار کنیم.

۵. در انتخاب واژه‌ها برای انتقال نظریات، ایده‌ها، خواسته‌ها و آموزش به دیگران، باید دقت زیادی به خرج داد. نوع واژگانی که استفاده می‌کنیم، قدرت و مهارت ما در جذب دیگران را نشان می‌دهد. این هنر، به‌ویژه در مبارزات و رهبری سیاسی، اهمیت ویژه‌ای دارد.

۶. برای پرسش‌های احمقانه، باید منتظر پاسخ‌های احمقانه هم بود. پس بهتر است در طرح سؤال‌ها دقت کنیم، تا نه خود را احمق جلوه دهیم و نه پاسخ‌های احمقانه دریافت کنیم، مخصوصاً زمانی‌که پرسش‌مان از رهبران است.

۷. آیا تا به‌حال به اشتباهات‌تان پی برده‌اید؟ اگر بله، چه احساسی داشتید؟ من هر وقت اشتباهی می‌کنم و متوجه آن می‌شوم، احساس رشد می‌کنم. آن را تجربه‌ای می‌دانم که می‌تواند به اصلاح گفتار و رفتارم کمک کند.

۸. وقتی از همسر، دوست، شریک تجاری، یا قهرمان و الگوی زندگی‌تان جدا می‌شوید، یا حمایت‌تان از یک چهره‌ی سیاسی را متوقف می‌کنید، از آن‌ها بد نگویید؛ زیرا این بدگویی در واقع انتخاب پیشین خودتان را زیر سؤال می‌برد.

۹. مذهبیون و دیگر کسانی که بدون دلیل منطقی به باورهایی رسیده‌اند، معمولاً با هیچ منطقی قانع نمی‌شوند که ممکن است در اشتباه باشند. تلاش برای قانع کردن آن‌ها اغلب بیهوده و حتی احمقانه است.

۱۰. بیشتر مراقب کسانی باشیم که بیشترین نقش را در زندگی ما دارند. زیرا اگر از آن‌ها غفلت کنیم، بیشترین ضربه را نیز از همان‌ها خواهیم خورد.

۱۱. بسیاری از زخم‌هایی که در زندگی می‌خوریم از دل خانواده‌ها سرچشمه می‌گیرند. البته عملکرد خانواده‌ها یکسان نیست، اما نباید فراموش کرد که در جامعه، خانواده‌های ناسالم، بی‌سواد، معتاد، متجاوز، نادان، درمانده، بیکار و مجرم کم نیستند. پس تصور اینکه خانواده حتماً حریم امن است، توهمی بیش نیست.

۱۲. هر کسی قیمتی دارد، و تعداد کمی هستند که واقعاً قابل خریدن نیستند. با پول، متأسفانه می‌توان هر جنایتی را ممکن ساخت.

۱۳. اگر برای «حرف مفت زدن» هزینه یا مجازاتی در نظر گرفته می‌شد، آیا از شدت آن در دنیای سیاست کاسته نمی‌شد؟ سیاستمداران با حرف‌های بی‌پشتوانه و بی‌هزینه، خسارت‌های بزرگی به مردم وارد می‌کنند.

۱۴. قضاوت، در ذات خود، کاری دشوار است. قضاوت بر پایه‌ی اطلاعات ناقص می‌تواند نتایج فاجعه‌باری به دنبال داشته باشد. بیایید از داوری درباره‌ی افراد و پدیده‌ها بر اساس داده‌های ناقص خودداری کنیم.

۱۵. این روزها اوضاع ایران چنان آشفته است که هرکس و ناکسی از هر گوشه‌ی جهان، خود را نماینده‌ی ملت ایران می‌نامد؛ بدون آنکه حتی معنای دقیق «ملت» را بداند.

۱۶. کسی که از فقر مردم، بحران‌های جامعه، شکاف‌های اجتماعی، بی‌کفایتی مسئولان، بلاتکلیفی نسل جوان، فساد فراگیر، و فروپاشی اجتماعی رنج می‌برد و خواهان تغییر بنیادین است، چاره‌ای جز مبارزه برای ساختن جامعه‌ای مطلوب ندارد.

۱۷. مذاکره یکی از اصول بنیادین روابط سیاسی میان طرف‌های ذی‌نفع است. مذاکره‌ای که منافع ملی را در نظر نگیرد، باید کنار گذاشته شود. اگر مذاکرات کنونی میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی، منافع ملی ایران را تأمین نکند، کاملاً با آن مخالفم؛ و اگر این منافع را به‌خوبی تأمین کند، کاملاً موافقم.

۱۸. گاهی تصمیمات نسنجیده نتایج مثبتی دارند، اما این به معنای درست بودن آن تصمیم‌ها نیست. بلکه عوامل دیگری، حتی شانس یا تصادف، ممکن است در آن نقش داشته باشند.

۱۹. سکوت در برابر آنچه نمی‌دانیم، یکی از بزرگ‌ترین فضایل انسانی است. اما این به معنی انفعال نیست؛ بلکه باید برای یادگیری آنچه نمی‌دانیم، تلاش کنیم.

۲۰. تغییر، اجتناب‌ناپذیر است. اگر نخواهی در تغییر سهمی داشته باشی، یعنی رشد را نپذیرفته‌ای. زمانی رشد می‌کنی که به استقبال تغییر بروی و در آن نقش ایفا کنی. کسانی که در تغییر وضعیت ایران نقشی ایفا نمی‌کنند، در حقیقت مخالف رشد خود و جامعه‌اند.


دکتر جلال ایجادی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در پاریس:

«برای ملت ایران، سقوط حکومت اسلامی یک اصل است. توتالیتاریسم اسلامی و حکومت فاسد خامنه‌ای، سد راه پیشرفت ایران است


پایانی خوش، آرام، و سرشار از خاطرات خوب برای شما و عزیزانتان آرزو می‌کنم.

ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی‌پروا

مطالب مرتبط