پراکندهگوییهای پایان هفته ۱۶۷
قدیم به همه خانوادههایی که در ۴۶ سال حکومت نعلین عزیزان خود را از دست دادند.
۱- هر دولتی که صدای هر مخالف (راست، چپ، جمهوریخواه، پادشاهیخواه،…)رژیم اسلامی را خفه کند یک رژیم فاشیستی حامی رژیم ملایان و شریک جنایات آنهاست.
۲- بیسوادی انواع مختلف دارد و فقط ناتوانی در خواندن و نوشتن خلاصه نمیشود و البته باید به پیکار علیه هرنوع بیسوادی رفت و تا همه اعضای جامعه از هر جنبه باسواد شوند اما به باورم خطرناکترین نوع بیسوادی، بیسوادی اجتماعی و سیاسی است. درباره ریشههای رویداد ۱۳۵۷ بسیار نوشته شده ولی شوربختانه بهنظرم بیسوادی سیاسی عامل اصلی یا یکی از عوامل اساسی بود که موجب شد به گفته حسنین هیکل، روزنامهنگار نامدار مصری، سردبیر الاهرام، خمینی همچو تیری از دوره سنگ (عصر حجر) به قلب ایران در قرن ۲۰ شلیک شود.
۳- مردمی که تاریخ کشور خود را ندانند و نخواهند بخوانند و بدانند، و خود را در قفس جهل تاریخی و خرافات و ناآگاهی و گمراهی محبوس کنند چگونه میتوانند خود را از زندان حکومت جهل و خرافات برهانند و آزادی را جشن بگیرند، پیشرفت کنند، از رفاه برخوردار شوند، و یک زندگی مقبول انسانی داشته باشند؟
۴- پیروزی برای آزادی یک توهم و خواب و خیال نیست بلکه یک واقعیت تحققپذیراست، و رهایی از سلطه حاکمان مذهبی ایران امری محال نیست اگر به خود باور داشته باشیم!(اکثریت ما به توان خود باور نداریم و این نوعی بیماری روانی است)، اگر استعدادهایمان را بکار گیریم (اکثر ما حتی از سی درصد استعدادمان هم استفاده نمیکنیم!) و اگر همکاری را بپذیریم و تنوع گرایشهای سیاسی در جامعه را به عنوان یک اصل ضروری برای رهایی قبول کنیم تردیدی ندارم در چنان حالتی تغییر و رهایی از چنگ اهریمنان و تبهکاران به آسانی به دست ما افراد عادی کاملا امکانپذیر میشود.
۵- در مورد موضوعاتی چون اعدام، زندانی سیاسی، آزادی بیان، نقض حقوقبشر، تبعیض تحت هر نام و به هر دلیلی علیه هر کسی،… باید مرزبندیهای سیاسی را بهم ریخت و یکپارچه در برابر امران و عاملان این جنایات مقاومت کرد. یادمان نرود که پیش از هر چیزی انسان هستیم صرفنظر از گرایشات و ایدیولوژیهای سیاسی، انسان بودن نمیتواند ما را نسبت به تجاوز به حقوق انسانهای دیگر بیتفاوت کند، در چنین مواردی بیتفاوتی یعنی همدستی با امران و عاملان جنایات!
۶- سفیر روسیه در واشنگتن:
“روسیه و آمریکا همیشه در مقاطع حساس تاریخ با یکدیگر متحد بودهاند و نباید هرگز این موضوع مهم به فراموشی سپرده شود”. پرسش این است که آیا در شرایط کنونی جهان تجدید اتحاد این دو قدرت جهان علاوه بر تامین منافع کشورهایشان، در سطح جهانی بهنفع حکومتهای دیکتاتوری خواهد بود و یا ملتها؟ چه فکر میکنید؟
۷- هر جامعهای برای رشد حداکثری به فضای باز حداکثری نیاز دارد تا مشارکت حداکثری همه اعضای آن جامعه را در روند توسعه حد اکثری ممکن سازد. حکومتی که توان ایجاد فضای باز را ندارد و یا نمیخواهد چنین فضایی در جامعه وجود داشته باشد سدی است برای پیشرفت که شکستن چنین سدی را تبدیل به اولویت شماره یک شهروندان میکند.
۸- نویسندگان قانون نه تنها قانون را بهنفع خود مینویسند بلکه در روند اجرای قوانین هر جا که عملا با منافع آنها در تضاد قرار گیرد خود نخستین ناقضان قانون خواهند بود.
۹- هیچ چیزی خطرناکتر از فساد برای تمدنها، فرهنگها، سیستمها، جوامع، گروهها و افراد نیست و فساد افسار گسیخته به سقوط و نابودی هر یک از اینها منجر میشود.
۱۰- در جایی که برابری نیست قواعد و قوانین و اخلاق بیاهمیت میشوند و ارزششان را از دست میدهند.
۱۱- کسی که دمکرات نیست ولی تظاهر به دمکرات بودن کند، کسی که به آزادی باور ندارد ولی این باور خود را پنهان کند، کسی که عادل نیست ولی خود را به دیگران عادل بنمایاند، خودکامهای که نمیپذیرد خودکامه است، و کسی که ناقض حقوقبشر است ولی تظاهر به دفاع از حقوقبشر کند از هر فاشیستی خطرناکتر است.
۱۲- برای گذر از رژیم ملایان به انقلاب نیاز مبرم است. وقوع انقلاب ممکن نیست مگر جامعه کاملا دوقطبی شود و قشر خاکستری به یکی از دو قطب به پیوندد. کسی یا کسانی با همکاری و هماهنگی بتوانند قطب مخالف رژیم ملایان را رهبری کنند، مخالفان را بسیج و سازماندهی کنند و بتوانند نیرویی قدرتمند از مخالفان رژیم آخوندها تشکیل دهند، راهحلهایی برای همه مشکلات کنونی ارایه دهند و برنامههایی برای جنبههای مختلف حیات پس از پیروزی داشته باشند، و باید به هدف پیروزی بدون ذرهای تردید باور داشته باشند تا پیروز شوند.
۱۳- بسیار میخوانم و میشنوم که میگویند فقط ملایان حاکم و سلطنتطلبان مستبد هستند و بقیه گروهها و گرایشهای سیاسی دمکراتیک و آزادیخواه! شوربختانه، با قاطعیت میگویم که چنین نیست بلکه بسیاری از جمهوریها هم مستبد هستند. بنظر اندیشمندان سیاسی نظامهای تک حزبی، مذهبی، ریاستجمهوری مادامالعمر، کمونیستی، حکومتهای نظامی، فاشیستی و سلطنت مطلقه (نه مشروطه پادشاهی) همه نظامهای غیردمکراتیک هستند، من حتی میتوانم نظامهایی که رهبران پوپیولیست (عوام فریب) در راس آن قرار دارند را نیز غیردمکراتیک بخوانم. نظامهای مذهبی و کمونیستی فیالذاته دیکتاتوری هستند یکی اساس تصمیمات و سیاستهایش را مذهب قرار داده که راه هر نوع نظر مردم را میبندد، و دیگری با صراحت از دیکتاتوری پرولتاریا سخن می گوید.
۱۴- فردریش نیچه میگوید «انتظار کشیدن برای اصلاح ابلهان، ابلهانه است.» آنانی که سالهاست که در انتظار اصلاح رژیم آخوندهای حاکم بر ایران هستند دستکم در ابلهانه اندیشیدن و ابلهانه عمل کردن براساس گفته نیچه با رژیم تفاوتی ندارند و این چنین ابلهانه عمل کردن به بقای رژیم کمک میکند.
۱۵- برای بهبودی اندیشه، گفتار، رفتار، شخصیت، خانواده، جامعه،… و بهبود کردن هر چیزی نباز به صرف وقت است، هیچ چیز بخودی خود بهبود نمییابد. پس بیاییم همانطور که برای خوردن و خوابیدن و نظافت و… ساعاتی از اوقات روزانه را اختصاص می دهیم برای بهتر اندیشیدن و گفتن و عمل کردن هم وقت بگذاریم. صرف وقت برای بهبودی اندیشه، رفتار، گفتار، و شخصیت خود از سرمایهگذاریهایی است که اگر درست و بطور مداوم انجام دهیم نه تنها تغییر مثبت در زندگی خود ایجاد میکنیم بلکه اگر هر کسی خود را متعهد به این کار بداند شاهد جامعهای بهبود یافته نیز خواهیم بود.
۱۶- در سیاست تصمیمات، سیاستگذاریها و اقدامات گاهی تاثیر موقت بر شرایط دارند ولی در مواردی تاثیر درازمدت نه تنها بریک جامعه بلکه بر جامعه جهانی میگذارند و تغییرات بنیادی ایجاد میکنند. تصمیم و اقدام عملی هیتلر در اول سپتامبر ۱۹۳۹ در حمله به لهستان تاثیرش هنوز پس از ۸۵ سال بر جامعهجهانی ادامه دارد یا تصمیمات هواکوفنگ در اوایل دهه ۱۹۸۰ چین جهان سومی را به یکی از دو ابر قدرت بزرگ اقتصادی امروز جهان تبدیل کرد. بهنظر میرسد در حال حاضر طراحان سیاست جهانی سرگرم عملیاتی کردن تصمیماتی هستند که نقشه خاورمیانه برای همیشه تغییر یابد.
۱۷- یکی از ویژگیهای رهبران بزرگ و خردمند اعتماد بنفس کافی است تا بپذیرند که همه چیز را نمیدانند، و برای هر چیزی پاسخ ندارند، و جرات داشته باشند تا بپرسند و پاسخ بگیرپد، و متعهد به یادگیری مادامالعمر شوند تا از شرایط جامعه خود و جامعه جهانی در هر لحظه آگاه شوند و بتوانند تصمیمات آگاهانه و سنجیده بگیرند. رهبری که از پرسیدن و یادگیری مستمر خودداری کند شایسته رهبری نیست، فردی خودشیفته و متوهم است.
۱۸- مذاکره فیالنفسه نه بد است و نه به معنای تسلیم شدن است. بزرگان تبریز با فرستادگان مغول مدبرانه مذاکره کردند و تبریز را از قتل و غارت مغولان محفوظ نگهداشتند. کسی که با الفبای سیاست اندک اشنایی داشته باشد نه تنها از مذاکره کردن طفره نمیرود بلکه از آن استقبال هم میکند. فراموش نکنیم که مذاکره با دشمن از اهمیت ویژهای برخوردار است در حالی که مذاکره با دوست شاید از آن اهمیت برخوردار نباشد.
۱۹- کسانی که حاضرند به خاطر مذهب و ایدیولوژی بمیرند از خطرناکترین و وحشتآفرینترین قشرهای یک جامعه هستند زیرا تفکری که این افراد را آماده مردن میکند همان تفکری است که از کشتن هیچکسی و به هر تعداد نه تنها هیچ ابا و شرمی ندارند بلکه افتخار هم میکنند.
۲۰- زمانی باید زبان به سخن گشود که ارزش سخنمان از خامشی بیشتر باشد ورنه همان سکوت به! در مکانی باید حضور یافت که حضورمان موثر باشد وگرنه رفتن به چنان مکانی تحقیر و توهین به خود است. با کسی باید همرزم شد که هدفمان همسان باشد وگرنه تنهایی حالت مطلوب است.
صادق خان هدایت:
یک مسلمان پس از مرحله خود آزاری سینهزنی، زنجیرزنی و قمهزنی، برای کامل شدن دین؛ به مرحله دگرآزاری یا امر به معروف میرسد.
پایان هفته دلپذیر و خاطرهانگیزی را برای شما و عزیزانتان خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بیپروا