۳۷ روز سرنوشت‌ساز و فرصتی که از دست رفت…

یکی از مهمترین برهه‌ها در تاریخ ایران، دوره‌ی ۳۷روزه‌ی دولت دکتر شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر قانونی کشور، است که ۱۶ دی تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ زمام امور را در دست گرفت. سالی که کشور با حجم سنگینی از بحران‌های داخلی در اثر برخی سیاست‌گذاری‌های نادرست و جدی‌نگرفتن هشدارهای دلسوزان وطن دست و پنجه نرم می‌کرد و در شرایطی که اسلام‌گرایان شیعه با هم‌پیمانانشان درصدد تعبیر خواب آشفته‌شان برای ملت بودند، دکتر بختیار با وجود آگاهی از احتمال ناکامی، در اقدامی که به‌راستی جز از سر فداکاری و وطن‌دوستی نبود، ریاست دولت را بر عهده گرفت. این حرکت جسورانه‌ی دکتر بختیار در شرایطی صورت گرفت که بسیاری از هم‌حزبی‌های دیروزش به‌راحتی مسیری مخالف با شعارهایشان برگزیده و از سوی یاران روح‌الله خمینی تطمیع شده بودند.

مردم خسته از استبداد و نابسامانی از ماه‌ها پیش‌تر ندای آزادی سر می‌دادند و دکتر بختیار با وجود اینکه خود در دوران حکومت پهلوی متحمل حبس ظالمانه شده بود، حس مسئولیت‌پذیری مانع از آن نشد که از پذیرش مسئولیت شانه خالی کند و بلافاصله بعد از آغازبه‌کار آزادی‌های مدنی را به‌حدی بی‌سابقه فراهم کرد. انحلال نهاد امنیتی ساواک که اقداماتش همواره برای کشور پرهزینه بود نیز در راستای خواست‌های عمومی بود. دکتر بختیار از این هم فراتر رفت و حتی خواست‌های روحانیت را نیز لحاظ کرد.

شاپور بختیار که بانی اصول مترقی‌ای چون لائیسیته و حاکمیت قانون و آزادی‌های مدنی در کشور بود در طول زمامداری کوتاهی که داشت هرگز از این اصول جدا نشد و حتی بعد از خیانت برخی سران ارتش که بیشترین امتیازات را از نظام حاکم گرفته بودند و اعلام بی‌طرفی با سرپیچی از دستورات رئیس دولت، بر اصول خود استوار ماند و جان خود را در این راه فدا کرد.

هشدارهای دکتر بختیار نسبت به عواقب ناگوار نظام دینی حتی از سوی مدعیان نشنیده گرفته شد و با به‌ثمررسیدن فتنه‌ی خمینی، ورق برگشت و فرصتی منحصر‌به‌فرد که برای برقراری دموکراسی به‌معنی واقعی پدید آمده بود لابه‌لای شور و هیجانات القایی گم شد.

اما تلاش حکومت اسلامی و کسانی که با دروغ‌پراکنی آن را یاری کردند و ازقضا اندکی پس از تثبیت حکومت از چرخه حذف شدند، نیاز به همان اصول بنیادی دکتر بختیار بیش از پیش حس شده و نام ایشان بیش از هر زمان می‌درخشد. اگر امروزه معضلی با عنوان حجاب اجباری دامن‌گیر کشور شده ناشی از نبود اصل لائیسیته است. اگر امروز در کشور فاقد یک اپوزیسیون حقیقی در کشور هستیم نتیجه‌ی اختلافاتی است که دکتر بختیار نسبت به بروز آن هشدار داده بود.

دکتر بختیار درست در آستانه‌ی قدرت‌گرفتن آنارشیست‌های اسلام‌گرا نسبت به «مأموریت» آنان برای «نابودی» ایران هشدار داد که شوربختانه به‌سبب غالب بودن شور بر شعور، به آن بی‌توجهی شد و طی دهه‌های پس از انقلاب به‌روشنی تلاش برای تحقق این مأموریت را شاهدیم.

نیاز امروز جامعه‌ی ما همان است که آن زمان دکتر بختیار صراحتاً اعلام کرد. طبعاً هر اقدامی در راستای آینده‌ای روشن از همان اصول منبعث می‌گردد.

ایران هرگز نخواهد مرد

مطالب مرتبط