پراکندهگوییهای پایانهفته ۱۶۲
۱- یکی از ویژگیهای رهبران و مدیران نالایق و کوتوله جمع کردن مشاوران و دستیاران و کارمندان بیلیاقتتر و کوتولهتر از خود است تا در جمع آنان بزرگ جلوه کنند. فرجام جوامع و سازمانهایی تحت رهبری و مدیریت این چنین رهبران و مدیرانی از پیش معلوم است. در انتخاب و تعیین رهبران و مدیران دقت دو چندان کنیم و همزمان مکانیسمی ابداع کنیم که در هنگام لزوم بدون مقاومتشان بتوانیم برکنارشان کنیم.
۲- یادگیری از تجربیات منفی مسیر تغییرات مثبت را به روی ما میگشاید.
۳- معمولا کسانی که خود را آزادیخواه میدانند و با حکومتهای مستبد و دیکتاتوری مبارزه میکنند، شکنجه میشوند، زندانی میشوند،… چون به قدرت میرسند همان رویکرد مستبدانی را در پیش میگیرند که خود قربانی آنها بودند. چرا؟ آیا آزادیخواهیشان تظاهر بود و برای فریب مردم، و خود در واقع در پیکسب قدرت بودند و انتقام؟
۴- سعدی: «نابرده رنج گنج میسر نمیشود
«.مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
در این روزگاران هر چه بیشتر به دور و بر جهان مینگرم اکثریتی رنج میکشند تا اقلیتی گنج بدست آورند و چنین حالتی در عرصه سیاست و مذهب بیش از هر حیطه دیگر زندگی محسوس است.
۵- در جوامعی رهبران برای تحقق اهداف خود مردم را سرکوب میکنند و در جوامعی دیگر رهبران برای رسیدن به همان اهداف مردم را سرگرم میکنند. نمیدانم چرا رهبران سرکوبگر از سرگرمی برای به هدف رسیدن استفاده نمیکنند تا اعتراضی علیهشان صورت نگیرد و پاسخ اعتراض را با گلوله و جوخه اعدام ندهند؟ بهنظر کار سادهای است پس چرا سرکوبگران به سرکوب ادامه میدهند؟ آیا فکر نمیکنید مردم در ادامه سرکوب نقشی دارند؟
۶- یکی از لحظههای حساس زندگی میتواند زمانی باشد که مجبور به حل مشکلی، بحرانی، و برخورد خشونتباری شویم که هیچگونه دخالتی در ایجاد آن مشکل و بحران و خشونت نداشتیم.
۷- تغییر اصلا کار سادهای نیست حتی تغییرات ساده و جزیی، ولی تغییر پایه پیشرفت و رشد است. بدون تغییر انتظار پیشرفت بیهوده است، و در واقع پیشرفت چیزی جز تغییر نیست.
۸- گفته شد هر انسانی یک حیوان سیاسی است اما همانطورکه انسان بدون مرام انسانیت مد نظرم نیست، یک حیوان را هم لزوما سیاسی به معنای خاص کلمه نتوان نامید. اجتماعی شدن پیش شرط سیاسی شدن است. اگر ندانیم با کی، در کجا و چه زمان چه بگوییم و از واژهها، و لفظ مناسب آن زمان و آن مکان و آن فرد مخاطب استفاده نکنیم هنوز با اجتماعی شدن و به طبع آن با سیاسی شدن فاصله بسیار داریم.
۹- کسانی که برای تغییر گذشته تلاش میکنند آینده را فراموش میکنند و در گذشته برای همیشه در جا خواهند زد ولی افرادی که گذشته را در کلیت و جامعیت آن میپذیرند گذشته را به پلهای برای ورود به آینده تبدیل میکنند.
۱۰- اگر جامعهای صدای اعضایی که سکوت کردهاند ولی سینهای پر از فریاد دارند را نشود و کر مصلحتی شود چنان جامعه ای در مسیر نابودی پیش میرود.
۱۱- نه تنها زندگی یک امتحان است و چه بسا دشوارترین امتحانی که قابل تصور است بلکه خود زندگی سراسرامتحان و چون کلاسهای درس باید در سوژههای مختلف امتحان دهیم. کارنامه نهایی زندگیمان به همین امتحانات مهم و کم اهمیتتر خلاصه میشود. اگر در این کارنامه نمرات درخشان فراوان داشته باشیم به عنوان یکی از انسانهای تاثیرگذار در زندگی دیگران ماندگار خواهیم شد.
۱۲- از مروری بر فضای مجازی و رسانههای اجتماعی میپرسم که ما ایرانیها حتی ما ساکنان و شهروندان کشورهای دمکراتیک تا چه اندازه آماده پذیرش آزادی بیان در چارچوب و معیارهای شناخته شده آزادی بیان در سطح بینالمللی هستیم؟ به عبارت دیگر آیا از آزادیبیان سو استفاده نمیکنیم و به خود و دیگران و جامعه آسیب نمیرسانیم؟ من تردید دارم ولی صد درصد طرفدار آزادی (و دراین مورد خاص آزادیبیان) هستم و کاملا ضد سانسور.
۱۳- کسی که این حق را برای خود محفوظ میدارد که به پرسشهای احمقانه پاسخ ندهد و به مهملات واکنش نشان ندهد به پختگی رسیده است.
۱۴- الهام بخشیدن همزمان با بیاحترامی ناممکن است. کسانی که از یکسو میخواهند الهامبخش دیگران باشند و همزمان به همان دیگران توهین و بیاحترامی میکنند ادعای منبع الهام بودنشان یاوهای بیش نیست. از این الهامبخشها در فضای مجازی به وفور دیده میشوند.
۱۵- الگوی ویرانگر با گذر زمان ویرانگرتر میشود و اگر به آن عادت کنیم به اسارت آن الگو در آمدهایم که رهایی از ان چندان آسان نیست. مراقب الگوهایی باشیم که بر میگزینیم.
۱۶- واکنش افراد به رفتارها و پدیدهها و اتفاقات مشابه، متفاوت است که عمدتا به عوامل و ویژگیهای شخصی شخص واکنش کننده مربوط است. مثلا ما اعضای جامعه در برابر سیاستهای دولت، بیکاری، جنایت، مهاجرت، سرکوب از سوی نیروهای حکومتی، مشکلات اقتصادی، پیروزیها،…واکنشهای یکسان نشان نمیدهیم. یکی از شیوههای واکنش بسیاری از ما منقعلانه/سکوت / بیتفاوتی / بیخیالی / مسئولیتناپذیری / تسلیمپذیری/ وحتی همکاری با طراحان سیاستهای مخرب، امران و عاملان جنایات، و بازیگران مشکل آفرین است. کسانی که واکنشهای منفعلانه در پیش میگیرند مسیر شکستهای بعدی خود و دیگران را هموار میکنند. پیروزی واکنش مسئولانه، خردمندانه، فعالانه، آگاهانه، عالمانه و نقادانه می طلبد.
۱۷- هرگز نفهمیدم چرا بسیاری از ما کارهایی را مکرر می کنیم با اینکه می دانیم زیانبار و ویرانگر است، و کارهایی که لازم است و امکانات انجام آنها را داریم از انجام آنها سرباز میزنیم و طفره میرویم. آیا با خود در تعارض هستیم؟ آیا تیشه به ریشه خود نمیزنیم؟ آیا با خود لجاحت میکنیم؟
۱۸- انتخاب آزاد حق طبیعی هر انسانی است اما انتخاب خردمندانه و مسئولانه یک رسالت انسانی است. در انتخابات کاملا آزاد اگر خردمندانه و مسئولانه تصمیم نگیریم باید در انتظار فاجعه باشیم.
۱۹- نظر شما درباره این گفته هانا ارنت چیست؟ «در درازمدت هیچ رویکرد و هیچ عقیدهای نیست که بتواند در برابر ارعاب شدید پایداری نماید». آیا خانم ارنت با این گفته پیامی ناامید کننده میدهد؟ آیا ناخوداگاه درسی به خودکامگان میدهد؟ آیا انگیزه ای میدهد برای گزینش رویکردی که پیش از اعمال ارعاب شدید ما را به هدف برساند؟ آیا…؟
۲۰- از تعریف و تحسینی که شایستهاش نیستی خوشحال مشو که گوینده هدفی جز نابودی تو
ندارد. چاپلوسان و متملقان را از خود دور کن تا واقعیات را درباره خود دریابی وگرنه نابود خواهی شد.
غوغا خلعت بری:
کیست که پیام من/ به ملک ایران برد
کلامی از من بدان/گروه نادان برد
گوید: کای ظالمان/ این همه تزویر چیست؟
نه هر که عمامه داشت/ لقب زانسان برد
هفته دلپذیر و خاطره انگیزی را برای شما و عزیزان تان خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بی پروا