پراکندهگوییهای پایان هفته ۱۶۱
۱- اگر مورد حملات مداوم هستی، اگر در تخریب تو شبانه روز میکوشند، اگر با تهمتهای مستمر و بیپایه بمباران میشوی تردید نکن که لقمهای هستی بسیار بزرگتر از دهان شان که میخواهند خرد خردت کنند تا بتوانند تو را ببلعند.
۲- اگر در جایی قرار گرفتهای که برای حرفهایت گوشها شنوا نیستند مشکل حرفهایت نیست بلکه گوشهای کر شده دیگران است. به خود و حرفهایت باور داشته باش تا از سدها بگذری و به مقصد رسی.
۳- چه زیباست وقتی با مشکلی، بحرانی، فاجعهای روبرو میشویم و از آن گذر میکنیم بیاموزیم، تجربه اندوزیم، عبرت گیریم و فرصت بسازیم و نه اینکه بنالیم و رنج کشیم و فرصت بسوزانیم.
۴- معیار سنجش اندیشه و گفتار و نوشتار و رفتارمان چیزی نیست مگر نتایج آنها، تا چه حد این نتایج بر زندگی دیگران و کل جامعه تاثیر میگذارد؟ تاثیرات مثبت یا منفی؟ تاثیرات زودگذر یا ماندگار؟ تاثیر هستی بخش یا ویرانگر و مرگبار؟
۵- در راه ناشناخته گام نهادن خطرناک است ولی گاهی گریزی نیست. در چنین حالتی پیش بینی خطرهایی که در آن راه با آنها روبرو میشویم باید بکنیم، راه حلها را پیشاپیش بررسی و مورد نظر قرار دهیم، و سنجیده و قاطعانه عمل کنیم وگرنه هرگز به مقصد نخواهیم رسید.
۶- با دشمنان نیرومندتر از خود سر ستیز داشتن خلاف خردگرایی است و با نتایج ویرانگر و زیانبار روبرو خواهیم شد. این بدان معنا نیست که در برابر آنها تسلیم شویم بلکه روشهایی بکار گیریم که از آنها یاد بگیریم، بهره برداری کنیم و از آسیب آنها درامان مانیم.
۷- برقراری یک نظام سیاسی دمکراتیک یک روند طولانی پر فراز و نشیب است که هزینه سنگینی دارد، پیش شرطهایی دارد ولی کاملا عملی است. این مسیر طولانی تسلیمپذیری را نمیپذیرد، با تخریب شخصیتی سر ناسازگاری دارد، نیاز به آگاهیبخشی است، با کپی پیست از جوامع دیگر بدون در نظر گرفتن تجربیات تاریخی و فرهنگی جامعه مورد نظر تحققناپذیر است. مراقب مدعیان دمکراسی باشیم تا مبادا فریب بخوریم. برقراری دمکراسی شعور، شفافیت، شرایط ویژه، گفتو گو، اعتماد و تحمل دیگران می طلبد و نه شعار و پنهانکاری و خشونت و تخریب همدیگر و بیاعتمادی، این ویژگیهایی است که حداقل باید در بازیگران سیاسی خواهان دمکراسی دیده شود.
۸- بارها گفتم و باز هم با تاکید میگویم تا از شعار خود را رها نکنیم و شعور را پایه و اساس قرار ندهیم برون رفت از رژیم آدمکش ملایان امر سادهای نخواهد بود. با نگاهی گذرا به فضای مجازی این نتیجه را میگیریم که هنوز اکثریتی اسیر شعار هستند و راهی دراز با شعور فاصله دارند.
۹- شورای شهر تهران اخیرا نام تروریست یحیا سنوار را بر خیابان بیستون گذاشت. پیشنهاد میکنم هیچ ایرانی آزاده و میهنپرستی از نام این تروریست هلاک شده برای خیابان بیستون استفاده نکند، و به همین منوال با کاربرد نامهای پیش از تغییر نام خیابانها و کوچهها و شاهراهها و میدانها و شهرها و …به مقاومت منفی و دهن کجی به رژیم ملایان ادامه دهند.
۱۰- باور داشتن به سرنوشت یعنی پذیرش ناتوانی خود برای ایجاد تغییر خود و جامعه، یعنی توجیه تنبلی خود، یعنی گریز از تلاش و کوشش و مبارزه، یعنی تسلیم در برابر قلدر و زورگو و دیکتاتور.
۱۱- به خود در حدی باور داشته باشیم که دیگران به ما باور کنند و باور به ما جهانگیر شود.
۱۲- مقایسه کردن یک ضرورت در زندگی است. مقایسه جوامع، فرهنگها، نظامهای سیاسی، سیاستها، انسانها، رهبران، و هر چیز و پدیدهای در جهان. اما مقایسه ناعادلانه فاجعهآمیز است زمانی که در فردی و یا پدیدهای،… همه چیز را مثبت و زیبا و مفید تفسیر کنیم و یا همه چیز را منفی و زشت و بیفایده تعبیر کنیم.
۱۳- وقتی بدون داشتن مدارک و شواهد درباره رفتار و کردار دیگران اظهار نظر قطعی میکنیم و به تحلیل حوادث و پدیدهها می پردازیم به بیماری خطرناک تفکر غلط مبتلا هستیم.
۱۴- در مبارزه برای سرنگونی رژیم ملایان هر رویکردی و کاربرد هر ابزاری مشروع و قابل دفاع است فقط به این دلیل ساده که رژیم آخوندها برای بقا از هر رویکرد و ابزاری علیه ما و اعتراضات برحق ما استفاده میکند. آنانی که دیگران را به بردباری در برابر جنایات رژیم ملایان دعوت میکنند مستقیم یا غیر مستقیم، آگاهانه یا ناآگاهانه مدافع بقای رژیم ملایان هستند.
۱۵- کسانی که ایران و رژیم مذهبی حاکم بر آن را یک مجموعه میدانند بهتر است کمی بیشتر بیندیشند. ایران چند هزار سال قدمت و تاریخ و تمدن دارد ولی رژیم حاکم بر آن یک عمر نکبت بار چند دههای بیش ندارد، ایران پابرجا خواهد ماند ولی رژیم حاکم بر آن رفتنی است، ایران نخستین جامعه طرفدار حقوق بشر است ولی رژیم حاکم بران سردسته ناقضان حقوق بشر، ایران جامعهای است که خواهان رابطه مسالمتآمیز با جامعه جهانی است ولی رژیم حاکم بر آن دشمنی با دیگر جوامع را در کارنامه خود دارد و حامی تروریسم است،… تفاوتها بیشمار است. آنانی که تفاوتی بین ایران و رژیم حاکم بر آن نمیبینند، و حمایت آشکار و نهان و کامل خود از رژیم را در پوشش دفاع از ملت ایران توجیه میکنند بدانند که ملت ایران نیازی به دفاع آنها ندارد. این به اصطلاح مدافعان ملت ایران بهتر است حمایت از رژیم حاکم بر ایران را متوقف کنند تا فرصت یابند خودشان را برای دوره پسا رژیم مذهبی حاکم برایران آماده کنند. فردا دیر است!
۱۶- انسانی که نفهمد مسئولیتناپذیر است، و انسانی که میفهمد بار سنگین مسئولیت و نفهمی دیگران را بر دوش میکشد ولی هر دو تاوان میدهد یکی برای نفهمی خود، و آن دیگری برای نفهمی دیگران.
۱۷- اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در جنگها شرکت میکنند و کشته میشوند هرگز نمیفهمند چرا جنگ شد؟ و اکثریت کسانی که آتش جنگ را برمیآفروزند هم میدانند چرا جنگ آغاز میکنند و نه تنها کشته نمیشوند بلکه منافع هنگفت هم میبرند.
۱۸- در هر جامعهای، سازمانی، گروهی، حزبی، سندیکایی، اتحادیهای،… اعضایی با سلیقهها، بینش، سواد، خلقو خو، مواضع، گفتار، رفتار،… متفاوتی وجود دارند. اعضا در این واحدها بطور کامل همگون و همسان نیستند مگر رژیمی خودکامه با صرف وقت و هزینه و تبلیغات و ارعاب و سرکوب،… بخواهد همسانی در اعضایش ایجاد کند که یا موفق نمیشود و در صورت موفقیت پایدار نمیماند. در هر یک از واحدهای اجتماعی، سیاسی، حرفهای،…افرادی افراطی، فحاش، فاسد، مغرض، تفرقه افکن، بی شعور ، بیفرهنگ و بیاخلاق،… وجود دارد ولی تعمیم این عده معدود به کل مجموعه نه اخلاقی است، نه علمی، و نه خردمندانه.
۱۹- ترس از شکست و اشتباه امری است عادی در بسیاری از افراد ولی شکست و اشتباه بخشی است در زندگی و نه لزوما منفی. پیش از هرچیز از هیچ چیز نباید ترسید. از شکست و اشتباه باید آموخت، تجربه کرد، تبدیل به فرصت کرد، انگیزه یافت، … کودکان و نوجوانان و جوانان را برای شکست و اشتباه سرزنش و توبیخ نکنیم و در واقع هر دوی اینها را به آنها عادی نشان دهیم تا اعتماد بنفسشان بالا رود، و در مسیر آینده در برابر شکستها تسلیم نشوند و در مقابل اشتباهات عقبنشینی نکنند. به نسلهای جوانتر بگوییم و با تاکید بگوییم شکست و اشتباه راه را برای پیروزی میگشاید.
۲۰- کتاب خواندن یکی از شیرینترین، مهمترین، مفیدترین، و سازندهترین کارهایی است که ما میتوانیم انجام دهیم. اما محتوای کتابی که میخوانیم نیز مهم است بنابراین هر کتابی را نباید خواند، و از آموزهها اگر نتوانیم برای سازندگی بهره ببریم کتاب خواندن یعنی تلاش برای زمان کشی!
صایب تبریزی:
عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت
این چه حرفی است که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت من و توست
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت
هفتهدلپذیر و خاطرهانگیزی را برای شما و عزیزانتان خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بی پروا