بَندِ دیروز و امروز بر اندیشه ها

نوشته های نويسندگان وسرایند گان در پیکره هر سرزمینی چون دَمِش جان در تن است .

آفریده شدن اندیشه های گوناگون از سوی مردمانی که از شورمندی خامه برکاغذ برخوردارند جان را نو به نو در پیکره زندگی آدمیان می دَمانند ، هرگاه اندیشه ها با بندی که فرمانروایان برآن می بندند توان افریدن نیابند بی گمان ان هازمان ها (جامعه ها) چون رَستاکی(جسدی) می شوند که ‌رفته رفته می پوسد و بویناک می شود . جهان ما را اندیشه های آفرینگر دگرگون کرده و می کنند . نوشته ها با هر ساختاری خواه بی آهنگ و خواه آهنگین نشانه های خود را بر ذهن ها می گذارند .

گاه نوشته ای مردمان را به سوی خود می کشاند و به اندیشیدن وا می دارد وبه پندارها پروانه پرواز می دهد و ذهن ها را پُربار می سازد.

برخی هم برای ذهنها چهارچوبی می سازند واندیشه از آدمی باز می ستانند وایستایی را جانشین پویایی می کنند اینگونه نوشته ها

برای استواری در ذهن‌هابا آسمان پیوند می خورند به گونه ای سپند وار(مقدس)جلوه می کنند و چنین می‌نمایند که پیروان برای رفتن به بهشت بایدآبگینه دل بوده زینهار

می دهند مبادا به گناهی آلوده و آیینه درونشان با آهی زنگار بندد واز زلالی اش بکاهد و راهی دوزخ شوند .

دراین چهارچوب سرپیچی از گفته یا دستورگاه بخشش پذیروگاه هم ناپذیرندکه با برداشت مرد خدا از  بانی دستور در پیوند است .

گاه گناه بخشیده وگاه کیفرش به دوزخ  سپرده می شود .

بیسوادی و نااگاهی روزگاری دراز زندگی دوجهانی مردمان را تیره و تار کرده که دامنه اش تا به امروز کشیده شده است .

فرمانروایان گاه با مردان خدا در ناآگاه نگهداشتن مردمان کوشا بوده وگاه که از گفتار آن مردان سر پیچیده اند نتوانسته اند از گزندشان خود را دور نگهدارند.

بانگاهی به گذشته هر سرزمینی شمارهشیاران وآگاهان را اندک و توده نا آگاه را بسیار می یابیم و دراین میان بازی دین دارانی که زندگی‌شان از سوی نا آگاهان بهتر و آسانتر می چرخد در پهنا دادن به این دستورها و افزودن برشمار ناآگاهان بسیار چشمگیر بوده است. پیش ازپدیدآمدن چاپ نوشته ها دست نویس بود و در هر کشوری کسانی بودند که گذران زندگیشان از رونویسی دفترها وفروش آنها می گذشته است .

برخی نیزازشاگردان دانشمندان و و بزرگان ادب زمانه بوده اند که  بخش‌هایی از نوشته های ان بزرگان را در دفترهای خود اورده ونگذاشته اند در درازای زمان گم شود مانند سروده های خیام که پنجاه سال پس از مرگش دوستا نش سروده های او را آشکار ودر میان مردم رواگ(رواج) میدهند.

ازآنجاکه پیش از دست یابی کشورها به فن آوری نوین از سده هژده بیشتر مردم در روستاها ویا شهرهای کوچک می زیسته اند خواندن و نوشتن نمی دانستند و  بسیاری ازچکیده های ذهنی خرد ورزان واندیشمندانشان از دید پنهان میمانده است بجز نوشته های دینی که در همه سرزمین ها از سوی مردان دین که گذران زندگی‌شان از این راه بوده و هست مردم را بسوی خود می کشانیده اند تا دستور ها و راه و روش های سپندگونه را به خورد آنان دهند .

بدین روش هزاران سال بر ذهن و زندگی مردمان فرمان رانده اند . ‌

با آفریده شدن دستگاه چاپ که در زمانی اندک نوشته ها را در دسترس مردم می گذاشت روز به روز برشمار اگاهمندان افزوده و نوشته های روشنگرانه  گسترش یافت وکم کم ذهنها رادر چنبره گرفته ازسپندی دستورهای دینی کاست و بر پیروان دانش و بینش افزود .

نسیم روشنگری نخست از اروپا وزیدن گرفت و ازآنجاکه سرشت باد وزش است و نمی توان بندی برآن بست به دیگر جاها نیز سرک کشید . نوشته های گذشته چاپ و دردسترس آمد وشمار نوشته های تازه روز به روز فزونی گرفت و مردم ازاندیشه های گوناگون آگاه شدند .

امروز اینترنت ذهنها را چنان در زیر رگبار آگاهی رسانی شگفت زده کرده که تمیز راست از دروغ دشوار شده است .

هوش ساخته دست انسان جهان  امروز را زیر و رو و بشریت را نگران فردایی کرده که دیگر نمی تواند برای خود پنهانیهایی در چهارچوب ساخته درونش داشته باشد .

برهنگی ناخوشایند بدن تا برهنگی ذهن کشیده شده و روز به روز بر پهنای آن افزوده خواهد شد . زندگی امروز را رگبار نوشته ها وگفتارها زمان را براو تنگ کرده ، دستاوردهای بشرامروز چنان به تندی همه گیر می شوند که گویی برای درک و دریافت اش زمان را کشدار باید کرد .

نوشته ها دیگر برگهای دفتری را سیاه نمی کنند چون درتواش (فضای) اینترنت می چرخند و با چشم برهم زدنی در گوشه گوشه جهان دیده می شوند .

آفرینشگری ذهن انسان اورا تا کجا خواهد برد؟ آیا می توان از جهان آینده نگاره ای در ذهن  کشید ؟

گیتی پورفاضل

مطالب مرتبط