پراکنده گویی‌های پایان‌هفته۱۶۰

۱- نادانی اگر با توهم دانایی ادغام شود فاجعه آفرین خواهد بود.

۲- برای رهایی از سلطه خودکامگان یکی از شروط لازم گذر از رویکرد سیاه و سپید دیدن پدیده‌ها است. همه چیز را تیره و تار دیدن و یا اینکه همه چیز را نورانی و روشن دیدن ما را به بیراهه می‌کشاند و هرگز به مقصد نمی‌رسیم.

۳- تمام دیکتاتورهای جهان حکومت‌های خود را دمکراتیک می‌خوانند چون تاکنون به عنوان بهترین شیوه حکومتی مورد قبول قرار گرفته است. اما نباید فراموش کرد که «دمکراسی» و «شبه دمکراسی» دو مقوله کاملا متمایز از هم هستند.  به واقع جمهوری و دمکراسی فقط با انتخابات صوری و حتی واقعی تحقق نمی‌یابد تا سایر نهادهای سازنده جمهوریت و دمکراسی وجود خارجی نیابند در حالی که در شبه دمکراسی‌ها همان انتخابات صوری/ نمایشی/ مهندسی شده کفایت می‌کند. 

مردمی که در انتخابات صوری/ نمایشی شرکت می‌کنند و خیال می‌کنند به جمهوریت و دمکراسی رای می‌دهند، یا نادان‌اند یا خود فریب و یا عوام فریب!

۴- شوربختانه، اکثریتی از ما نیاموختن را بر آموختن ترجیح می‌دهیم وگرنه الان در چنین مذلتی نبودیم و ایران هم در پرتگاه سقوط  قرار نمی‌گرفت.  برای نیاموختن هزینه‌های سنگینی در طول تاریخ پرداخت کردیم ولی عبرت نگرفته‌ایم.

۵- فیلسوف، روشنفکر، اندیشمند، و استاد دانشگاهی که رنجی از انسان نمی‌زداید، به مشکلات انسان نمی‌اندیشد تا راه چاره‌ای ارایه دهد، دیگران را به کژ راهه می‌کشاند، و یا بطورکلی به نیازهای جامعه بی‌تفاوت است و آنچه می‌گوید و می‌کند هیچگونه کاربردی برای بهزیستی انسان ندارد بی‌تردید هرچه می‌گوید و می‌کند اگر ضد نیکبختی انسان نباشد مطمئنن مهمل است و زیانبار.

۶- مدافع حقوق بشر  دیگران باشیم پیش از آنکه حقوق ما نقض شود، با دادخواهان همراهی کنیم پیش از آنکه قربانی بیدادگری شویم، با ناآگاهی و نادانی مبارزه کنیم پیش از اینکه این دو دست در دست هم علیه ما کاری کنند، هر نوع تبعیض را محکوم کنیم و علیه آن مبارزه کنیم پیش از آنکه خود قربانی تبعیض شویم، پیش از آنکه خود قربانی جنایت شویم برای متوقف کردن جنایات راه حل بیابیم، و پیش از اینکه خود فقر را تجربه کنیم در ریشه کن کردن آن بکوشیم.

۷- دیکتاتورها زاده مادران‌شان نیستند بلکه زاده جوامعی با فرهنگ غیر دمکراتیک هستند. تا جامعه‌ای نتواند به سوی توسعه فرهنگ سیاسی دمکراتیک گام بردارد در خدمت دیکتاتور باقی خواهد ماند.

۸- کسی که در زندگی و به ویژه در سیاست برای حل اختلافات از مذاکره خودداری کند نه با الفبای زندگی آشناست و نه با مبانی و اصول سیاست.  کسانی که مذاکره کنندگان را نفی می‌کنند و به سخره می‌گیرند نادانند و نااگاه، و درکی از قدرت و اهمیت مذاکره ندارند. با نفس مذاکره مخالفت کردن اشتباه است ولی با آنچه بین مذاکره کنندگان گفته و شنیده شده قابل نقد و بررسی است. البته مهارت مذاکره کننده و تسلط او بر موضوع مورد مذاکره هم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

۹- اگر خواهان دستاوردهای شگرف هستیم انتظارات خود را باید در عالی‌ترین سطح حفظ کنیم.  انتظارات محدود دستاوردمان را محدود می‌کند. اگر خواهان سرنگونی رژیم اسلامی در ایران هستیم باید انتظارات و مطالبات خود را در بالاترین سطحِ ممکن نگهداریم نه محدود به یکی دو مورد کنیم.

۱۰- واژه « انسان خودساخته » واژه‌‌‌ای است انحرافی و گمراه کننده زیرا نقش هزاران فرد دیگری را که در شیوه اندیشیدن، در پیروزی، در دستاوردها، شکل‌گیری  شخصیت و کسب مهارت‌های مان را نادیده می‌گیرد.

۱۱- کسی قدرت ربودن آزادی اندیشه ما را بر خلاف دیگر آزادی‌ها ندارد مگر کسی/ کسانی که با موفقیت ما را حذف فیزیکی کنند ولی تا زنده‌ایم آزادانه می‌اندیشیم و ما را هراسی نیست، اصلا بی‌اندیشه زیستن مرگ است.

۱۲- انسانی که مبارزه‌ای را در پیش می‌گیرد در بسیاری موارد پس از پیروزی انسانی متفاوت از پیش از مبارزه می‌شود، و یا پیش از شروع مبارزه اصولا ریاکار بود و ریاکاری را پنهان نگهداشته بود. 

۱۳- هرکسی که انتظار داشته باشد دیگران باید مثل او فکر  و  رفتار کنند دچار نوعی فراموشی شده که هر کسی به شیوه خود می اندیشد و به روش خود رفتار می‌کند. هر کسی که در رویای همسان‌سازی افکار و رفتار اعضای جامعه/ گروه باشد، حال رهبر باشد و یا یک شهروند عادی، بیشترین زیان و آسیب را به خود می‌زند.

۱۴- هیچ فردی ولو قدرتمندترین انسان روی کره زمین نمی‌تواند همه چیز را کنترل کند.  بنابراین، وقت و انرژیمان را برای آنچه که ماورای کنترلمان قرار دارد به هدر ندهیم. به اتلاف وقت و انرژی عادت نکنیم زیرا که نه تنها به مثابه یک جرم است بلکه از تمرکز بر بسیاری کارهای ضروری زندگی هم محروم می‌شویم.

۱۵- برای پیروزی دو گزینه اصلی داریم یا باید راهی برای پیروزی بیابیم و یا راهی بسازیم، یا امکانات داریم و یا باید آماده کنیم، یا شرایط مناسب است و با باید شرایط مناسب ایجاد کنیم، یا برنامه و طرح وجود دارد و یا باید برنامه ریزی کنیم، یا ابزار  لازم در اختیار داریم و یا باید به هر طریقی که می‌توانیم تهیه کنیم، و یا کسانی آماده  همکاری هستند و یا باید کوشش کنیم تا کسانی را جذب همکاری کنیم زیرا که بدون همکاری در بسیاری موارد پیروزی توهمی بیش نیست.

۱۶- هر چه هزینه برای کارهای اشتباه بالاتر ، پذیرش اشتباه دشوارتر. قماربازی که برسر میز قمار تمام زندگیش را باخته نه تنها از پذیرش اشتباه طفره می‌رود بلکه به صور مختلف تلاش می‌کند اشتباه خود را توجیه کند.

همکاران خمینی که بعدها از او جدا شدند ولی هنوز در عمل همان راه را می‌روند و هنوز اشتباه خود را توجیه می‌کنند بخاطر هزینه سنگینی است که پرداخت کردند وگرنه بخوبی از اشتباه‌شان آگاهند. لطفا سرزنششان نکنید!

۱۷- اگر اعضای جامعه‌ای اسیر خرافات و توهمات و پندارهای فرسوده و در تناقض با جهان مدرن باشد چگونه می‌توان انتظار توسعه و پیشرفت چنین جامعه‌ای را داشت؟ حتی تعجب آور خواهد بود که چنین جامعه‌ای از عقب‌ماندگی گذر کند؟

۱۸- کشور داری یک علم است. کشور و جامعه‌ای که کارشناسان کشور داری در آن مسئولان اصلی نباشند جامعه‌ای است که به بیراهه می‌رود. اگر از پس هر انقلابی تصور شود هرکسی زندانی بوده  لزوما شایستگی رهبری جامعه را دارد توهمی بیش نیست و چه بسا بدتر از آنچه رهبران اسلامی در ایران کردند، کنند. از شعر و شعار نتوان کشور داری کرد شعور می‌خواهد.

۱۹- بطلان نظریه‌هایی چون قدرت هسته‌ای، ارعاب و سرکوب و کشتار، رشد حیرت‌انگیز اقتصادی، حمایت خارجی، و پشتیبانی بی‌قید و شرط ارتش و نظامیان از حکومت،… بقای حکومت را تضمین می‌کند امیدی در دل ایرانیان مخالف رژیم اسلامی ایجاد کرده که هیچ نیرویی قادر به حفظ رژیم حاکم بر ایران نخواهد بود و این رژیم همچو سیب گندیده‌ای است بر درخت که افتادن سرنوشت محتوم اوست.

۲۰- هرکسی که باج و رشوه می‌دهد  همانند باجگیر و رشوه‌گیر فاسد است و به فساد در جامعه دامن می‌زند. جامعه فاسد، اعضای فاسد پرورش می‌دهد و این دور باطل تا فساد و انحطاط اخلاقی کامل ادامه خواهد داشت. برای پایان دادن به فساد در یک جامعه نه تنها به انقلاب سیاسی بلکه به انقلابات فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی هم نیاز است.

عارف قزوینی:

سر «افعی» ‌و سر«شیخ» بکوبید به سنگ

که در «آن» زهر و در «این» اوهام است!

از در خانه زاهد گذری، واپس رو!

که به هر جایی از این کوچه نهی پا، دام است!

سال نو میلادی شاد باد.

هفته و سالی با تندرستی، شادی، پیروزی، آرامش و آسایش با دستاوردهای شگرف، صلح جهانی و پایان فقر و فساد و آدمکشی و جنگ و تروریسم و خودکامگی آرزو می کنم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

 دکتر ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط