پراکندهگوییهای پایانهفته ۱۵۹
۱- برای تحلیل رژیمهای خودکامه (و بطورکلی هر نظام سیاسی) تاکید بر یک شخص گمراه کننده است بلکه هر نوع تحلیل این نوع رژیمها بایستی سیستم- محور باشد. مثلا در ایران تا خمینی زنده بود بسیاری از تحلیلگران تصور میکردند با مرگ خمینی ایران گلستان میشود و آزادی، کثرتگرایی، قانون، رعایت حقوق بشر، عدالت، … در ایران تبدیل به امری عادی میشود ولی میبینیم شرایط بسیار بدتر شد. تحلیل فرد- محوری یک جامعه و حکومت خود فریبی و دیگر فریبی است.
۲- در امر سیاست باختن در هر حالتی نشانه ورشکستگی سیاسی است. ورشکستگی برای دولتمردان، حکومت، مخالفان حکومت، مبارزان علیه حکومت و کل جامعه. دولتمردان و حکومت با تصمیمات نسنجیده، ماجراجویی، توهم خود بزرگ بینی، قطع ارتباط با مردم، نپذیرفتن واقعیات، درک و تحلیل نادرست از شرایط داخلی و بینالمللی، انتخاب هم پیمانان ضعیف و یا نامطمین،…. مخالفان و مبارزان با انتخاب دولتمردان نالایق، ناتوان از اعمال مکانیزم عزل، مبارزات پراکنده، تخریب همدیگر، فراموش کردن دشمن مشترک و اصلی،…جامعه با بیتفاوتی، گول خوردن مکرر، فرصتها را از دست دادن،…میتوانند به باخت و ورشکستگی سیاسی کمک کنند.
۳- بسیاری از ما گمان میکنیم که کارهایی را که میخواهیم انجام دهیم و اگر بتوانیم به شیوه مطلوب انجام دهیم فردی موفق خواهیم بود در حالی که اگر ندانیم کارهایی را که نباید انجام دهیم چیست موفق نخواهیم شد مثلا خود را دانای همه چیز (عقل کل بدانیم)، یا بیش از حد نیاز درمورد کاری یا کسی واکنش نشان دهیم یا به جای مدیریت کلان رویکرد مدیربت خرد را در پیش گیریم،… صدها مثال میتوان یافت که خود میتواند به یک کتاب تبدیل شود. پس یاد بگیربم که برای پیروزی و رسیدن به هدف نه تنها کارهایی را که باید بکنیم انجام دهیم بلکه کارهایی را هم که نباید بکنیم بطور جدی از انجام آنها خودداری کنیم.
۴- یکی از عواملی که موجب شکوفایی میشود، مشارکت است. حکومتها و مسئولانی که از مشارکت مردم وحشت داذند و با تکنیک های متنوع از مشارکت واقعی مردم در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، … جلوگیری یا محدود میکنند از عوامل کلیدی واپسگرایی یک جامعه هستند.
۵- اگر زمان عمل بیعملی پیشه کنیم در واقع تردید و ترس را گسترش میدهیم و پیروزی رقیب و دشمن را تضمین. عمل کردن به ویژه زمانی که بسیاریها بیعملی پیش گرفتهاند اعتماد بنفس و شجاعت ویژهای میطلبد.
۶- حق انتخاب کردن برایم بسیار زیباست ولی وقتی برای اعمال این حق گزینهها بد و بدتر باشد ترجیح میدهم خودم را انتخاب کنم! من به بد رای نمیدهم چون به گواهی تاریخ چه بسیار بدها که پس از انتخاب شدن نه تنها بدتر بلکه بدترین شدند.
۷- اگر باورمند به اصولی هستیم که در شرایطی ان اصول برخلاف منافع شخصی ما ولی تضمین کننده منافع جمع درهمان شرایط است و ما کماکان به ان اصول متعهد باشیم انسانی قدرتمند هستیم.
۸- برای پیروزی در میدان زندگی بیشتر بر مقصد تمرکز کنیم و نه به نقطه شروع، بیشتر به کجا میرویم بیندیشیم تا از کجا آمدهایم، و در مسیر رفتن به مقصد به جلو نگاه کنیم ونه به عقب.
۹- یاد گرفتن به خودی خود کافی و کامل نیست مگر اینکه آموختهها پخش شوند، به نسلهای آینده منتقل شوند، برای حل مشکلات و بحرانها به کار برده شوند، آموختهها برای سازندگی و نوآوری به کار رود، و فرد از آموختههایش بتواند در زندگی خصوصی، حرفه ای، و اجتماعیش در رسیدن به اهدافش استفاده کند.
۱۰- تغییرات ممکن است ترسناک باشند ولی ترسناکتر از ان امکان دادن به ترس است که ما را متوقف کند، از رشد و پیشرفت و تکامل باز دارد، مانع رسیدنمان به هدف شود، و امکان موفقیت و پیروزی را از ما سلب کند.
۱۱- فقدان فرهنگ سیاسی دمکراتیک، ارجحیت دادن به منافع شخصی منافع جمعی، تحلیلهای فرد – محور و نه سیستم – محور، منیت و ادعای نفر اول بودن از عمدهترین موانع برسر همبستگی نیروهای مخالف رژیم اسلامی است.
۱۲-فرزندان خود، کودکان، نوجوانان و جوانان جامعه، مبارزان راه آزادی و دیگران را برای شکست سرزنش و سرکوب و ناامید نکنیم بلکه از داروی تشویق برای برخاستن دوباره آنها استفاده کنیم و تا رسیدن به هدف و پیروز در کنارشان باشیم. انگیزه بخش باشیم و نه انگیزه کش.
۱۳- پذیرش شکست و بعهده گرفتن مسئولیت کامل، جایگاه مسئول (رهبر، فرمانده کل، رییس جمهوری، دبیرکل، مدیر عامل،…) را در بین زیردستانش تقویت خواهد کرد چون هم نشانه شهامت، هم انصاف، هم مسئولیتپذیری، هم شفافیت، هم صداقت است و هم پیامی است برای جبران شکست. سقوط بشار اسد بیتردید نشانه کامل شکست استراتژیک رژیم اسلامی ایران است و شاید هم در ۴۶ سال حکومت اسلامی بدترین شکست استراتژیک باشد ولی سید علی خامنه ای نه شهامت پذیرش شکست را دارد و نه صادق است و شفاف. واقعا چرا؟ ایا غیر از این است که دیکتاتورها همیشه برای شکست دیگران را مقصرو مسئول میدانند؟
۱۴- کسی که مدرک تحصیلی گرفته او را تحصیل کرده میخوانند در حالی که کسی که بیوقفه و بطور مداوم در حال یاد گیری نباشد یک تحصیل کرده واقعی نیست.
۱۵- تحولپذیری نشانه خردمندی و بلوغ فکری است. در تحول است که زندگی آغاز میشود و نه در چشم به جهان گشودن!
۱۶- من نگرانم! نگران آینده مردم سوریه! در این تردیدی نیست که سقوط هر دیکتاتوری چون بشار اسد زیباست و مایه خشنودی هر انسان مدافع حقوق بشر. نگرانم که مبادا گروهی که جانشین اسد می شود سوریه را به بیراهه بکشاند. در اینکه اسد باید برکنار می شد ذره ای تردید ندارم ولی چه اینده ای در انتظار سوریه است نیاز به تعمق دارد.
۱۷- رژیم یاغی حاکمان مذهبی–فاشیستی در ۴۵/۴۶ سال گذشته همه ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوقبشر را بطور مستمر زیرپا گذاشته ولی کشورهایی که خود را مدافع حقوق بشر می دانند با چنین رژیم تبهکاری، مماشات، داد و ستد و زد و بند کرده اند. از هیچ کشور بیگانه انتظاری نباید داشت، و در انتظاربیگانگان نشستن برای حل مشکلاتمان خطای نابخشودنی است. بر خود تکیه کنیم و با خود همبسته باشیم زیرا فقط همبستگی ماست که بیگانگان به ناچار حمایت از رژیم اسلامی را متوقف خواهند کرد و ما امکان سرنگونی رژیم حاکم برایران را می یابیم ، همین و بس!
غیر از این اتلاف زمان است و زندگی.
۱۸- انسان فقط در برابر نتایج اندیشیدن، تصمیمات، گفتارها و رفتارهایش مسئول نیست بلکه همزمان در برابر نتایج نیندیشیدن، بی تصمیمی/مردد در تصمیمگیری، سکوتهای نابهنگام، بیعملی و بیتفاوتیاش هم مسئول است.
۱۹- باورهایی که حاصل اندیشه، پژوهش، تجربه، پرسشگری و آزمایش باشند از هر تهدید و توهینی مصون خواهند ماند.
۲۰- مبارزه نباید متوقف شود بلکه هر روز باید فراگیرتر شود، نه برای ویرانگری و غارت بلکه برای آفرینندگی و سازندگی.
میرزا تقی خان امیر کبیر:
دوران عقب ماندگی ملت ما زمانی اغاز شد که:
جای اندیشیدن را «تقلید»؛ جای تلاش و کوشش را «دعا»؛ جای فکر کردن به ارزوهای بزرگ را«قناعت»؛ جای اراده برای رفتن و رسیدن را «قسمت»؛ و جای تصمیم عقلانی را «استخاره» گرفت.
هفته دلپذیر و خاطره انگیزی را برای شما و عزیزان تان خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بی پروا