پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته ۱۵۷

خوشحالم که پس از یک وقفه چند هفته‌ای بار دیگر پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته را تقدیم حضورتان می‌کنم.

تقدیم به مدافعان راستین حقوق بشر و نه تاجران و سوداگران حقوق بشر!

۱-  یکی از مسئولیت‌های اصلی هر انسانی در زندگی آزاد کردن خود و دیگران از هر قید و بندی، از هر محدودیتی، از هرستمگر و بیدادگری و از هر نوع تبعیض است.

۲- هر آخوندی حتی در بهترین حالت هم یک جنایتکار است، حتی اگر دزدی هم نکند، آدم هم نکشد،… شغل آخوندی یعنی تبلیغ خرافات و  گمراه کردن  توده مردم، شغل آخوند تبلیغ ضد آگاهی و نگهداشتن مردم در ناآگاهی کامل است. چه جنایتی بزرگ‌تر، خطرناک‌تر، ویرانگرتر و مهلک‌تر! ترویج جهل، که رسالت آخوند است، بایستی در قوانین خصوصی کشورهای جهان و در حقوق  بین‌الملل جرم شناخته شود.

۳- بدون رویا، بی‌اندیشه زمان گذراندن، بی‌هدف بودن، بی‌حرکت ماندن، بدون رشد در همه ابعاد آن،… مرگ تدریجی است.

۴- اگر از گذشته درس نگیریم و در آن غرق شویم راه رسیدن به آینده را به روی خود می‌بندیم.

۵- فاتحان برای مردم سرزمینش شاید قهرمان باشند! اما برای شکست خوردگان جز متجاوزان چیزی نباید باشند. شکست خوردگانی که متجاوزان را تحسین می‌کنند و ستایش، با خرد بیگانه‌اند.

۶- اگر خود را بیدار بدانیم و در بیدارکردن دیگران نکوشیم دچار بیماری توهم بیداری هستیم.

۷- برای ملتی که الگوی اصلی‌اش برای رشد و پیشرفت در حال و آینده مردگانش باشند چنان ملتی در حال پسرفت و نابودی است.

۸- جهنم برایم زندگی کردن با کسانی است که مرا از جهنم می‌ترسانند.

۹- ملتی که عقاید  ۱۵۰۰ ساله را راهنمای زندگی خود قرار می‌دهد ملتی مرده است.

۱۰- نکته  اصلی من این است که چگونه می‌توانیم خوشبختی انسان را تامین کنیم؟ نه اینکه به خوشبختی زن یا مرد تاکید کنیم و آن دیگری را فراموش کنیم. کسی که به خوشبختی انسان با هرجنسیتی، مذهبی، قومی، نژادی، گرایش سیاسی‌ای، شغلی و حرفه‌ای، سنی، فرهنگی،… نمی‌اندیشد با مرام انسانیت بیگانه است.

۱۱- برای حل دردهای مشترک، نابسامانی‌های اجتماعی، بحران‌های سیاسی،… راهی جز حرکت جمعی، اقدام مشترک و مبارزه و تلاش عمومی وجود ندارد. مشکل جمعی راه حل جمعی می‌طلبد.

۱۲- یکی از ملزومات درک افراد  از سوی رهبران مشاهده آنها از دریچه آرزوها، انگیزه‌ها، پتانسیل‌ها و کاستی‌های  آنهاست.

۱۳- رهبرانی که افراد را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهند که دائم در حال مبارزه باشند در واقع بیشترین آسیب‌ها را به خود وارد می‌کنند.

۱۴- اشتباه کردن حق هر انسانی است مشروط بر اینکه اشتباه آسیب شدید به دیگران وارد نکند. افراد در برخی حرفه‌ها و  مشاغل در تصمیم‌گیری و رفتار مرتکب اشتباهات جبران‌ناپذیر و مرگباری می‌شوند، چنین افرادی یا نباید اشتباه کنند و یا نباید در  مقاماتی قرار گیرند که  تصمیمات و رفتارهای اشتباه آنها مرگبار باشد مثلا در مقام رهبری یک کشور.

۱۵- پنهان کردن نادانی خود در حالی که می‌دانی نادان هستی نشانه خودخواهی است. پذیرش نادانی و شفافیت درباره‌اش به نشانه تمایل به یادگیری و گذر از ورطه خطرناک نادانی است. رهبرانی که می‌خواهند نادانی را پنهان کنند خودکامگانی هستند که جامعه را بسوی نابودی سوق می‌دهند.

۱۶- یک رهبری آماده برای رویارویی با چالش‌های آینده همه امکانات ممکن را برای شهروندان در یادگیری مهارت‌ها و دانش‌های نوین فراهم می‌کند، زمینه فراگیری زبان‌های خارجی و درک فرهنگ‌های بیگانه و متنوع را هموار می‌کند، شرایط آموزش فن‌آوری‌ها را آماده می‌کند، منابع کشور را در راه سازندگی هزینه می‌کند، حقوق نسل‌های آینده را پیش فروش نمی‌کند، برای برقراری روابط مسالمت‌آمیز با دیگر جوامع اقدامات عملی مورد پذیرش جامعه بین‌المللی را انجام خواهد داد، با شهروندان خود رفتار انسانی در پیش می‌گیرد، و رفاه و خوشبختی و تندرستی شهروندان را سرلوحه برنامه‌های خود قرار می‌دهد، از ماجراجویی‌ها و رفتار غیر عقلانی و خلاف منافع ملی اجتناب می‌ورزد. آیا حاکمان کنونی دولت متبوع شما از چنین ویژگی‌هایی برخوردارند؟ اگر نه، مبارزه برای تغییر شرایط رسالتی ملی است، و هر نوع کوتاهی در ایجاد تغییرات مثبت مسیری است به سوی نیستی.

۱۷- یکی از راههای اثبات حماقت خود اظهار نظر قاطع در مورد موضوعاتی است که درباره‌شان اطلاعات محدود داریم و یا کاملا بی اطلاع هستیم.

۱۸- رهبران مردمی و واقعی در تصمیم‌ها و رفتارهای اشتباه خود مسئولیت کامل را می‌پذیرند ولی کسی را مورد سرزنش قرار نمی دهند، تعهد می‌کنند که بیاموزند تا همان اشتباه را تکرار  نکنند و حتی المقدور مرتکب اشتباهات دیگر نشوند، اقدامات اصلاحی را پیگیری کنند، و تعهد خود را برای بهبودی اثبات کنند.

۱۹- قدردانی را ترویج کنیم. قدردانی از همه کسانی که در زندگی ما نقش  مثبت داشتند و دارند. قدردانی  به کسی که از او قدردانی می شود انرژی می‌دهد، موجب تشویق دیگران برای خدمتگزاری می‌شود، شخص قدردان را تغییر می‌دهد. وقتی سپاسگزاری می‌کنیم در واقع اهمیت دیگری را تایید می‌کنیم، به تقویت رابطه کمک می‌کنیم،  نگاه به آینده داریم، و فرصتی تازه می‌افرینیم. رهبرانی که سپاسگزارند محیط‌های امن برای دیگران ایجاد می‌کنند در حالی که رهبران ناسپاس چاره‌ای جز تشکیل تیم محافظ و امنیتی برای خود ندارند. فرهنگ سپاسگزاری و قدردانی در فرهنگ ایران پیشینه چند هزار ساله دارد اما در دوران ما نزول کرده، بر ماست در ترمیم و نهادینه کردن آن دوباره آن بکوشیم.

۲۰- علت و یا علل در صد عمده‌ای از مشکلات جهان وجود افرادی هستند که می‌خواهند خود را مهم جلوه دهند ولی هرگز در پی آن نیستند که ویژگی‌های مهم بودن را کسب کنند و در خود نهادینه کنند، و نمی‌خواهند بفهمند که هیچ چیز رایگان بدست نمی‌آید.

فروغ فرخزاد:

تن‌های هرزه را سنگسار می‌کنند غافل از آن که شهر پر از فاحشه‌های مغزی است و کسی نمی‌داند که مغزهای هرزه ویران گرترند تا تن‌های هرزه.

هفته دلپذیر و خاطره‌انگیزی را برای شما و عزیزان‌تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط