پراکندهگوییهای پایانهفته ۱۴۴
۱- در ایران امروز از یک سو حکومتی حاکم است که راه حلی برای بحرانهای موجود و تامین مطالبات برحق مردم ندارد و از دگر سو کنشگران سیاسی و مخالفان دولت حاکم از ارایه یک طرح جامع برای گذر از حکومت حاکم ندارند که مورد تایید اکثریت کنشگران و مخالفان باشد و این است مشکل بزرگ مردم که بقای دولت حاکم را علیرغم ناتوانی و ایجاد نارضایتی تضمین میکند.
۲- اگر به مبارزه علیه حکومتی بر میخیزیم که اسلحه، رسانه، دستگاه قضا و آموزش و سرکوب، و دین، و پول لازم را در کنترل خود دارد باید امکانات خود را بررسی کنیم، همه راههای گسترش امکانات را ارزیابی کنیم و منابع تامین آن را کشف کنیم، شعارهای بیپشتوانه ندهیم، امیدهای توخالی ندهیم، باور به پیروزی را در خود تقویت کنیم، روی پای خود بایستیم، سرخم نکنیم، تسلیم نشویم، سازماندهی کنیم، نیروها را با خود همراه و همرزم کنیم، و خلاصه اینکه بدانیم در مسیری نامطمئن ،خطرناک و با پرتگاههای بسیار پیش میرویم ولی به گواهی تاریخ پیروزی ناممکن نیست.
۳- اگر امکانات و قدرت مبارزه علیه خودکامگان را نداریم دستکم به مبارزه علیه نادانی، مبارزه برای تامین خوشبختی انسان، مبارزه برای خودسازی، مبارزه برای آگاهی خود و دیگران، مبارزه برای دفاع از حقوق خود و دیگران را فراموش نکنیم.
۴- زندگی را میتوان به مثلثی تشبیه کرد که اضلاع آن زیست، مبارزه و تغییر است که بدون هریک از این سه زندگی یا ناقص است یا اصلا زندگی نیست بلکه مرگ است.
۵- اگر به استقبال تغییرات رویم و از تغییرات در مسیر اهدافمان کمک گیریم پیروز خواهیم شد.
۶- اگر یاد بگیریم که همیشه چشمانمان را باز نگهداریم آنچه را که میخواهیم ببینیم خواهیم دید و هیچ چیز از دید ما پنهان نمیماند.
۷- اگر کسی نتواند بر ارزش، بینش، دانش شما بیفزاید در ارتباط بودن با چنان فردی از اشتباهات بزرگ زندگی است.
۸- اگر چیزی را که قادر به کنترلش نیستیم و پس از تلاش طولانی و مداوم به کنترل خود در نیاوردیم، ترک کنیم زیرا آن چیز ارزش کنترل کردن ندارد.
۹- اگر راه حل بحران ایران امروز را فقط سیاسی بدانیم، و از راه حلهای دیگر غافل باشیم بیتردید در اشتباهیم و ره بجایی نخواهیم برد. بحران ایران ریشههای مختلف دارد و برای حل آن باید همه آنها را سوزاند. مثلا باید بر راه حل فرهنگی، راه حل اخلاقی، راه حل فکری، راه حل اجتماعی، … کار کرد . چگونه تغییر ساختار سیاسی به تنهایی میتواند به مشکلات ایران امروز پایان دهد اگر مثلا خرافات کماکان بر جامعه حاکم باشد یا افکار بخشی از اعضای جامعه ارتجاعی باشد یا اخلاق گروههایی در جامعه خشونتآمیز باشد، یا ما مردم یاد نگیریم که از حفظ محیط زیست دفاع کنیم و یا از حقوق هم دفاع کنیم؟
۱۰- اگر بپذیریم که نگرش، درک، و روش زندگی اعضای جامعه متفاوت است، و این تفاوت اگر عامل مثبت نباشد لزوما عاملی منفی نیست، و دارندگان این نگرشها، درک، و روش زندگی متفاوت لزوما دشمنان ما نیستند در آن حالت امکان همکاری بین هواداران نگرشهای مختلف فراهم میشود که تغییرات بنیادی در جامعه را امکانپذیر میکند.
۱۱- اگر ملتی از استقلال فکری برخوردار نباشد سخن از استقلال آن ملت و جامعه در بهترین حالت یک جوک است و در بدترین حالت آن جامعه مستعمره کشوری است که افکارش را به جامعه فاقد استقلال فکری صادر کرده است.
۱۲- در هیچ جامعهای انقلاب اصیل اتفاق نمیافتد مگر جامعهای که متفکرانی داشته باشد که بتوانند با اندیشههای خود تخم انقلاب را بپاشند وگرنه آنچه به عنوان انقلاب در جامعهای رخ میدهد و عدهای هم فریاد شادی بر میآورند که مردم انقلاب کردند به خوبی می دانند آنچه اتفاق افتاد پدیدهای جز انقلابی وارداتی نیست. بله، انقلاب هم مثل هر کالایی میتواند اصیل باشد، وارداتی باشد، بدل و یا واقعی!
۱۳- جرمی فریدمن نویسنده کتاب “آمادهی انقلاب: برپایی سوسیالیسم در جهان سوم” میگوید « جمهوری اسلامی بدون وجود اتحاد جماهیر شوروی غیر قابل تصور بود » و به نظرم امروز هم بدون روسیه پوتینی و حامیان پنهان و آشکارغرب و شرق بقای جمهوری اسلامی غیر قابل تصور است.
۱۴- روشنفکرانی که در برابر جنایات خودکامگان سکوت یا بیتفاوتی پیش میگیرند و یا ابراز رضایت میکنند همکاران و حامیان خود کامگانند و از عاملان عمده بقای خودکامگان در مسند قدرت.
۱۵- بسیاری از ما برای پیروزی در هدفی لیستی از کارهایی که باید انجام دهیم آماده میکنیم و آن لیست را پیگیری میکنیم تا به پیروزی برسیم ولی هرگز پیروز نمیشویم و علت آنرا نمیفهمیم. بسیار ساده است ما لیستی از کارهایی که نباید میکردیم را آماده نکرده بودیم. تهیه لیستی برای فقط کارهایی که باید بکنیم کافی نیست بلکه کارهایی را هم که نباید بکنیم هم مهم است.
۱۶- واژه ‘ملی’ مورد تجاوز قرار گرفت! این روزها ایرانیان بسیاری در داخل و خارج کشور ادعای ملی بودن میکنند درحالی که ملی بودن بدون دفاع از منافع ملی بیمعناست. کسی که ادعای ملی بودن میکند باید درک دقیق از مفهوم منافع ملی داشته باشد و مدافع آن باشد. کسی که از حکومت آخوندی دفاع میکند نمیتواند ملی باشد.
۱۷- پذیرش دروغهای آخوندها، بیتفاوتی، ترس، سکوت، و باورهای غلط مان همه فاجعه آفرین هستند. ما قربانیان سکوت، بی تفاوتی، ترس و باورهای غلط و پذیرش دروغهای آخوندها از سوی نسلهای پیشین هستیم ما از گذشته عبرت گیریم و با خود عهد کنیم، چنین الگویی برای نسلهای بعد نباشیم.
۱۸- کسانی که زندگانی را جهاد در راه عقیده میدانند ضد زندگانی هستند. من از زندگانیام دفاع میکنم چون باور دارم که زندگانی بسیار فراتر از هر دین، ایدیولوژی و یا عقیده است. زندگانی اصل است و بقیه فرع.
۱۹- برای نابودی یک کشور راههای مختلفی وجود دارد ولی یکی از سادهترین و شوربختانه موثرترین راهها استفاده از احمقها برای اداره امور کشور است که به علت نادانی از توانایی خاص و بینظیری در تخریب برخوردارند.
۲۰- اگر مبارزات سیاسی روابط حاکم را هدف قرار ندهد و اشخاص حاکم مورد هدف قرار گیرند نتیجه ادامه بحران، لجام گسیختگی، فساد، نقض حقوق بشر، بیدادگری و … خواهد بود. اگر هدف از مبارزه ایجاد تغییرات بنیادی است روابط حاکم را هدف قرار داده و نابود کنیم.
جان مینارد کینز:
«اگر میخواهید ملتی را نابود کنید کمترین، بیهزینهترین و راحتترین راه تورم است . یک تورم بلند مدت ایجاد کنید زیرا آرام، آرام تمام بنیانهای اخلاقی و اقتصادی آن ملت، نابود میشود.»
هفته دلپذیر و خاطرهانگیزی را برای شما و عزیزانتان خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بی پروا