پراکنده‌گویی‌های پایان‌هفته ۱۳۲

۱- همه تلاش رژیم‌های دیکتاتوری بر پایه دلسرد کردن مردم از داشتن یک زندگی مناسب، همه سیاست‌هایش براساس مهار مردم به شیوه‌های متفاوت چون کشتار، اعدام، سرکوب، تبعیض، شکنجه، زندان، نقض حقوق شهروندان،…و تمام طرح‌ها و هدف‌هایش بقای خود در قدرت است. مردم نه تنها نباید دلسرد شوند و از خود ضعف نشان دهند بلکه باید مبارزه، مقاومت، رویکرد مقابله به مثل و افشاگری با هدف ریشه کن کردن رژیم‌های دیکتاتوری  را ادامه دهند.

۲- آنانی که فکر می‌کنند هزینه مبارزه با رژیم‌های خودکامه سنگین است پس از دست مبارزه بکشید تا بفهمید که هزینه مبارزه برای سرنگونی این رژیم‌ها بسیار کمتر است تا بقای چنین رژیم‌هایی.

۳-بسیاری تصور می‌کنند با حذف این فرد یا آن گروه گام به میدان آزادی می‌گذاریم. این خود فریبی یا نادانی است. برای ورود به میدان آزادی باید به مبارزه با فرهنگ خودکامگی پرداخت، باید با روحیه، و خلق و خوی خودکامگی عامه مردم  هم جنگید. جامعه‌ای که از مشکل دیرینه و ریشه‌دار فرهنگ خودکامگی رنج می‌برد باید بتواند نسلی بیگانه با فرهنگ خودکامگی بپروراند تا در پیکار برای کسب آزادی پیروز شود.

۴- اندیشیدن جرم نیست بلکه نیندیشیدن و نداشتن اندیشه مستقل را باید نوعی جرم تلقی کرد. پس اگر ضد خدا، «مقدسات»، «باورها»، و «حقیقت» بیندیشیم و حتی از اندیشیدن محض گذر کنیم و مبارزه عملی با این مقولات را آغاز کنیم جرمی مرتکب نشده ایم تا برایش مجازات شویم.

۵- حاصل پذیرش تقصیر و یا گناه سرکوب اراده آزاد است. آموزگاران و ماموران و مبلغان منفور جلوه دادن گناه و زشت دانستن بیش از حد تقصیر در پی ایجاد نفرت از اراده آزادند تا مانع به خطر افتادن موقعیت اربابان قدرت شوند.

۶- اندیشه ضد آزادی اندیشه‌ای فاقد قدرت است. هر فرقه دینی یا گروه ایدیولوژیکی که با آزادی در جامعه و آزادی اندیشه دگر اندیشان مخالف باشد از قدرت ‌واقعی محروم است. اندیشه برخوردار از قدرت از آزادی مردم هراسی ندارد. اعمال زور و قوه قهریه برای نابودی آزادی نه تنها نشانه قدرت کاربران زور و صاحبان قدرت ظاهری نیست بلکه بعکس نشانه ضعف، ترس و وحشت اجتماع، تفکر و یا گروهی است که در پی محو آزادی است.

۷- فارسی ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید: جلوی ضرر را هر جا بگیرید نفع است. چه با این ضرب المثل موافق باشیم و چه نباشیم اگر یک کاری را ادامه دهیم اوج حماقت است و آن اینکه در نقطه‌ای بفهمیم راه اشتباه رفتیم  و نخواهیم برگردیم.

۸- با بحث با احمق‌ها سطح فکر خود را به حد همان احمق کاهش می‌دهیم اگر نه بیشتر! هرگز نمی‌توانیم در بحث با آنها به نقطه توافق برسیم، و مهمتر از همه خود را زجر می‌دهیم. بحث با احمق‌ها نتایج زیانبار دارد.

۹- مدیر یا رهبری که شیوه مدیریت شکست‌ها، ناکامی‌ها، بحران‌ها، مشکلات، نارسایی‌ها و نارضایی‌ها را نداند مدیر و رهبر واقعی نیست و نباید در سمت مدیریت و یا رهبری قرار گیرد زیرا که در دوره بحران‌ها، ناکامی‌ها و نارضایتی‌ها فاجعه بار می آورد.

۱۰- فرار از مشکلات نه تنها راه حل نیست بلکه ریشه مشکلات متعدد  و چه بسا پیچیده‌تر، زیانبارتر، ویرانگرتر، و چاره ناپذیر بعدی خواهد بود. برای مشکلات چاره‌اندیشی کنیم و نه از آنها بگریزیم به امید اینکه خود به‌ خود حل خواهند شد.

۱۱- جهل و نادانی عده‌ای برای عده‌ای دیگر و یا کل جامعه هزینه سرسام‌آور دارد و گاهی هم حتی زیان‌های آن نادانی‌ها جبران‌ناپذیر خواهد بود. در ریشه‌کن کردن جهل و در پرورش نسل دانا و آگاه کوشا باشیم.

۱۲- وقتی در جامعه‌ای قوانین ابزاری می‌شوند برای توجیه اشاعه فساد، ارتکاب جنایات، پایمال کردن حقوق انسان، اعمال قوه قهریه، ظلم و ستم، تبعیض، …  نه تنها سرپیچی از آن قوانین به یک وظیفه تبدیل می‌شود بلکه شورش و طغیان و قیام علیه قانونگذاران و مجریان قانون یک رسالت ملی و انسانی خواهد بود.

۱۳- یکی از مشکلات اساسی جوامع بشری نادانی، نااگاهی، و ندانستن است ولی مشکل بزرگ‌تر این است که عده ای «آگاه و دانا» هستند ولی یا نمی‌خواهند از آگاهی و دانایی خود در رشد و توسعه جامعه استفاده کنند، و عده دیگری از این «دانایان و آگاهان» به کژ راهه می‌روند و از این امتیازات علیه بشریت استفاده می‌کنند و فجایعی ببار می آورند که همگان شاهد آن هستیم.

۱۴-  یک اشتباه خطرناک و گاهی جبران‌ناپذیر است اگر کسی را بیش از آنچه واقعا که است پنداریم.

۱۵- در جهان ما روابط کلید پیروزی است. دانش، پول، انرژی و نیرو، فکر، تجربه، و زمان خود را در برقراری روابط هدفمند، سازنده، و آینده نگر سرمایه گذاری کنیم.

۱۶- بدون کینه‌ورزی، لجاجت، تحقیر، تخریب، توهین، حسادت، شرارت، تهدید، … دیگران هم می‌توان به خواسته‌ها و اهداف مان برسیم.

۱۷- افرادی را می‌شناسم که وقتی به دیگران برخورد می‌کنند بدون درخواست و میل آن دیگران  در مورد هر چیزی به مخاطبین خود نصیحت می‌کنند، توصیه می‌کنند، ‌برایشان نسخه می‌پیچند، ما چنین نکنیم که حرکتی توهین‌آمیز و تحقیرآمیز است مگر اینکه مخاطب ما نیاز به نصیحت داده باشد ولی به دلایل و مصالحی نتواند درخواست کند، یا اینکه کسی از ما کمک فکری بخواهد و مورد مشورت قرار گیریم.

۱۸- ذهن‌های تغییرناپذیر ذهن‌های بسته‌ای هستند که توان و قابلیت رشد ندارند. اگر به دارندگان چنین ذهن‌هایی فرصت و قدرت داده شود جنایات و فجایعی می‌آفرینند که جامعه جهانی را در حیرت فرو خواهند برد.

۱۹- ترس عاملی بازدارنده است که موجب می‌شود بسیاری از حرف‌هایی که باید زده شود را نگوییم، بسیاری از کارهایی که لازم است انجام گیرد را نکنیم، بسیاری از جنایات را شاهد باشیم و سکوت اختیار کنیم، و برای آینده برنامه‌ریزی نکنیم چون آینده پر از ابهام است و ناشناخته و ترسناک.

۲۰- با حرکات کوچک و محدود، با هزینه کم، با زمان محدود، با روابط ساده و صادقانه، گام‌های به‌ ظاهر بی‌اهمیت، و بدون سو نیت، دسیسه و ریاکاری هم می‌توان به اهداف بزرگ رسید و از زیبایی‌های زندگی لذت برد.

بررسی روانشناختی خودکامگی

مانس اشپربر

«هورا کشیدن میلیون‌ها نفر خودکامه را به شعف و لذتی ناگفتنی می‌رساند، اما همان یک نفری که مقاومت کرده و همراهی نمی‌کند، همچون ابر سیاهی آسمان دلش را تیره و تار می‌سازد.

‏خودکامه به درستی می‌داند که تا این یک نفر وجود دارد، خواب راحت نخواهد داشت.»

هفته دلپذیر و خاطره انگیزی را برای شما و عزیزان تان خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

دکتر ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط