پراکندهگوییهای پایان هفته ۱۲۷
۱- تلاشی که در ساختن آسمان خراشها، مساجد، کلیساها، معابد و کاخها می کنیم اگر در ساختن انسان با مرام انسانیت میکردیم قطعا شاهد دنیای بهتر، شادتر، سالمتر، مسالمتآمیزتر و با کیفیتتر میبودیم.
۲- وقتی انجام کاری، اتخاذ تصمیمی، بیان عبارتی، برقراری رابطهای، انجام معاملهای، شرکت در جلسهای، رفتن به سفری، …لازم و ضروری نیست بهتراست آنرا نکنید چون از یکسو زمان ما محدود است و کارهای ضروری بیشماری داریم که پرداختن به کارهای غیرضروری فرصت انجام آن کارهای ضروری را از ما میگیرد، و از سوی دیگر چه بسا که انجام آنچه غیرضروری است نتایج منفی و ویرانگر ببار آورد.
۳- بسیاری از مشکلات و بحرانهایی که در زندگی با آنها روبرو میشویم شاید خودمان نقشی در ایجاد آن مشکلات و بحرانها نداشتیم ولی قطعا مسئولیت حل آنها با ماست حال چه بصورت فردی و چه بطور گروهی. اگر از حل آنها طفره رویم باید پذیرای آثار منفی و زیانبار آنها باشیم.
۴- هرچی و هر کی که در رشد و روند رو به تکامل و مسیرمبارزه تان در زندگی مانع است را از خود دور کنید حتی کسانی که بسیار به شما نزدیک هستند.
۵- آنچه را که دوست داریم داشته باشیم منتظر دیگران ننشینیم تا برایمان فراهم کنند بلکه کسب آنرا مسئولیت خود بدانیم و نه تنها احساس مسئولیت کنیم بلکه احساس مسئولیت توام با تلاش و مبارزه.
۶- انسان موجودی متعهد است و تعهدات او متنوع و دارای ابعاد گسترده است از تعهد به خود تا اطرافیان تا جامعه و تا طبیعت. عامل عمده بحرانها، نابسامانیها، جنایات، بدبختیها، کاهش کیفیت زندگیها، اختلافات، سو استفادهها، ارتباطات سست بنیان، روابط خشونتآمیز ،… کوتاهی ما انسانها در انجام تعهدات خود است. انسان غیر متعهد انسان مرده است و انسان زندهای که در انجام تعهدات انسانی خود کوتاهی میکند به خود و دیگران جنایت میکند.
۷- اعتقاد و باور در تضاد با اندیشه و تفکر است. معتقدین و متفکرین هیچ نقطه مشترکی ندارند. انتظار اندیشیدن از معتقدین توهمی بیش نیست.
۸- نقش حکومت را در تغییر فرهنگ و تمدن و اخلاق عمومی یک جامعه هرگز دست کم نگیریم. هر چند گفته میشود که تغییرات فرهنگی و اخلاقی آهسته و نسلها طول میکشد اما حکومتها با امکانات وسیع و دستگاههای تبلیغاتی این روند را کوتاه میکنند به ویژه اگر هدف ضد فرهنگی، ضد اخلاقی و برنامه ریزان و مجریان ضد تمدن باشند.
۹- در بوستان سعدی در باب عدل و تدبیر و رای شعر نسبتا طولانی آمده که دوبیت آن چنین است؛
يکي بر سر شاخ، بن مي بريد
خداوند بستان نگه کرد و ديد
بگفتا گر اين مرد بد مي کند
نه با من که با نفس خود مي کند
بخشی از این شعر در مورد رژیم اسلامی صدق میکند که با تلاشی باورنکردنی در صدد سرنگونی خود است اما شوربختانه بر خلاف گفته صاحب آن بستان که مردی که شاخ میبرید مثل رژیم اسلامی به خود بد میکرد، رژیم اسلامی نه تنها به خود بلکه به ایران و ملت ایران و بیتردید به غیرایرانیان نیز با بی تدبیری آسیب وارد میکند که لزوم تلاش جهانی در توقف ماجراجوییهای رژیم اسلامی برای منافع و مصالح ایران و جهان را اجتناب ناپذیر میکند.
۱۰- هیچ زندانی خطرناکتر از افکار محدود، بسته و دگم نیست و هیچ زندانبانی خطرناکتر از آنی نیست که چنین زندانی را ایجاد و حفظ میکند. مبارز با چنین زندانبانانی یک رسالت ملی و انسانی است.
۱۱- هر یک از ما به عنوان شهروند یک جامعه از حقوقی برخورداریم، به عنوان یک انسان از حقوقی برخورداریم، به عنوان عضوی از جامعه جهانی از حقوقی برخورداریم، به عنوان عضو یک خانواده ، یک گروه، یک سازمان ،.. از حقوقی برخورداریم. به نظرم اگر در جامعهای زندگی کنیم که از دو حق اساسی برخوردار باشیم بسیاری از حقوق دیگرمان نیز تامین میشود. حق داشتن حکومتی لایق، سازنده و منصف، و حق انتخاب.
۱۲- هر حکومتی در هر جای جهان به افرادی کلیدی برای اداره امور جامعه نیاز دارد که منصوب و یا بر گزیده میشوند. هر نوع اشتباهی در انتصاب و یا گزینش این افراد میتواند فاجعه آفرین باشد و انتصاب/انتخاب کنندگان باید مسئولیت اشتباه فاجعهآمیز خود را بپذیرند، و فرد منصوب و یا منتخب خود را بیدرنگ برکنار کنند تا زیانهای بیشتری بر جامعه وارد نشود.
۱۳- با هر حکومت بهرهکش و استثمارگر راهی جز مبارزه و غلبه بر آن نیست اگر خواهان منافع و مصالح و رفاه ملی هستیم. چنین حکومتی چه ریشه در دین داشته باشد و یا در جهل و نادانی مردم، و چه تکیه بر دشمن فرضی کند و یا فردی را بت کند، مقدس کند و به درجه الوهیت برساند فرقی نمیکند.
۱۴- رهبری در مردم خلاصه میشود و بس! توجه به خواستههای مردم، امنیت و مصالح و منافع و رفاه و آرامش و آسایش مردم. رهبرانی که به خواسته های مردم توجه ندارند و یا در تامین آن ناتوانند شایستگی رهبری ندارند و باید کنار روند و یا به زیر کشیده شوند. مردم هم باید در انتخاب رهبران با آگاهی و دقت کامل تصمیم بگیرند تا رهبران ناتوان، ضعیف و عاجز از تامین خواستههایشان را بر نگزینند.
۱۵- از هر کسی انتظار نداشته باشید افکار ۱۵۰۰ سال پیش را از ذهنهایشان دور بریزند آنها حتی جرات دور ریختن آشغالهای خانهشان را هم ندارند!
۱۶- هیچگونه محدودیت و هیچ حصار و دیواری را نپذیریم زیرا شروعی است برای آسیب زدن به ما با هدف نابودی ما.
۱۷- تاریخ و تجربه به ما میآموزد دسترسی به امکانات بخودی خود هیچ موفقیتی را تضمین نمیکند. چه بسا فرزندانی که وارث اموال کلانی بودند ولی بیبهره از عقل معاش و مدیریت اموال، نه تنها موفقیتی در زندگی کسب نکردند بلکه اموال ارثی را هم بر باد دادند و یا چه کشورهایی که بر اقیانوسی از ثروت نشستهاند ولی ناآگاهی و فساد مدیران و مسئولانش کشور را در مسیر نابودی و شهروندانش را به فقر و فلاکت و گرسنگی و بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر و روسپیگری و جنایت کشانده است.
۱۸- احتمال پیروزی زمانی بالاتر میرود که در خواب هم بیدار باشیم، در زمانی که دیگران خوابند ما بیدار باشیم، و یا بطورکلی با واژه«خواب» بیگانه شویم و واژه «بیداری» را جایگزین آن کنیم.
۱۹- کسانی که در ایجاد یک جامعه بیمار نقش کلیدی داشتند انتظار اینکه در درمان جامعه بیمار هم نقش کلیدی داشته باشند نشانه بیخردی و زوال اندیشه ماست.
۲۰- کسانی که برای شکست بهانه تراشی میکنند و یا دیگران را مقصر میدانند بدون اینکه به نارسایها، بیتدبیریها، اشتباهات، تصمیمات نسنجیده و نا آگاهی خود تاکید ورزند شانس پیروزی خود در مراحل بعدی را کاهش میدهند و شاید هم هرگز پیروز نشوند.
واتسلاو هاول: قدرت بیقدرتان
استبداد کارش این است که هر روز آدمهای بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند. استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوارتر کند.
استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به تماشای آدمهایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یک جامی لغزند (و از چشم دیگران میافتند).
استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند. استبداد کارش همین است، تهیسازی جامعه از شرافت…
پایانهفته دلپذیر و خاطرهانگیزی را برای شما و عزیزان تان خواهانم.
ایران هرگز نخواهد مرد!
در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.
دکتر ابراهیم بی پروا