برایند رویارویی بختیار و خمینی
داوری نخست در باره گفته های خمینی و بختیار بر عهده خود خواننده گرامی است. به نگاه نگارنده، آنچه می توان به روشنی دید این است که خمینی سخنی از دموکراسی و آزادی بدون قید و شرط اندیشه نمی آورد و در مقابل، سخنان بختیار مملو از دموکراسی و آزادی بی قید و شرط اندیشه است. کانون سخنان خمینی اسلام است. کانون سخن بختیار دموکراسی است. برایند گفته های بالا این است که خمینی در پی استقرار حکومت اسلامی برای پیاده کردن قانون اسلام (شیعه) در ایران بود. خمینی ایران را قلمرو اسلام تلقی می کرد. در مقابل، بختیار سرزمین ایران را از آن مردم ایران تلقی می کرد. بختیار ضمن ابراز احترام به دین اکثریت مردم و آخوندها، وظیفه دولت را در جدایی از نهاد دین، اجرای قانون اساسی دموکراتیک بیان می کند.
برنامه و منویات دولت دموکراتیک بختیار بر اساس انقلاب و قانون اساسی برخاسته از مشروطیت و تجربه دولت مصدق بود. خود بختیار و دولت او نمایانگر یک ایران جهانی بودند، ایرانی که در آن هر شهروند برخوردار از حقوق مندرج در منشور جهانی حقوق بشر است. ایرانی که در آن آزادی مذهب بنابر جدایی نهاد دین از نهاد دولت پاس داشته می شود. ایرانی که در آن به “زن، زندگی، آزادی” ارج گذارده می شود.
اگرچه بدیهی است، بایستی پایفشرد که در سراسر تاریخ نظام جمهوری اسلامی، هیچ دولت و هیچ انتخاباتی وجود نداشته است که مانند دولت بختیار برنامه ای دموکراتیک و سازگار با جهان امروز را به ایرانیان عرضه کند. کدام رییس جمهور یا نخست وزیر آخوند یا بدون عمامه در جمهوری اسلامی تا کنون توانسته است چنین برنامه ای را به ملت ایران عرضه کند؟ هرگز!
این بخش چهارم از مقاله “نخستوزیری دکتر شاپوربختیار: نقطه عطف آینده دموکراسی در ایران“ است برای مطالعه کامل به اینجا مراجعه کنید.