دولت بختیار گزینهی دموکراتیک مخالفان شاه و خمینی بود
این درست و غیر قابل انکار است که ایران در سالهای ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در یک تکاپوی انقلابی شگرف بسر میبرد. ولی بنابر شواهد تاریخی، سقوط نظام پادشاهی مشروطه تنها با تسلیم ارتش ایران به خمینی در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ قطعی شد. در پاییز ۱۳۵۷ که شاه برای نخستین بار وارد گفتگوی جدی با یاران مصدق برای تشکیل دولت مخالفان قانونی شد، هنوز این امکان وجود داشت که یک دولت مشروطه با در دست گرفتن سکان کشور، شرایط گذار دموکراتیک در ایران را فراهم کند.
نخستین گفتگوی شاه با دکتر غلامحسین صدیقی، شخصیت برجسته ملی و معاون دولت آخر مصدق که در پاییز ۱۳۵۷عضو جبهه ملی ایران نبود، صورت گرفت. مذاکرت شاه با دکتر صدیقی به دلیل شرط صدیقی برای ماندن شاه در ایران توام با شتاب شاه برای رفتن از ایران و کارشکنیهای دکتر کریم سنجابی و برخی از اعضای جبهه ملی، بینتیجه ماند. سپس شاه با دکتر سنجابی و دکتر بختیار، دو رهبر جبهه ملی ایران، گفتگو کرد. دکتر سنجانی عملا امکان نخست وزیری خود را با امضای یک جانبه اعلامیه سه ماده ای در پاریس به تاریخ ۴ آبان ماه ۱۳۵۷ و تسلیم جبهه ملی ایران به آیت الله خمینی، سلب کرده بود. سرانجام شاه بیمار و گریز پا در آخرین روزهای پیش از رفتنش به نخست وزیری بختیار تن داد. بدین ترتیب با نخست وزیری دکتر بختیار، پس از بیستو پنج سال حکومت استبدادی سلطنت مطلقه، دولت مخالفان قانونی شاه برای احیای دوباره مشروطیت یعنی حکومت دموکراتیک مردم برای مردم روی کار آمد.
دولت بختیار بهیچ روی از نظر پیشینه و برنامهاش، شباهتی با دولتهای دوره انقلاب ایران نداشت. در شهریور ۱۳۵۷، نخست وزیری جعفر شریف امامی که مشهور به سرسپردگی به شاه بود و بیستو پنج سال در قبال سیاستهای استبدادی سکوت کرده بود، با گفتن اینکه من شریف امامی بیست روز پیش نیستم با عنوان دولت آشتی ملی آغاز شد! دولت شریف امامی در واقع دولت آشتی ملی شاه با سرسپردگان خودش و به امید آرام سازی و کمک گرفتن از آخوندهای سردمدار به دلیل سابقه ارتباطات شریف امامی با آنها بود. شاه همچنان قدرت غیرقانونی خودش را داشت و شریف امامی نیز همچنان مانند بیست روز پیش، بله قربان گو بود. ناتوانی دولت و اوج گیری بیشتر بحران به نخست وزیری شریف امامی پایان داد.
در ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۷، شاه سخنرانی مشهور «من صدای انقلاب شما را شنیدم» را ادا کرد و سپس با یک ندانم کاری حیرت آور، اعلام تشکیل دولت نظامی با ریاست ارتشبد غلامعلی ازهاری را کرد. ازهاری یک نظامی بیمایه، ناتوان و بله قربان گو بود که نخستوزیریاش موجب از همپاشیدن شدن بیش از پیش شیرازه کشور شد.
پس از این همه فرصتسوزی بوسیله شاه، نخستوزیری و دولت بختیار در ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ با گرفتن رای اعتماد از مجلس آغاز شد. شوربختانه در آن بحبوبه ی کور انقلابی، مردم ایران خمینی را در کره ماه جستجو میکردند. در چنین هنگامهای، دولت بختیار نه تنها میبایستی مخالفت خود با ۲۵ سال استبداد شاه را ثابت میکرد، بل میبایستی به مردم ایران نشان میداد که در مقابل گزینهی حکومت اسلامی خمینی، این گزینهی دولت بختیار است که آزادی و بهروزی آنها را در چهارچوب دموکراسی فراهم میکند. برای انجام این مهم بختیار تنها سیو هفت روز فرصت یافت تا مبدل به نقطهی عطف همچنان باقی تاریخ معاصر ایران بشود.
این بخش دوم از مقاله “نخستوزیری دکتر شاپوربختیار: نقطه عطف آینده دموکراسی در ایران“ است برای مطالعه کامل به اینجا مراجعه کنید.