پراکنده‌گویی‌های پایان هفته ۱۱۳

تقدیم به کسانی که در یاد گیری و یاددادن، آگاهی یافتن و آگاهی بخشیدن، و مبارزه برای پاسداری از حقوق انسان، و همه موجودات و طبیعت زمان و مکان نمی شناسند و هر نوع وقفه ای را در چنین رسالتی خیانت به خود و جنایت به بشریت می دانند.

۱- یکی از عوامل اصلی عقب ماندگی یک ملت باورمندی به خرافات است و مادام که اندیشه و خرد و علم بر خرافات غالب نشود انتظار توسعه، رهایی و آزادی چنان جامعه ای عبث است. گریز و گذر از خرافات سرچشمه و آغاز پیشرفت و رشد است.

۲- یکی از خطرناک‌ترین، و شایع ترین بیماری های اجتماعی ترس از تغییر است که عاملی بازدارنده در مسیر رسیدن به هدف است.

۳- کارل پوپر می گوید: دو چیز انسانیت را در وجود انسانها ازبین می برد؛ فریاد وقتی باید سکوت کرد، سکوت وقتی باید فریاد کرد.

سعدی قرنها پیش از پوپر گفت دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن، و گفتن به وقت خاموشی. براستی هر دو زیبا گفتند اما کو گوش شنوا!

۴- بسیاری از افراد از ترس اینکه هدف انتقاد قرار گیرند می ترسند و برای گریز از آن ترجیح می دهند نه تصمیمی بگیرند، نه مسیولیتی بپذیرند، نه اقدامی کنند، نه حرفی بزنند، نه چیزی بنویسند و نه در مکان عمومی حضور یابند. انتقاد ناپذیری و ترس از انتقاد هر دو زیانبار و خطرناک‌ هستند ولی خطرناک‌تر خود سانسوری این افراد از ترس از انتقاد است که میدان را برای تاخت و تاز بی مایگان، اراذل، ابلهان و متوهمان خالی می کنند. 

۵-  رژیم اسلامی ایران این گفته جوزف گوبلز را یا هر گز یاد نگرفته و یا فراموش کرده که گفت: هیچگاه مردم کشورت را عناصر دشمن نخوان، زیرا دوحالت دارد یا آنقدر ظالم بوده ای که مردمان دشمنت شدند، ویا آنقدر ضعیف بوده ای که دشمنانت مردمت را کنترل می کنند. بنظرم رژیم حاکم بر ایران هم ظالم است و هم ضعیف.

۶- هر چقدر بدانی، هر چقدر کتاب خوانده باشی و بخوانی، هر چقدر دیده و شنیده و یاد گرفته باشی مادام که برای تغییرات بنیادی در خود، تلاش برای پاکسازی ذهن خود از آموزه های مضر و غیر مفید و بیهوده و خرافات، و  مبارزه و پیکار برای تغییرات همه جانبه و ریشه ای در جامعه و نهادهای منفی و ویرانگر و زیانبار آن مبارزه خستگی ناپذیر در پیش نگیری، نادان هستی. دانایی در تلاش و مبارزه برای تغییرات ضروری خلاصه می شود. اما این را هم همینجا اضافه کنیم که دانستن و کتاب خواندن و دیدن و شنیدن و یادگیری مهمتر از مدارک تحصیلی است. 

۷- تا حصارها و دیوارهای دور فکرت را فرو نریزی انتظار آزادی، آرامش خیال، و اندیشه پیشرو و منسجم توهمی بیش نیست.

۸- اگر ارزش‌هایت، خواسته هایت، رویاهایت، اهدافت، و آرمان‌هایت به زندگیت معنا نمی بخشد بهترست در آنها تجدید نظر کنی.

۹- بکوش شرافت را از راه برتری دادن منافع عمومی بر منافع خصوصی ات، تلاش و مبارزه برای خوشبختی انسان، و گزینش مرام انسانیت و ترویج آن کسب کنی تا ماندگار باشی.

۱۰- اگر ارزشمندی خود را منوط به نظر دیگران بدانی مطمین باش به کژ راهه می روی و باید در افکار خود تجدید نظر کنی.

۱۱- اگر زمانی را که صرف کارهای غیر ضروری و یا بیهوده و صرف  نق زدن، شایعه پردازی، غیبت کردن، تهمت زدن، و تخریب کردن دیگران می کنی صرف فرهنگ سازی، ‌ آگاهی بخشی، و سازندگی کنی یقینا زندگی یی آرام‌تر و جامعه ای سالمتر خواهی داشت.

۱۲-  رهبران و مدیرانی که از تفویض اختیار به اعضای تیم شان خودداری می کنند، و همچنین به رویکرد مدیریت و رهبری جزنگر/خرد روی می اورند بسوی خودکامگی پیش می روند؛ به اعضای تیم خود اعتماد ندارند؛ از رشد فکری، حرفه ای، اجتماعی، … اعضای تیم جلوگیری می کنند؛ عمدتا جانشینان شان ناتوان، نااگاه، بی تدبیر، … هستند؛ و جامعه و سازمانی ناکارآمد، شکست خورده، و دارای مشکلات گوناگون اگر نه بحرانی و یا پر هرج و مرج از خود بجا می گذارند.

۱۳- اندیشمندان علم سیاست رژیم‌های تیوکراتیک (تحت حاکمیت روحانیون)، نظامی/میلیتاریستی، رییس جمهوری/دیکتاتوری مادام العمر، کمونیستی(استالینیستی، مایوییستی، مارکسیستی،لنینیستی،…)، سلطنتی سنتی(و نه مدرن و مشروطه)، و فاشیستی از جمله نازیسم و فالانژ را رژیم‌های سیاسی غیر دمکراتیک می دانند. تاسف اینکه در حال حاضر هواداران همین گرایشات و رژیم‌های سیاسی خود را پرچمداران آزادی و دمکراسی می دانند، ‌و هر آنکه مانند انها نیندیشد در کنار رژیم اخوندیسم و همراه آن مورد بدترین اتهامات قرار می گیرند، و این منادیان دمکراسی(که اکثریت شان حتی با اصول دمکراسی بیگانه هستند و سر ستیز دارند) چنان فضای مسمومی در رسانه های اجتماعی بوجود آورده اند و طوری عمل می کنند که به جز خودشان انگار کسی دیگر حق استفاده از رسانه های اجتماعی را ندارند و این مدعیان دمکراسی در تلاشند تا دگراندیشان به خودسانسوری روی اورند و خود هر نوع که بخواهند در فضای مجازی تاخت و تاز کنند.

۱۴- قضاوت آسان تر از فکر کردن است و دقیقا به همین جهت بیشتر ما پیش از فکر کردن به قضاوت می نشینیم، پیش از تجزیه و تحلیل به قضاوت می نشینیم، پیش از بررسی و واکاوی به قضاوت می نشینیم،… و بیشتر مواقع هم قضاوتهای نادرست درباره دیگران، درباره اعضای خانواده، دوستان، بستگان، همسایگان، همکاران تا چهره های هنری، فرهنگی، ورزشی، رسانه ای، سیاسی، علمی، اجتماعی،… میکنیم. خوانندگان این پراکنده گویی ها و بویژه این بند درباره هیچکسی و هیچ رویدادی قضاوت بدون شناخت، عجولانه و بی اندیشه نکنید.

۱۵- تا از خود شناخت کامل نداریم، تا عملکرد و دستاوردهای خود را ارزیابی دقیق نکردیم، تا از اهداف خود بطور شفاف حرف نزدیم، تا مسیولیت نتایج تصمیمات نادرست و نسنجیده خود را نپذیرفتیم،… و بخواهیم به قضاوت درباره دیگران بپردازیم قصدی جز توهین به شعور، فهم و درک، استعداد، و دستاوردهای دیگران نداریم.

۱۶- کودکان، نوجوانان و جوانان امروز ایران رهبران و مدیران و گردانندگان ایران فردا هستند. حاصل کمترین کوتاهی در آموزش و پرورش آنها خسارات جبران ناپذیری است بر کل پیکر ایران فردا. در این روند همه نهادهای دولتی، خصوصی، مدنی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، و تک تک شهروندان ایران نقش دارند و هر نوع سهل انگاری و تصمیمات نسنجیده نابخشودنی است.

۱۷- حافظ می گوید «رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود/ رهرو انستکه آهسته و پیوسته رود».

در روند رشد و پیشرفت انچه که مهمتر است پیوستگی است و نه سرعت. می توانیم کند و آهسته و بطیی برویم ولی نایستیم و به رفتن ادامه دهیم. رمز رشد، پیروزی، و تحقق هدف در حرکت پیوسته است. 

۱۸- در روند مبارزه بایستی آگاهانه، فعالانه، نقادانه، واقعبینانه، با ذهنی باز و مجراهای مختلف، گوشهای شنوا و آینده نگری با طرز تفکرات مختلف، گرایشهای متفاوت، و موانع و توطیه ها و کارشکنی های دوستان و رقیبان و دشمنان برخورد کرد. هر نوع اشتباه و تصمیم نادرستی ممکنست مسیر مبارزه را به کژراهه بکشاند.

۱۹- راه پیروزی با کاربرد منطق مورچگان: هرگز تسلیم نش‌و، آینده راببین، به آینده بیندیش، آینده نگر باش، مثبت بمان، مثبت اندیش باش ، چیزهای مثبت ، را ببین همه تلاشت را بکن، از همه نیروها و امکانات خود استفاده کن. همکاری، نوع‌دوستی، انعطاف‌پذیری، خودمدیریتی و ازخودگذشتگی و قربانی کردن خود را بیاموز.

۲۰- حتی رژیم های دیکتاتوری و خودکامگان از دمکراسی می گویند، ما هم در پی دستیابی به حکومت دمکراسی هستیم و بسیاری از ما از دمکراسی رای اکثریت را مد نظر داریم. چقدر زیباست عبارت مشارکت حداکثری در یک حرکت سیاسی و یا حتی غیر سیاسی. اما کمتر گفته شده که لزوما هر اکثریتی درست نمی گوید و حق با هر اکثریتی نیست. توجه داشته باشید که رای اکثریت نخستین گام دمکراسی است بقیه گامها یادتان نرود تا مجبور نشوید بگویید فریب خوردیم!

بدترین بلایی که ممکنست گریبان یک ملت را بگیرد، این است که فاسدترین قشر اراذل و اوباش جامعه، به حکومت برسند. (ارتور شوپنهاور)

پایان هفته ی شاد، زیبا، آرام و دلپذیر در انتظار شما و عزیزانتان باد.

ایران هرگز نخواهد مرد!

 در نهادینه کردن مرام انسانیت کوشا باشیم.

ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط