سخنرانی آقای تراب مستوفی رئیس شورای عالی نهضت مقاومت ملی ایران
گزارش کامل مراسم سی و دومین سالروز قتل دکتر شاپور بختیار و سروش کتیبه
متن کامل سخنرانی آقای تراب مستوفی رئیس شورای عالی نهضت مقاومت ملی ایران در مراسم سیودومین سالروز قتل دکتر شاپور بختیار و سروش کتیبه
لینک ویدیو سخنرانی آقای تراب مستوفی در یوتیوب
حضار محترم، دوستان گرامی، اعضای محترم نهضت مقاومت ملی ایران!
امروز به مناسبت سیو دومین سالگرد قتل دکتر شاپور بختیار و دستیار باوفایش سروش کتیبه بدست جلادان جمهوری نکبت، در آرامگاه ایشان جمع شدهایم تا مراتب احتراممان را به بزرگمرد تاریخ ایران بجا آوریم. در مورد شخصیت این مرد بزرگ میتوان ساعتها صحبت کزد. آنچه برایم اهمیت بیشتر را دارد، گذشته از فضل ایشان و آگاهی و شناخت وی از تاریخ ایران و جهان و شجاعتش در بِلبشوی فتنه خمینی که به غلط انقلاب نام گرفت قبول مسئولیت خطیری را بعهده گرفت، بلکه سرفصل گفتههای دکتر بختیار از انسان بود و خوشبختی او را در کانون کائنات قرار میداد و افکارش همواره مشغول نیکبختی انسان و رسیدن او به خوشبختی بود. بختیار نیز، اولین مبارز خارج کشور بود؛ در زمانیکه نه از تاک و نه از تاک نشان خبری بود، مرد مردانه و با همت وصف ناپذیر مبارزه علیه جمهوری نکبت را با تأسیس نهضت مقاومت ملی ایران پایه گذاری کرد . متأسفانه یاران قدیمیاش که سالیان سال سخن از دمکراسی و آزادی سرمیدادند، و شاه را بدرستی دیکتاتور معرفی میکردند، به توتالیتاریسم خمینی روی آوردند و وجهه جبهه ملی را که یادگار مصدق بود، برباد دادند. متأسفانه بختیار نتوانست به یاران قدیمیاش بفهماند که در مواقع پر خطر باید با رشادت وارد میدان شده و برای خواستههای ۳۷ ساله شان قد علم کنند و همراه بختیار، آرمانهای ملت ایران را که همان دمکراسی و تبعیت از قانون اساسی مشروطه و حاکمیت ملی است، در کشور عزیزمان ایران نهادینه کنند. متذکر میشوم که نامه سر گشاده دکتر سنجابی، دکتر بختیار و فروهر به شاه، نارضایتی ملت ایران را که بحد انفجار رسیده بود هشدار میداد، میبایستی چاره جوئی میشد، تا بحرانهای دیگری که میتوانست شیرازه کشور را از هم بپاشاند، جلوگیری شود. متأسفانه شاه گوشش را به واقعیات بست، همان شد که امروز ملت ایران در این منجلاب قرون وسطیای گرفتار شد و این سرزمین کهن با آن تاریخ پر عظمت و پر افتخارش هر روز شاهد از دست رفتن بهترین و شایستهترین فرزندان خود شده است و در هر حرکت اعتراضی مسالمت آمیز با کمک مشتی تبهکار بالفطره نه تنها جوانان را دستگیر و یا همانجا به گلوله میبندند و حتی به کودکان نیز رحم نمیکنند؛ خانواده هائی که نان آورشان را از دست دادند در وضعیت رقت باری به زندگیشان ادامه میدهند.
در چنین وضعیت بلبشو میتوان گفت که بختیار آخرین شانس ملت ایران و وجدان آگاه جامعه ایران بوده و به این صفت در تاریخ خواهد ماند که با شهامت و با اعتقاد راسخ به راه مصدق و وفاداریاش به قانون اساسی مشروطه، مقام نخست وزیری را تقبل کرد.
دکتر بختیار بعد از گرفتن رأی اعتماد از مجلس شورای ملی، رفورمهایش را شروع کرد:
آزادی زندانیان سیاسی و اعاده حیثیت از آنان، حذف سازمان امنیت و بنیاد پهلوی و غیره که دوستان به رفورم های دیگرش نیز واقفند.
بعد از ۴۴ سال آزگار و شروع جنبش زن، زندگی، آزادی حرکتی امید بخش بوقوع پیوسته است که اگر درگ عمیقی از این حرکت ملی و جسورانه در قبال رژیم ولائی که کاری جز بحران سازی ندارد و اهمیتی به خواستهها و نیازهای مردم ایران نمیدهد، نداشته باشیم و به مبارزهای همسو ادامه ندهیم کشورمان یقیناً با فرسایشی سریع به سوی نابودی خواهد رفت.
به رژیمی که ملت ایران را در همه زمینههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ابتذال کشانده، دیگر نباید مجالی برای ماندنش داده شود. ۴۴ سال به بند کشیدن ملت مظلوم ایران و کشتار بیرحمانه بهترین فرزندانش بس است.
خانمها و آقایان گرامی!
ملت ایران دیگر ملت ۴۴ سال پیش نیست که مهجور تلقی شود و در تاریکی ۱۴۰۰ سال گذشته نگه داشته شود. ملت ایران از خُرد و کلان به ماهیت این کهنهدشمنان ایرانزمین آگاه شده و هزینههای جبران ناپذیری را متحمل شده است. این آگاهی یک پیروزی بزرگ است و بر آن است که ریشه زهرآگین این درخت پوسیده را برکند و ایران عزیزمان را بطرف ترقی و تعالی سوق دهد و بقول دکتر بختیار “این پرانتز سیاه برای ابد بسته شود.”
با درک این واقعیت، که ملت صبور ایران سالهای طولانیِ پر مشقتی را متحمل شده، و در راه چاره جوئی برای رهائی از این منجلاب جمهوری نکبت است، نمیتوان تنها با توسل به یک نیرو و یا حزبی به عمر شوم این جرثومههایفساد و تباهی پایان داد. و این مهم تنها با وحدت نظر ملیگرایان و ایراندوستان ممکن خواهد بود.
در این برهه، وظیفه تک تک ماست که با درک درست از عمق بحرانهائی که جمهوری نکبت به ملت ایران تحمیل کرده و میکند، و با اطلاعات دقیق از واقعیات و تشخیص درست سره از ناسره و بدون ورود به دعواهای حیدری و نعمتی، راهی را که در مکتب شاپور بختیار آموختهایم به منصه عمل درآوریم.
تنها راه رهائی ملت ایران در همبستگی ملی است!.
نهضت مقاومت ملی ایران که برنامه سیاسیاش با الهام از برنامههای سیاسی شاپور بختیار که در دموکراسی، حاکمیت ملی، جدایی کامل دین از حکومت و، تمامیت ارضی، خلاصه میشود، مبارزه اش را با معتقدین به این اصول تا فروپاشی و اضمحلال جمهوری نکبت ادامه خواهد داد.
ایران هرگر نخواهد مرد!
با تشکر از توجه همه شما عریران