پراکنده‌گویی‌های پایان هفته ۸۷

تقدیم به کسانی که از خود شناخت عمیق دارند، در شناخت دیگران کوشش می‌کنند و بر پایه شناخت از خود و دیگران  تصمیم به برقراری رابطه می‌گیرند.

۱- این روزها در مبارزه علیه رژیم خودکامه اسلامی ایران مد شده که اگر کسی یک یا چند باری تلاش کرده و به پیروزی نرسیده هرگز به پیروزی نخواهد رسید و اگر به تلاش ادامه دهد رقبا، مخالفان و دشمنانش او را فردی شکست‌خورده می‌دانند و فحش و نارسا نثارش می‌کنند. اما من می‌گویم اگر پس از هزار بار تلاش هم به پیروزی نرسیدی باز هم ادامه بده؛ ولی تسلیم نشو.

۲- بیایید با خود عهد کنیم تا زمانی جهان موردنظرمان یعنی جهانی که در آن شرافت، دادگری، انسانیت، راستی و درستکاری، آزادی، مسئولیت‌پذیری و احترام به حقوق انسان‌ها و حیوانات در آن تبدیل به واقعیتی که همه ما در آن اشتراک داریم و دغدغه فکری همه ماست تحقق نیابد از مبارزه دست نکشیم.

۳- امروز زمانه بحران است نه‌تنها در ایران ما بلکه همچنین در نقاطی دیگر از جهان. آنچه در چنین شرایط از اهمیت ویژه برخوردار است پیوند است و نه پراکندگی، همبستگی است و نه وابستگی، تدبیر است و نه تهدید، تحلیل است  و نه تحریف، و سازندگی است و نه نابودی. مبارزان و آگاهان  بر  اولی و مغرضان و ناآگاهان بر دومی پا می‌فشارند.

۴- در مبارزات برای خوشبختی انسان، زنان و مردانی که جدی و صادق هستند هراسی از پیامدها و نتایج ندارند.

۵- هیچ پیروزی ای، رشدی و یا پیشرفتی  نهایی نیست مگر اینکه مستمر باشد، هیچ پیروزی ای تضمین‌کننده پیروزی بعدی نیست مگر برای پیروزی بعدی برنامه سنجیده داشته باشیم، هیچ شکستی هم‌پایان کار  و کشنده نیست، آنچه مهم است شجاعت استمرار، و استقامت است.

۶- پیروزی من مدیون شکست‌های پیاپی، پند‌گیری از اشتباهات مکرر و تسلیم‌ناپذیری من است. 

۷- قدرت‌طلبی و جاه‌طلبی نه‌تنها بار منفی ندارند؛ بلکه لازمه رسیدن به هدف و به‌ویژه قدرت سیاسی‌اند مشروط به اینکه شخص قدرت‌طلب به‌تناسب قدرتش مسئولیت‌پذیر باشد و پاسخگو.

۸- تجربه، آزمایش (دانش)، و رنج (مبارزه) سه ضلع مثلث پیروزی هستند.

۹- بسیاری از ما مشکل فکرکردن داریم و یا مشکل درست فکرکردن داریم و راه‌حل را در قضاوت‌کردن درباره دیگران می‌بینیم درحالی‌که برای قضاوت درباره دیگران نخست باید به قضاوت درباره خود بپردازیم، باید اندیشیدن درست را یاد بگیریم، باید مواضع و دیدگاه‌های متفاوت و متضاد را مقایسه کنیم و بسنجیم، اطلاعات معتبر و لازم را به دست آوریم و از جانب‌گیری به‌دور باشیم.

۱۰- شک به توان خود یعنی دشمن خود بودن که از هر دشمن دیگری می‌تواند خطرناک‌تر و کشنده‌تر باشد.

۱۱- باز هم تکرار می‌کنم انصاف سیاسی، اعتمادسازی، گسترش فرهنگ سیاسی دمکراتیک، شناخت دشمنان شماره یک ایران، درک درست شرایط، موضع‌گیری در سمت درست تاریخ، بهره‌گیری از تجربیات جنبش‌های اجتماعی و سیاسی موفقیت‌آمیز جوامع دیگر، آگاهی‌بخشی بی‌وقفه، تسلیم‌ناپذیری، حمایت از مطبوعات آزاد، تلاش در تشکیل جوامع مدنی مستقل کارآمد، مبارزه همه‌جانبه با شیوه‌های گوناگون، و حضور دایم در صحنه از عوامل و اصولی هستند که یک جامعه خواهان رهایی از یک نظام فاشیستی – مذهبی  در پی انست.

۱۲- هیچ حکومتی بر پایه ایدئولوژی نه‌تنها نمی‌تواند نظام دمکراتیک برپا کند؛ بلکه همه حوادث و شرایط را بر اساس ایدئولوژی خود تفسیر و تعبیر می‌کند، بر آن اساس تصمیم‌گیری می‌کند، هر باوری که با ایدئولوژی‌اش ناسازگار باشد را محکوم می‌کند، هر صدای مخالف ایدئولوژی‌اش را خفه می‌کند.

۱۳- برخی عبارات و اصطلاحات در ذات خود متناقض بنظر می رسند. مثلا اصطلاح ملی-مذهبی که یکی ریشه در ملت دارد و دیگری به امت می اندیشد، یکی بر قوانین موضوعه پافشاری می کند و آن دیگری به قوانین الهی می چسبد، یکی بر اساس خرد و اندیشه  و منطق استدلال می کند و آن دیگری براساس کتابهای آسمانی و احادیث، یکی در پی ریزی جامعه باز می کوشد و آن دیگری جامعه بسته را ارمانشهر خود میداند، یکی می خواهد حتی المقدور 

در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی از نفوذ مذهب فاصله گیرد و آن دیگری خواهان پذیرش حداکثری نفوذ مذهب در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی – سیاسی است،… 

۱۴- تا زمانی که کنترل کاری را که انجام می‌دهید به دست نگیرید انتظار تغییرات شگرف و باورنکردنی را در زندگی خود نداشته باشید.

۱۵- اگر حکومتی قادر به برقراری عدالت در جامعه نباشد مداراکردن با حاکمان چنان حکومتی پذیرش ستمگری است و دفاع از ظالمان و بیدادگران.

۱۶- سکوت! «سکوت علامت رضاست» ولی نه همیشه! بسیاری از مواقع نشانه اعتراض است و ناخشنودی، زمانی هم عامل جدایی، و گاهی هم به‌مثابه جنایت! آری، جنایت! وقتی می‌بینی جنایت‌کاران بی‌وقفه و بی‌شرمانه و بی‌رحمانه جنایت می‌کنند و تو که نام انسان بر خود نهاده‌ای و سکوت پیش می‌کنی دیگر انسان نیستی؛ بلکه تو هم یک جنایت‌کار هستی مثل همان جنایت‌کاران.

۱۷- گاهی چاره‌ای جز رهاکردن نیست! راه کردن چیزها و یا افراد. رهاکردن در شرایطی نشانه قدرت، شجاعت و خرد است، و دفاع و یا ماندن نشانه حماقت، سستی و بی‌خردی. 

۱۸- با واژه شانس همه آشنا هستیم. شانس چیست؟

در هر زمان و مکان و شرایطی آمادگی کامل برای جذب فرصت. هر یک از ما از خود بپرسیم آیا آماده‌ایم از هر فرصتی بهره‌برداری کنیم؟ اگر پاسخمان مثبت است پس چرا از فرصت پیش‌آمده برای تغییرات بنیادی در ایران بهره‌برداری کافی نمی‌کنیم و فرصت‌سوزی پیشه کرده‌ایم؟ 

۱۹- نخستین گام برای فتح جهان فتح خود است. 

اگر بتوانیم بر نارسایی‌ها، زشتی‌ها، نادرستی‌ها، کمبودها، سستی‌ها، ناتوانی و نادانی و ناآگاهی خود غلبه یابیم تجربه‌ای خواهد بود برای فتح جهان، برای غلبه بر آنچه در جهان زشت است، فاسد است، شر است، کینه است، جنایت است، جنگ است، بیدادگری، فقر، تجاوز به حقوق دیگران، و  همه مسائل و مشکلات جهان امروز. اگر موفق شویم از خود انسانی متفاوت و نو ازآنچه هستیم بسازیم خواهیم توانست سازنده جهانی نو و مطلوب خود نیز باشیم.

۲۰- آموزگار کسی است که یاد می‌دهد و می‌توان از او یاد گرفت، اگر کسی سعی کند یاد دهد ولی نتوان از او باد گرفت یا او آموزگار نیست و یا ما توان بادگیری نداریم. یاددادن و بادگیری لازم و ملزوم یکدیگر هستند. آموزگار فقط یک فرد نیست که شغل او درس‌دادن باشد؛ بلکه همه افراد جامعه و هر آنچه در طبیعت و جامعه وجود دارد می‌تواند آموزگار باشد؛ زیرا هر کسی و یا چیزی که در جهان وجود دارد چیزی برای یاددادن دارد مشروط بر اینکه ما اراده یادگیری داشته باشیم.

عامل وصل باشید و نه فصل.

در بحران‌ها پل بسازید و نه  موانع.

برای شما و عزیزانتان پایان هفتهٔ شاد، آرام و دلپذیر خواهانم.

ایران هرگز نخواهد مرد!

دکتر ابراهیم بی‌پروا

مطالب مرتبط