پراکنده گویی‌های پایان هفته ۷۸

تقدیم به کسانی که مبارزه علیه خودکامگی، بیدادگری، تبعیض، نقض حقوق بشر، تجاوز، فساد، فقر، جنایات و ناامنی را یک رسالت انسانی می‌دانند.

۱- بی تفاوتی سمی خطرناک است که نه تنها شخص بی‌تفاوت بلکه دیگران هم شاید بهای گزافی برایش بپردازند. بی‌تفاوتی ما بقای جنایتکاران را در مسند قدرت تداوم می‌بخشد، بی‌تفاوتی ما جنایت‌کاران را گستاخ‌تر می‌کند و ما را ضعیف‌تر و بیچاره‌تر و سرانجام نابود می‌کند. از بی‌تفاوتی و از افراد بی‌تفاوت دوری جویید.

۲- ما هم در برابر آنچه می‌کنیم و هم آنچه که باید بکنیم و نمی‌کنیم مسعولیم. نه تنها در برابر موضع‌گیری‌های خود مسعولی هستیم، بلکه در برابر بی‌تفاوتی‌های مان هم مسعولیم، نه تنها در برابر آن انتخاب‌های مان مسعولیم که در برابر انتخاب نکردن‌ها هم مسعولیم، نه تنها برای حرف‌های مان مسعولیم بلکه برای خاموشی‌مان هم مسعولیم، …

۳- کسانی که در برابر تغییرات مثبت ایستادگی می‌کنند یا با تاریخ بیگانه‌اند، یا ناتوان از درک شرایط و تحولات، یا مغرض، یا در خدمت اربابان ضد تغییرند و یا برده مبلغان مذهبی‌اند.

۴- فعالیت کاذب از انفعال خطرناک‌تر است.

۵- یکی از سخت‌ترین لحظات زندگی زمانی است که در روند پیشرفت تصمیم به توقف می‌گیرید، در روند مبارزه برای حق و حقوق خود و دیگران تصمیم به تسلیم شدن می‌گیرید، و در برابر خودکامگان تصمیم به تمکین می‌گیرید.

۶- ناامیدی مکرر امید را در شما می‌کشد، و تردید مکرر اعتماد بنفس را نابود می‌کند.

۷- هیچ چیزی قابل تمسخر نیست مگر نادانی شما. پس در پی دانایی کوشا باشید.

۸- افرادی مهم هستند که کارهای مهم، مثبت، مفید و ماندگار انجام می‌دهند. کسانی که مهم نیستند و به مهم بودن تظاهر می‌کنند دچار بیماری خطرناک توهم شده‌اند.

۹- در روند زندگی چیزهایی را بدست می‌آوریم و همزمان چیزهایی از دست می‌دهیم و این چرخه بی‌وقفه ادامه دارد. مسعولیت ما این است که تلاش کنیم این جریان تاثیر مثبت بر زندگی دیگران بگذارد و به بقای طبیعت و حفظ حیات وحش منجر شود.

۱۰- پیروزی همیشه نمی‌تواند مثبت باشد اگر پیروزی واقعیت را مبهم کند می‌تواند بسیار هم خطرناک باشد.

۱۱- گوش دادن روشی است برای یادگیری، تغییر، سازندگی و محبوب شدن؛ گوش دادن یعنی هدف داشتن، حضور داشتن و آگاهی داشتن به حقوق دیگران.

۱۲- هیچ‌کس نمی‌تواند به شما کمک کند که احساس مهم بودن کنید مگر اینکه آن‌را باور داشته باشید.

۱۳- اگر کاری می‌کنید که منجر به خشنودی شما نمی‌شود، در جستجوی کار دیگری باشید که امکان خوشنودی شما را فراهم کند، اگر کاری می‌کنید که جنبه‌های منفی‌اش بیش از نتایج مثبت‌اش است زمان آن است که کارتان را تغییر دهید، و به همین روال اگر در مبارزه‌ای هزینه بیش از انچه که انتظار دارید است روش مبارزه را تغییر دهید و نه اینکه مبارزه را متوقف کنید.

۱۴- یک ضرب المثل ایرانی می‌گوید: «کار امروز را به فردا نینداز». به تعویق انداختن قاتل فرصت‌هاست، فرصت‌هایی که دیگر هرگز ممکن نیست در زندگی‌تان تکرار شوند.

۱۵- یک زندگی خوب و با شکوه و یک جامعه پویا و پیشرفته، به اعمال‌تان بستگی دارد و نه خیالات و تصورات شما.

۱۶- وقتی همه چیز فوری و اضطراری می‌شود زندگی حالت فاجعه به خود می‌گیرد و نیاز به برنامه سنجیده و دقیق برای رویارویی با چنین وضعیتی است.

۱۷- رهبری که به قدرت مردم باور نداشته باشد رهبر اصیلی نیست و برکناری او و نظامی که او در راس آن قرار دارد یک رسالت ملی است.

۱۸- بی‌اعتمادی به مردم، ترس از نوآوری، سرزنش، توبیخ، شکنجه، بازداشت، زندانی کردن، کشتار و قتل مردم، یافتن بهانه برای «تحقیر و تمسخر مردم»، «مدیریت خرد»، «افزایش فشار برمردم»، «متمرکز کردن تمام تصمیمات در خود»، «نبود ارتباط موثر با مردم»، «عدم پایبندی به تعهدات»، «عدم تفویض اختیار به افراد شایسته، با تجربه، کاردان و کارشناس»، «بی‌اهمیت جلوه دادن بازخورد سازنده»، و «عدم به چالش کشاندن شجاعانه و منصفانه افراد و نهادها» از ویژگی‌های یک رهبر غیر اصیل و ناباور به قدرت مردم است که ادامه حضور چنین رهبری در راس قدرت استقبال از «ورشکستگی»، «ازهم گسیختگی»، «انزوا»، «فقر»، «جنایات» و «پسرفت جامعه» است. پایان دادن به قدرت چنین رهبرانی در سریع‌ترین زمان ممکن یک رسالت ملی است.

۱۹- اگر به هر دلیلی زیر سلطه رهبری قرار گرفته‌ایم که به ما باور ندارد بیاییم به خود و دیگر مردمان جامعه باور کنیم و با همبستگی قدرتمند مسیر رشد و تغییر را هموار کنیم. اگر ما نتوانیم به خودباوری برسیم و نتوانیم به قدرت دیگران باور داشته باشیم همانند آن رهبر غیر اصیل در مسیر نابودی گام بر می‌داریم، به دردها و مشکلات می‌افزاییم، از رشد و تغییر باز می ایستیم، در مبارزه با آن رهبر اصیل تسلیم می‌شویم و شکست می خوریم و از داشتن یک زندگی معمولی و یک جامعه سالم محروم می‌شویم.
خودباوری و باور به دیگران برای اعتماد‌سازی و همکاری یک رسالت ملی است.

۲۰- مشارکت سیاسی خود را در شرکت در انتخابات که اغلب می‌تواند با تقلب توام باشد محدود نکنید. به همه روش‌های رسمی و غیررسمی برای ایفای نقش در روند سیاسی جامعه به مثابه یک رسالت ملی بنگرید. مشارکت و مبارزه سیاسی را جدی بگیرید و سرنوشت خود و آینده جامعه‌تان را به دست هر ناکس و بیمایه‌ای ندهید.

خرد بر خرافات، آگاهی برنااگاهی و دانایی بر نادانی پیروز است.

ایران هرگز نخواهد مرد!

برای شما و عزیزان تان پایان هفته ای شاد و سرنوشت ساز خواهانم.

دکتر ابراهیم بی پروا

مطالب مرتبط