۲۷ ژوئن ۲۰۱۶
یک
مملکت بند
انگشتی
محمد
نوری زاد
پیشنهاد
می کنم خط و
نشان های
سردار
سلیمانی را
که رو به سران
بحرین افاضه
فرموده، جدی
نگیرید. در هر
ذره ای از قپه
های روی دوش
سردارانی
مثل سلیمانی،
خون صدها و
هزارها جوان
نازنین ما فرو
خفته است. سلیمانی
ها در آن جنگ
ابلهانه و
هشت ساله با عراق
تا توانستند
با به کشتن
دادنِ
جوانان
مظلوم و ساده
ی ما برای خود
موقعیت و
مرتبه
آراستند. با
جرآت می گویم: این
سرداران حتی
از فنون
مرسوم و
جاریِ نظامی نیز
بی بهره اند. و
مثلا نمی
دانند در
تاریخِ جنگ
های بی
خردانه ی
تاریخ، گاه
سخن مفتِ یک
آدم حاشیه
ای، آغازگرِ
آشوبی ملی و
منطقه ای شده. وگرنه
مگر یک نظامی
آنهم در
شرایط
بحرانی جامعه
اش به چنین
وادی حساس و
خائنانه ای – مثل
تشر زدن به
سران بحرین – داخل
می شود؟
بحرینی که
پشت سرش
عربستان
ایستاده مثل
شاخ شمشاد و
رهبر و
سرداران
همینجوری سپاه
را خمیر کرده
در یمن و
سوریه و
فلسطین و بحرین
و هرکجا. شما
قپه های
سلیمانی را
از روی دوشش
بردارید و
بفرستیدش به
بیرون
مرزها، مگر
وی را به
ماشین شویی
بپذیرند. اطلاعات
سوخته ی وی و
سایر
سرداران،
دور ریز دستگاه
های امنیتی
اسراییل و
روس است. پیش
از انقلاب
کارِ سابقِ
جناب
سلیمانی مگر
چه بوده؟ یا
لوله کش و
آهنگری بوده
یا با موتور
سیکلتش
مسافری جابجا
می کرده و یا
جنسی
احیاناً در
کویر کرمان. سپاه
اکنون، و
وزارت
اطلاعات
سابقاً، مگر
رسماً به
جابجایی
مواد مخدر
مشغول نبوده
اند؟ سردار
سلیمانی ها
را نه سوادی
بوده نه درسی
نه دانشگاهی
و نه هوش و
ذکاوتی و نه
حتی وطن پرستیِ
خردمندانه
ای. بل خون
جوانان ساده
ی ما و جهالت
ملی او را تا بدین
مرتبه بالا
برده.
راز
عربده های
این سردار به
سران بحرین
در این است که
می بیند: آمریکایی
ها و
اسراییلی ها
و ترک ها و
سعودی ها و
روس ها بعد از
مکیدن
دارایی های
نقد ما، دانه
دانه ریش و ریشه
ی اقتدار پوک
سران و
سرداران
نظام را
کندند و به
زیر پا
انداختند. درکجاها
مثلا؟ در
جنگ، در
اشغال سفارت
آمریکا، در
فروش سلاح
های دور ریختنی
شان به
ایران، در
داستان هسته
ای و پولهای
گزافی که دود
شد و بهوا
رفت، در
بیرون کشیدن
قلب رآکتور
هسته ای اراک
و ریختن بتن
جایش، در
ترغیب سران و
سرداران
ایران به جنگ
در سوریه، و
ترغیب شان به
جنگ دریمن، و
بی نتیجه
بودنِ عربده
های منطقه
ایِ سرداران
و رهبر و بی
فایده بودنِ
هیاهوی
شیعیان
بحرین و دود
شدنِ کل
سرمایه های
سران و
سرداران در
رواج و گسترش
شیعه ی
مطلوبشان. بله،
سردار سلیمانی
ها می بینند: این
روزها
روزهای
سرشکستگی
شان است. انگار
از درون، رگ و
ریشه هایشان
را بیرون
کشیده و
پوسته ی پوکی
از آنان بجای
نهاده اند. نیک
که بنگرید می
بینید زیرک
ترها تمامیِ
کُرک و پرِ
سرداران و
سران نظام را
ریخته اند و
هیچ
دستاوردی
برایشان
بجای ننهاده
اند تا
بدانها
ببالند و
هراز گاه و به
مناسبتی رگِ
غیرتی
بجنبانند.
در همین
اوضاع و
احوال می
شنویم و می
خوانیم: یک
سردارِ
همینجوری
وقتی می بیند
درست در گردونه
ای که همه ی
گنده ها در
این سالهای
خفت برای
نظام مقدس
شاخ و شانه
کشیده و
بارشان را
بسته اند و دار
و ندار ما را
بالا کشیده
اند، بر می
آشوبد از این
که یک مملکت
بند انگشتی
به اسم بحرین
دارد سر می
جنباند که: اینجا
مملکت خودم
است به شما چه
مربوط؟
اطمینان
داشته باشید
عربده ی
سردار
سلیمانی، نه
برای
ترساندن
سران
عربستان، و
نه برای
ترساندن سران
بحرین، و نه برای
بازگرداندن
فلان شیخ
شیعه ی
بحرینی به بحرین،
بل بخاطر
روحیه دادن
به خودِ کُرک
و پر ریخته اش
و روحیه دادن
به بسیجیانِ
پژمرده اش و
روحیه دادن
به ملاهای
خسارت بارِ
رهبری است و
لاغیر! بی
آنکه بداند و
بفهمد که این
عربده، مثل
به آتش کشیدن
سفارت
عربستان
بدست لاشخورهای
اسلامی، به
آتشی
بینجامد که
کل کشور را
بسوزد و کل
مملکت را
پاره پاره
کند. خیالِ
راحتِ
آخوندهای
رهبری و
سردارانِ
همینجوری
سپاه از آنجا
بر می خیزد که
یک ریال از خسارت
های عظمایی
را که اینان
بدست مبارک
شان در کاسه ی
روزانه ی
مردم می
اندازند، از
جیب مبارک
نمی پردازند. و
البته آنقدر
دزدیده و
بالا کشیده
اند که نگران
حادثه های در
کمین نیز
نیستند.
فیس بوک: facebook.com/m.nourizad
اینستاگرام:
mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل: mnourizaad@gmail.com
محمد
نوری زاد
چهارم
تیرماه نود و
پنج – تهران
منبع: سایت
محمد نوری
زاد
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|