متن
سخنرانی آقای
دکتر حمید
اکبری رئیس
دانشکدهی
مدیریت
بازرگانی و
استاد
دانشگاه
ایالتی مینهسوتا
در وینونا
در
مراسم بیستو
پنجمین
سالگرد قتل
دکتر شاپور
بختیار و سروش
کتیبه
شش
اوت ۲۰۱۶،
گورستان
مونپارناس،
پاریس
جرأت
انجام کاری
سترگ برای
اندیشههای
والا: ارزشهای
ماندگار
تجربهی
نخست وزیری
دکتر شاپور
بختیار
تقدیم به
آقای محمد مشیری
یزدی*
((بنام
خداوند جان و
خرد، کزین
برتر از
اندیشه بر
نگذرد))
بیست و
پنج سال است
که نهضت
مقاومت ملی
ایران، در روز
شش اوت این
مراسم را
برگزار میکند
تا یاد مردی
را گرامی بدارد
که قتلش
بزرگترین
ترور سیاسی
تاریخ سیو
هفت سالهی
ایران است.
این قتل به دستور علی
خامنهای و علیاکبر
هاشمی رفسنجانی
و مدیریت علی
فلاحیان و
علیاکبر
ولایتی و
سایر
کارگزاران و
گماشتگان جمهوری
اسلامی انجام
گرفت و همه
آنها بایستی
برای ارتکاب
این قتل و سایر
جنایات علیه
بشریت، از
جمله کشتار
تابستان سال ۶۷،
بوسیلهی یک
دادگاه ملی
یا بین
المللی هرچه
زودتر محاکمه
و مجازات
بشوند.
جنبهی با
اهمیت این
گردهمآیی
سالانه نه
تنها
گرامیداشت
یاد دکتر
شاپور بختیار
و منشی
وفادارش،
سروش کتیبه،
میباشد،
بلکه برای
مرور، استمرار
و بزرگداشت
ارزش هاییاست
که تجربهی
نخست وزیری
دکتر بختیار
برای
ایرانیان
دموکرات و
آزاده به
یادگار
گذارده است. این
ارزش ها ناشی
از دو ویژگی
برجستهی
دکتر بختیار
است. یکی
مبانی
اندیشه و
باورهای
اوست و دیگری،
...جرأتاش.
نخست
اندیشه:
((ای
برادرتو همه
اندیشه ای مابقی
تو استخوان و
ریشه ای))
مولانا
اندیشهی
بنیادین
دکتر بختیار
در باور او به
انقلاب و
قانون اساسی
مشروطه بود.
انقلاب
مشروطهای
که بزرگترین
تحول سیاسی و
اجتماعی
تاریخ ایران
و به ویژه
تاریخ معاصر
ایران به
شمار میآید.
انقلابی که ایرانیان
را برای
نخستینبار
صاحب حق کرد و
بر اثر آن همهی
ایرانیان در
مقابل قانون مساوی
شدند. دکتر
بختیار
مبانی
انقلاب
مشروطه و
قانون اساسی
آنرا ضامن
حاکمیت ملی
ایران میشناخت
و در بحبوحهی
انقلاب،
صلاح مردم
ایران را – حتی
برای تغییر
نظام – گذار
مسالمتآمیز
از طریق همان
قانون اساسی
میدانست.
اندیشه و
باور خلل
ناپذیر دیگر
او به
دموکراسی
بود. همان
دموکراسی که
او در سالهای
جوانی و هنگام
تحصیل در
فرانسه
تجربه کرده بود.
همان
دموکراسی که
در آن نهتنها
حکومت از آن
اکثریت است،
بلکه حق
اقلیت برای
ابراز نظر و
انتقاد و
اجتماع آزاد،
دارای رسمیت
بدون
استثناست. در
نخستین
سخنرانیاش
در مجلس سنا،
دکتر بختیار
چنین گفت: ((اگر
اقلیتی هم
وجود ندارد،
میبایستی
آنرا تراشید)).
دموکراسی
مورد باور او
مبتنی بر
جدایی نهاد دین
از نهاد دولت
بود. او در این
باره به ژرفی
اندیشیده
بود و این اندیشه
را در رساله
دکتری خود در دانشکده
حقوق
دانشگاه
سوربن [در
سالهای چهل
میلادی] با
پژوهش دربارهی
رابطه میان
قدرت سیاسی و
قدرت مذهبی
در جوامع
بدوی بهیادگار
گذارده است.
باور
اساسی دیگر
دکتر
بختیار، حزبگرایی
او بود. او مرد
حزب و کار
گروهی بود و
حزب را وسیلهی
لازم پیشبرد
دموکراسی میدانست.
بر همین باور
بود که پس از
بازگشت از فرانسه،
عضو ((حزب
ایران)) شد و
همواره در
این حزب در
پشتیبانی از
دکتر مصدق و
اهداف جبهه
ملی ایران
کوشید و تا
آخر باقی ماند.
دوم
جرأت:
در کنار
چنین
درونمایهی
قوی از مبانی
اندیشه،
ویژگی دیگر
دکتر
بختیار، بهعنوان
یک رهبر
سیاسی، ((جرأت))
بود. چون او
نیک میدانست
که اندیشهی
بدون
برخورداری
از جرأت درخور
رهبران
سیاسی نیست.
مرادش، دکتر
محمد مصدق،
سه ویژگی را
برای یک
سیاستمدار
لازم میداند:
((جرأت
باید داشته باشد که
بتواند کاری انجام
دهد، از خودگذشتگی
میخواهد که
از همهچیز
خود بگذرد،
تصمیم بهموقع
باید بگیرد.))
دکتر
بختیار جرأت
آنرا داشت که
بنابر مبانی اندیشه
و باورهایش،
در زمانهای
که سیل
خروشان و جوشان
جامعه و
اکثریت قریب
بهاتفاق
رهبران
سیاسی ایران
بنابر
نارضایتی بهحق
از دستگاه
استبداد
پادشاهی
مطلقه، ولی بهاشتباه،
پیرو خمینی
شده بودند،
به آن مرد کهنهپرست
و انتقامجو
و خونخوار،
با قبول مسئولانه
و دلاورانهی
نخست وزیری
بگوید: ((نه))!
این جرأت
را داشت که
تبلور
تاریخی این
گفتهی خودش
بشود که
شخصیت سیاسی
در مقابل
شخصیت روحانی
کنار نمی رود.
این جرأت
را داشت که بگوید
در اصول نه با
شاه سازش میکنم
و نه با خمینی.
این جرأت
را داشت که
((ترور اندیشه))
را نفی کند و
جلوهساز
تاریخی این
نکته باریک و
حساس بشود که
زیربار ترور
اندیشه رفتن
همانا و اسیر
دیکتاتور و
ولی فقیه شدن
نیز همانا.
همان ترور اندیشهای
که با حکومت
اسلامی
خمینی آغاز
شد و هنوز
فرزندانش آنرا
با اسلحه و
بمب بهصورت
عریان در
سراسر جهان از
جمله در کشور
فرانسه
ادامه میدهند.
دکتر
بختیار این
جرأت را
داشت که در
زمانهای که
عکس آن مرد
کهنهپرست
نهتنها در
تمامی
پوسترهای
تظاهرات
بلکه در ماه
هم هویدا شده
بود، زیر عکس
دکتر مصدق،
نخستین و
یگانه نخست
وزیر مصدقی
ایران بشود و
نام و چهره آن
مرد بزرگ را
پس از بیست و
پنج سال سکوت
با افتخار به
اهتزاز درآورد.
آری
جسارتاً این
مراسم
یادبود را
برای
سوگواری نمیبینم،
اگرچه هنوز
بسیاری از ما
سوگواریم. بلکه
این مراسم را
برای
بزرگداشت
ارزش هایی میدانم
که راهنمای
کار پیروان
اصول
مشروطه، راه
دکتر مصدق و
تجربهی نخست
وزیری دکتر
بختیار
هستند. ارزشهایی
که بر پیوند
میان اندیشهی
دموکراسی - مبتنی
بر جدایی
نهاد دین از
نهاد حکومت،
تساوی حقوق
شهروندی و
رعایت حقوق بشر
بین المللی
برای همه
ایرانیان - و
جرأت انجام
کاری بوسیله
ایرانیان
آزاده و
دموکرات تأکید
دارد.
لازمهی
این پیوند میان
نیروهای
ملی، جرأت
خودداری از
صرف وقت در
سرزنش
گذشتگان و
درگذشتگان
دوران
انقلاب و در
مقابل، جرأت
یافتن
راهکار برای مشکلات
همچنان باقیاست.
جرأت گذار
از تسویه حساب میان
نیروهای ملی
و چپ دموکرات
در عطف بهگذشته
و بهمنظور
پیوند خوردن
با یکدیگر
برای آینده
است. جرأت
اندیشه ورزی
و طرحی نو
افکندن در
همیاری با نسل
جوان امروز و
آینده است.
جرأت
پشتیبانی از
جوانان به
منظور
پیدایش
رهبران ملی
جوانتر است.
دکتر
بختیار
دلاوری بود
سرشار از
اندیشهی
نیکبختی
انسان
ایرانی در یک
ایران
دموکرات و مدرن.
در این راه با
قبول نخست وزیری
و سرانجام
قتلش جلوهای
بیهمتا از
گفته مشهور
شکسپیر شد: ((بزدلان
پیش از مرگ
صدها بار میمیرند
و شجاعان
تنها یک بار
میمیرند)).
یاد او و
سروش کتیبه و
همهی
جانباختگان
و درگذشتگان
راه آزادی و
دموکراسی
ایران گرامی
باد.
* آقای محمد
مشیری یزدی
در دولت بختیار
در مقام
معاون نخست
وزیر، یار بیهمتای
زنده یاد
دکتر بختیار
بودند. ایشان
در شرایطی
این مقام
خطیر را
پذیرفتند که
کمتر کسی
حاضر بود
چنین جرأتی
به خرج
دهد. نگارنده
به این
وسیله به جرأت
و از خودگذشتگی
تاریخی
ایشان ارج میگذارد.
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|