نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏پنجشنبه‏، 2019‏/04‏/11

 

 

 

ناپـــدری!

بابک‌ داد

نه از آن ناپدری‌ها که خوب و دلسوزند، از آنهایی که با حیله آمده‌اند و برای تصاحب «آش با جاش» با بانویی زیبا و ثروتمند ازدواج کرده و «ناپدری نامهربان» فرزندان آن بانو هم شده‌اند.

 - زن، در داستان ما حضور ندارد! تو فکر کن در کُماست. در قصه، فقط بچه‌های بی‌پناهش مانده‌اند و ناپدری بدجنس! ناپدریی که برای خود «امپراطوری» ساخته و می‌خورد و می‌چاپد و به فکر بچه‌ها نیست. خودش می‌داند پیش این بچه‌ها «محبوب» نیست و کمی که بزرگتر بشوند، یا مادر که از کُما در آید، یک «اُردنگی» نصیبش می‌کنند و باید کوچه‌خواب شود.

-  نهایت «دوراندیشی و عقلش» برای آن روزها، این است که بیرون از خانه «محبوبیت بخرد» تا فردای دربدری، «دیگران» پناهش بدهند! شروع کرده از دارایی و ثروت خانه، به این همسایه و آن قلدر محل و این بقال و آن زورگیر، پول و نفت می‌بخشد و از کیسه‌ی خانه و مادر و بچه‌ها، به این و آن «حاتم بخشی» می‌کند.

 - سیل پاکستان که شد «یکصد میلیون دلار» به آنها بخشید. سوریه که «عیال مخفی» اوست! هر سال برای رونق بازار کربلا، هزاران موکب و خیمه و آمبولانس و غذا و میلیونها دلار پول و «زائران درآمدزا» راهی عراق می‌کند تا جیب همسایه‌ی جنوبی را پر کند. زورگیرها و نورچشمی‌هایی مثل حزب‌الله لبنان و حماس و الشباب و غیره هم به قول خودشان از غذا تا سلاح هر چه را که بخواهند از این ناپدری وامانده می‌گیرند که «گدای اندکی محبوبیت و مشروعیت» است! در آفریقا و آمریکای لاتین، مدرسه و بیمارستان و منزل و ساختمان می‌سازد. پول در کیسه می‌کند و به همه جا می‌فرستد، ولی در داخل این خانه که نه «محبوبیت» دارد و نه «آینده»، ریالی هم برای بچه‌های خانه خرج نمی‌کند!

- او در این خانه «آینده‌ای» ندارد؛ پس ثروت خانه را روی دیگران (و بچه‌های ارزشی و عیال مخفی که «ژن خاص!» دارند!) سرمایه‌گذاری می‌کند. حالا بماند که در دل آن زورگیر و بقال و همسایه‌ها چه‌ها می‌گذرد. حدسش البته سخت نیست!

- این سیل و زلزله و گرانی و سختی‌ها می‌گذرد. بچه‌های این خانه هم بزرگ و آگاه و توانا می‌شوند. پایشان آنقدری قوت می‌گیرد که بتوانند یک اُردنگی محکم نصیب ناپدری بکنند و پرتش کنند بیرون. و آن زن، که «مام میهن» ماست، روزی از این بستر کُما و فترت بر می‌خیزد و خانه‌ی ما هم «چراغانی» خواهد شد. آن روزها؛ حال و روز این ناپدری و دنباله‌هایش دیدن دارد!

- مادرمان «ایران» از این بستر بر می‌خیزد! بچه‌هایش بزرگ و آگاه‌تر شده‌اند. زمان برخاستن دوباره‌اش از این دوران «فترت و خموشی» نزدیک است. خیلی نزدیک...

 

بابک‌داد ۹۸/۱/۲۰

 

منبع: گویانیوز

_________________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info