چرا
نسل جدید ایران
ما را نمی
شناسد؟
قسمت
چهارم
ابوالفضل
محققی
طی این
چهل واندی
سال تغییرات
بسیار زیادی
در بین
جوانان
بخصوص این نسل
جوان و نوجوان
امروز ایران
اتفاق
افتاده است. تغییراتی
مثبت ومنفی! تغییرات
و فناوری
گسترده در عرصه
انترنت و دنیای
مجازی جوان و نوجوان
ایران را بلاواسطه
به شبکه
عظیمی از اطلاعات،
دستاوردهای
علمی، هنری،
سبک جدیدی از
زندگی، نمایش
بسیار
گسترده از نگاه
به جهان
اطراف، پذیرش
و انتخاب و
نهایت همسان
پنداری و همان
سان گری
ارتباط می
دهد.
جهان
مجازی در
اختیار
بوجود
آورندگان و سازمان
دهندگان آن
دنیای
جوانان را در
عرصه های
گوناگون شکل
می دهند. ازعرصه
مد، موسیقی،
نحوه زندگی،
ذائقه عذائی
گرفته تا نوع
عکس العمل او
به مسائل
مختلفی که در
پیرامونش
وجود دارند.
دلبستگی
به شخصیت های
ساخته
پرداخته شده
درعرصه هنر، ورزش،
مد، حتی در
بازی های
رایانه ای که
کودکان، نوجوانان
ایرانی بلااستثنا
جزو شرکت
کنندگان پروپاقرص
آن هستند. در این
شخصیت دهی
نقش دارند.
خانواده
های هم نسل و
یک نسل بعد ما
رنج کشیده و صدمه
دیده
ازجمهوری
اسلامی به هر
طریقی شده امکان
این را فراهم
می سازند که
کودکان و نوجوانانش
با دسترسی به
دنیای مجازی
در فضای بهتر
و سرگرم
کننده تری
قرارگیرند و ساعاتی
فراغ البال
از تنگناهای حکومتی
خوشی کنند. فضائی
که شخصیت های
اصلی در آن ها
بازتاب
دهنده جامعه
و فرهنگی است
که یک صدوهشتاد
درجه با
جامعه ایران
و ارزش های
سنتی،
خانوادگی،
اجتماعی و
فرهنگی آن
متفاوت است و مورد
نفرت و تهاجم
تفکر اسلامی
حاکم بر
جامعه.
خود
خانواده از
یک طرف امکان
دسترسی به
این دنیای
جدید ومدرن
را برای
فرزندان فراهم
می سازد و از
طرف دیگر بدلیل
بافت
خانوادگی
پدر سالار، تفکر
تاریخی شرطی
شده وعدم
تطابق با
آنچه که در
حرکت
انتقالی
بسیار سریعی
که هرروزه در
جهان معاصر
اتفاق می
افتد که نسل
ما یا نمی
بیند و یا اگر
ببیند
قابلیت
انتقال
پذیری واقعی
با آن سرعت را
ندارد! همراه
با ترس ولرز
از دستگاه
تفتیش
حکومت، عملا
در ناهم
خوانی با
فرهنگی
قرارمی گیرد
که ذهنیت فرزندانشان
را می سازد. حتی
طرز سخن گفتن
و واکنش نشان
دادن آن را شکل
می دهد.
خشت
های نخستینی
که توسط این
دنیای مجازی
روی هم چیده
می شوند و
کاراکتر نوجوانی
و جوانی
فرزندان
خانواده ها
می سازند. نخستین
گسست
خانواده با
فرزند
ونخستین
گسست جریان
های اجتماعی،
سیاسی و
فرهنگی با
نسل جدید را
ایجاد می کند.
ما متاسفانه
قادر نیستیم
معماری این
چینش مدرن و
ساختمان
فکری که بر
اساس آن بالا
آمده و ساخته
می شود را درک
کنیم. نگاه ما
مانند نگاه
بنائی یا
حداکثر
معمارتجربی
است که
مجموعه
بیرونی
ساختمان و در
وپیکر آن را
تشخیص می دهد
اما توان درک
معماری مدرن
و
استراکچراصلی
ساختمان را
ندارد. نمی
داند که در
پشت این درهای
ساده درهای
الکترونی و
هوشمندی
قرار دارند
که فاصله بین ما
و نسل امروز
را رقم
میزنند.
درهائی
که خارج از
اراده ما و
خارج از
اراده حکومت
نسل جدید
روزانه از آن
داخل و خارج
شده است. هزینه
این داخل شدن
و خارج شدن
برای
نوجوانان
کشورهائی
مانند ایران
بسیار سنگین
و دردآور است. دردآور
از این روکه
دنیائی قرار
گرفته در پشت
آن درها
دنیائی است
متفاوت با
آنچه که او در
آن زندگی می
کند.
هربار
که در را می
گشاید و وارد
فضای واقعی
خانواده، مدرسه،
زندگی
اجتماعی
توام با
خواسته های
ذهنی حتی حداقل
های آن می
گردد مواجه
با فضائی می
شود فاقد آن
چه که در ذهن
او و خواسته
های او وجود
دارد.
واحد
خانواده
فاقد توان بر
آوردن
نیازهای واقعی
او، گرفتار
در فشار
اقتصادی، اجتماعی،
مضطرب از
چالش فرزند
با حکومت! نگران
از آینده او، زدن
به هر دری با
هر شکلی برای
تامین
حداقلی
گذران که باعث
شکل گیری
کاراکتر های
چند وجهی
اهالی خانواده
در هم آهنگی
با نان آور خانه
که ناگزیر از
این پشتک
واروی
روزانه است
می گردد.
کاراکتری
که از چشم
کودکان دور
نمی ماند و اثرات
مخرب خود را
بر آن ها می
نهد. نخستین
ناهماهنگی و
فاصله گیری
توام با ضربه
روحی را وارد
می سازد.
با
عبور از سد
خانواه در
چالشی
سهمگین و
توان فرسا با
جامعه و حکومت
قرار می گیرد. جامعه
ای گرفتار در
خود. گرفتار
در صدها رشته
تنیده شده از
فشارهای
اقتصادی، سنتی،
فرهنگی،
عقیدتی، قومی،
جنسیتی، مردسالاری،
ذهنیت عقب
مانده دینی، لمپنی
و روستائی
جای گزین شده
در شهرها و حاشیه
های شهری! همراه
با سایه وهم
انگیز
حکومتی
متحجر و سرکوبگر
که تمام قد در
مخالفت با هرگونه
تغییر، نوگرائی،
نوآوری،
تجدد،
آزادیخواهی
و دموکراسی
ایستاده است.
در
کنار چنین
فضائی عدم
حضور جریان
های سیاسی اجتماعی
تاثیرگذار
که بازتاب
دهنده حداقل
نیازها و
خواسته های
این نسل باشد
یکی از عوامل
تعیین کننده
در شکل گیری
چنین شکاف
عمق بین
دنیای ذهنی و دنیای
واقعی وعامل
جدائی این
نسل با نسل ما
است. عاملی که
برعدم
اعتماد این نسل
چه
برخانواده، چه
بر حکومت و چه
جریان های
سیاسی دامن
می زند! ناامیدی
وبی چشم
اندازی را
برای جوانان
بیشتر وبیشتر
می سازد.
هیچ
امری خطرناک
تر از ریخته شدن
دیوار اعتماد
سیاسی، اجتماعی،
فرهنگی، اقتصادی
بین آحاد
مردم نیست. دیوارهائی
که فروریزی
آن ها
براعتماد
عمومی و
رابطه
اعتماد برانگیز
بین مردم
لطمه شدید
وارد می سازد
و نسل جوان قربانیان
چنین فضای
سردوخالی از
اعتماد
همراه با دوروئی
هستند، قربانیانی
که باور خود
به جریان های
سیاسی، اجتماعی
و حتی
خانواده را
از دست می
دهند. نسلی که
هیچ تکیه گاه
و مرجعیتی که
بر آن ها و
تجربه آن ها
تکیه کند نمی
بیند.
چنین
فضای دوگانه و
عدم تطابق
ذهن با واقعیت
و برآورده
نشدن خواسته
هائی که در یک
جامعه بسامان
و پیشرفته و
دمکراتیک
کاملا موجه و
قابل اجرا
است! از مهم
ترین عوامل
در کشیده شدن
جوانان به
نیهیلیسم، بیماری
های روحی
توام با
افسردگی،
بیخیالی، و نهایت
اعتیاد و
پرخاشگری است.
شادابی درخت
زندگی و به
اعتبار آن
چشم اندازهای
شادی بخش است
که بازتاب
های شرطی
مثبت را در
انسان بوجود
می آورد.
به هرمیزان
که این چشم
اندازها
روشن، هدفمند،
قابل دسترسی
و امید بخش
باشند میل به
حرکت، همبستگی
جمعی برای
رسیدن به آن
افزونی می
گیرد و روح
تلطیف شده
اجتماعی در
چنین فضائی
از ناامیدی، خشم،
پرخاشگری
فاصله گرفته
و شادمانه
بطرف افق های
باز حرکت می
کند. حال نقش
ما در ایجاد
چنین فضای
امید بخشی
چیست؟
ادامه
دارد...
ابوالفضل
محققی
منبع: گویانیوز
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|