معادله
"این به آن در"
آخوندی
حسین
اسدی
آقای
حسن روحانی
درارتباط با
حوادث
ناگوارسال۸۸،
ضمن دفاع
ازوزیران
پیشنهادی
خود درمجلس
شورای
اسلامی بیان
داشت که :“براساس
این حوادث
تلخ عدهای
اردوکشی
خیابانی
کردند وعدهای
دیگر کهریزک
درست کردند. ...
در این جریان
عدهای
احضار، عدهای
متهم و عدهای
محکوم شدند".
این جمله یکی
ازبی
شرمترین
جمله ها، و چنین
برخوردی
بیکی از درد
ناکترین
جنایات نظام
درسال های
اخیرهم یکی
از بی مسٶلیت ترین
برخوردهایی است
که تاکنون از
طرف یکی از
سردمداران
نظام
اسلامی، نسبت
بکشتارجوانانی
و مردمی ابراز
گردیده است
که تنها گناه
آنان فقط این
بوده است که
آنان خواهان
احقاق حق خود
بوده و با استفاده
از حق
قانونی خود (اصل
٢٧ قانون
اساسی
جمهوری
اسلامی) در تظاهراتی
مسالمت
آمیزعلیه
تقلبی وسیع و
فاحش در انتخابات
نظر خود را
بیان نموده
اند. اعتراضاتی
که رهبر نظام
چون خود در
چنین
تقلباتی دست
داشته است،
آنرا "فتنه"
اعلام
نموده، و
فرمان داده
است، که بقصد
کشتار مردم
در خیابان ها
به شرکت
کنندگان در این
اعتراض ها
تیراندازی
گردیده و آنها
را بقتل
رسانند،
آنانی هم که
در این
تظاهرات
دستگیر شده
اند،
بسیاهچالهایی
نظیر کهریزک
منتقل شده، و در آنجا
بحدی شکنجه
گردیده اند
تا جان خود را
از دست داده
اند.
آقای
روحانی که
خود یکی از ابداع
گران چنین
روش های
خشونت آمیز است،
و سرکوبی
دانشحویان
در ١٣٧٨ را
هدایت نموده
است، در ۲۳ تیر
ماه سال
١٣٧٨ در جمع
مزدورانی که
بدستور خامنه
ای در دفاع
ازحمله اوباشان
"لباس شخصی"
بکوی
دانشکاه
تهران اجتماع
کرده
بودند، ضمن
تشکر از آنانی
که محل سکونت
دانشحویان
را تخریب
نموده و آنان را
از طبقات
بالای
ساختمان
بزیر انداخته
بودند، یعنی"از نیروی
انتظامی به
خاطر تلاشهای
شبانه روزیاش
در این چند
روز، از نیروی
عزیز و قهرمان
بسیج و همچنین پرسنل
بیدار وزارت
اطلاعات" سپاس
گزاری نمود. و چنین
بیان داشت که:
"مردم
ما به خوبی میدانند
مسئله ولایت
به عنوان
مظهر وحدت
ملی جامعه
است. مسئله
ولایت مظهر
اقتدار ملی
ما است. اهانت
به مقام
ولایت،
اهانت به ملت
است. اهانت به
ایران است.
اهانت به
اسلام است.
اهانت به
مسلمانان
است. اهانت به
همه
آزادگانی
است که
قلبشان برای
ایران به عنوان
امالقرای
جهان اسلام
میتپد،
بنابراین
این حرمت
شکنی نه برای
مردم ما و نه
برای عاشقان
انقلاب در
سراسر جهان
قابل تحمل
نیست. .... اگر
منع مسئولین
نبود مردم
ما، جوانان
مسلمان،
غیور و
انقلابی ما
با این عناصر
اوباش به
شدیدترین
وجه برخورد
میکردند و
آنها را به
سزای
اعمالشان میرساندند
. ...
این چند صد
نفر اوباش
چیزی نیستند
که بخواهند
برای ملت ما و
برای مردم
عزیز و
قهرمان
تهران،
نگرانی
بوجود آورند.....
دیروز غروب
دستور قاطع
صادر شد تا
هرگونه حرکت
این عناصر
فرصت طلب، هر
کجا که باشد با
شدت و با
قاطعیت
برخورد شود و
سرکوب شوند".
آقای
روحانی که
خود را
آخوندی حقوق
دان و اعتدالگرا
معرفی
مینماید،
معلوم نیست
بر پایه کدام
معیار حقوقی،
اعتراضات
مسالمت آمیز
مردم ایران
بعملکرد کسی
که از هیچ
جنایتی
فروگزاری
ننموده،
دستور کشتار و تیراندازی
بشرکت
کنندگان در تظاهرات
مسالمت آمیز
را صادر
نموده، پلیس
حکومت او با
اتومبیل و خودرو مردم
را بعمد بزیر
گرفته، و اوباش
هایش هم
تظاهرکنندگان
را از روی پل
بزیر انداخته
اند، و خلاصه
بدستور او تظاهرات
مسالمت آمیزمردم
بخاک وخون
کشیده شده و صدها
کشته و زخمی
بجای گذاشته
است را "اردوکشی
خیابانی"
خوانده، و
آنرا با
جنایات
دیگری که
بازهم
بدستور مقامات
نظام و توسط
مآموران
حکومتش نسبت
بدست
گیرشدگان در این
تظاهرات
قانونی در شکنجه
گاههای
حکومتی اعمال
گردیده است
را بشکل معادله
آخوندی "این
به آن در"
مطرح
مینماید.
اکنون
هم آقای
روحانی قصد
مخدوش کردن
نقش رهبر نظام رژیم
ولایت فقیه،
که در
تقلبات وسیع
و فاحش
درانتخاب
مردم درسال ١٣٨٨
و جابجا
نمودن آرای
آنان به نفع
کاندیدای
مورد نظرش
شرکت داشته،
و با درخدمت
قراردادن
تمام
امکانات لشکری
و کشوری و صرف
میلیاردها
تومان هزینه
از جیب مردم
موفق گردیده
است احمدی
نژاد را برنده
اعلام
نماید، چه
شکست او را
شکست خود
تلقی میکرد
از یکطرف، و مبرا
نمودن خامنه
ای از تمام
اعمالی که
بدستورمستقیم
او انجام
گرفته، و مملکت
را به وضعیت
اسفناک و ورشکسته
ی کنونی
کشانده است
ازطرف دیگر را،
دارد. دوباره
و برای
جلوگیری از
هرگونه هتک
حرمتی به
"ولایت" باز
بهمان شیوه
های قضاوتی
متوسل
میگردد که
قبلا بدان
عمل کرده است.
آقای
روحانی که
شاهد تبدیل
شدن جلسات
بررسی صلاحیت
وزرایش در
مجلس شورای
اسلامی به
محفلی برای
بحث درباره
آنچه که آنان
"فتنه" می نامند
بود. جلساتی
که آقای
مطهری را
وادار باین
اعتراف کرد
که:
"متاسفانه
قبل از جلسات
رای
اعتماد، گاهی
مساله
کارآمدی و
صلاحیت و
توان
مدیریتی
وزیر پیشنهادی
مغفول مانده
و بیشتر به
این پرداخته میشد
که این فرد
نقشی در فتنه
داشته یا نداشته.
یعنی تفتیش
عقاید میکردند
و
اعترافگیری
داشتند
و میخواستند
افراد را
وادار به
توبه کنند."
باید آگاه
باشد که راه
انداختن
چنین جوی در مجلس
بخشی
از تاکتیک
جناح تمامیت
خواه نظام
برای کنار گذاشتن
بخش وسیعی از
مردم و
روشنفکرانی
بود که در انتخابش
بعنوان رئیس
جمهور باو
کمک کرده اند. سکوت
اقای روحانی
در قبال
حملات
ناجوانمردانه
به آقایان
موسوی و کروبی
بدون اینکه
بآنان هم
فرصت دفاع از
خود را
بدهند، بی
اعتنایی شرم
آور نسبت به
آقای خاتمی
که نقش عمده
ای در انتخاب
ایشان داشته
است، سبب این
گردیده است که
رآی داده شده
باو، از طرف
مردم بیزار از
سیاست های
مشترک خامنه
ای- احمدی
نژاد و محیط
امنیتی حاکم
بر کشور از
طرف این دو،
دوباره به
نفع جناح ذوب
شده در ولایت
جابحا گردد. و "دولت
تدبیر
وامیدی" که
او وعده آنرا
بمردم داده
بود، هنوز کار خود
را شروع
ننموده،
بدولتی سراپا
امنیتی
بقضاوت حسینیان "کابینه
خیلی کابینه
امنیتی است و
اکثر وزرای
پیشنهادی
امنیتی
هستند"
تبدیل شود. و آقای
احمد
بخشایش هم
هیآت دولت
ایشان را :
"[کابینه]به
یک شرکت
سهامی عام
بیشتر شبیه
است، هر یک از
افراد در
کابینه
ایشان سهمی
گرفتهاند
مثلا آقای
آخوندی سهم
آقای ناطق
نوری، آقای
پورمحمدی
سهم آیتالله
آملی
لاریجانی
است"
شرکت
سهامی
بخواند.
شرکتی که همه
بجز مردم
سهم خود را
گرفته اند. و خلاف آن
چیزی گردیده
است که او
بارها و کرارا
بیان داشته
است یعنی
اینکه:
"هیچ
کس در انتخاب
اعضای
کابینه به من
فشار نیاورد .
...و شناسایی
افراد
ذیصلاح برای
کابینه
دولت[از طریق]
مشارکت ۵۰۰ نفر
از نخبگان و صاحبنظران
و [طی] ۶ هزار
ساعت کار در
چارچوب
کمیتههای
مختلف"
.
کابینه
آقای روحانی
اکنون بنحوی
از خواست رآی
دهندگان باو
دور شده است،
که فقط رضایت
خاطر مرتجعترین
بخش های نظام
جمهوری
اسلامی را
فراهم نموده
است، بی جهت
نیست که حسین
شریعتمداری
نماینده
خامنه ای در روزنامه
کیهان با اتکا
به بحث ها و آرای
داده شده
بوزرا در
جلسات مجلس
شورای اسلامی "خاکسپاری
جنازه فتنه!"
و پیروز قطعی
"گفتمان
اصولگرایی"
را اعلام
داشته، و از حاصل
چنین بحث ها
یی نتیجه
میگیرد که:
" با
توجه به نکات
... برگرفته از
جلسات علنی و
٤ روزه بررسی
صلاحیت
وزرای
پیشنهادی در
مجلس شورای
اسلامی است
به جرأت میتوان
نتیجه گرفت
که مجموعه
اظهارات
نمایندگان
موافق و
مخالف و
نظرات اعلام
شده وزرای
پیشنهادی در
برائت از
فتنه ٨٨،
اعتراف به دروغ
بودن تقلب،
پشت کردن
آشکار به
جبهه اصلاحات،
استفاده از
گفتمان
اصولگرایانه
و تاکید بر
آموزههای
اصیل اسلام و
انقلاب و
نظام،
پیروزی بزرگ دیگری
برای گفتمان
اصولگرایی
است و این نظر
پیش گفته را
تائید میکند
که در
انتخابات
خرداد ١٣٩٢ اگرچه
نامزدهای
جبهه اصولگرا-
به مفهوم
سیاسی و
تشکیلاتی آن-
پیروز نبودهاند
ولی «گفتمان
اصولگرایی»
پیروز قطعی
انتخابات
بوده است"
تن
دادن بچنین
اوضاعی و کنار
گذاشتن
تقریبا کلیه
کسانی که در
انتخاب آقای
روحانی باو کمک
نموده اند،
این ظن را
تقویت میکند
که، انتخاب
آقای روحانی
بعنوان رئیس
جمهور، در
اصل حاصل یک
توافق
نانوشته ای
میان خامنه
ای و رفسنجانی
است. چه دامنه
اختلافات
این دو قبل از انتخابات
سال ١٣٩٢و بخصوص
با رد
صلاحیت و عدم
پذیرش
رفسنجانی از طرف
خامنه ای
ببالا ترین
حد خود رسیده
بود، و این
اختلافات
میرفت که
بشکافی
بزرگی میان
ملایان حکومتی،
و بطورکلی
در میان
همه
طرفداران
نظام جمهوری
اسلامی
تبدیل گردد،
شکافی که
چنانچه راه
حلی برای آن
پیدا نمیشد،
خطر اینکه
نظام لرزان
جمهوری
اسلامی که در
اثر ندانم
کاریهای
خامنه ای در آستانه
از هم
پاشیدگی
کامل قرار
گرفته بود، بزودی
بسمت یک
نابودی حتمی
به پیش رود،
توافق بر سرآقای
روحانی که
وفاداری و
تعهد خود را
به نظام
ولایت فقیه و رهبری
آن در تمام
دوران های
مختلف کرارا
نشان داده
بود،
میتوانست از
او یک پل ارتباطی
میان همه
گروه های
طرفدار بی
قید شرط نظام
متکی بر ولایت
مطلقه فقیه بسازد،
و از تفرقه
ملایان و نیروهای
طرفدار نظام
جلوگیری
کند، و برهمین
مبنی بود که
جبهه وسیعی
برای انتخاب
او ازملایان
خردوکلان،
اصلاح طلبان
حکومتی، و طرفداران
هاشمی
رفسنجانی
برهبری او
شکل گرفت.
خدعه ای که
دراغفال
مردم برای
شرکت در انتخاباتی
که هیچ هدفی
جز نجات
جمهوری
اسلامی از وضعیتی
که خامنه ای
آنرا بدان
کشیده بود
نداشت کمک
کرد. بی جهت
نیست که
رفسنجانی
بلافاصله پس
از برگزاری
انتخابات
پرده ها را
کنار زده
و اعلام
نمود که: "اگر
دشمنان
جمهوری
اسلامی
ایران ذره ای
انصاف داشته
باشند، باید
بپذیرند که
ایران ،دموکرات
ترین
انتخابات
دنیا را
برگزار کرد و
هیچ شبهه ای
نمی توانند
به آن وارد
کنند."
آقای
روحانی
بخوبی
میداند که
آقای خامنه
ای که نقش
"حاکم مشروع
اسلامی ... [
با]حق تصرف بر
جان و مال
مردم "را
برای
خودقائل
است، و زمانی
که دوباره
خرش از پل
بگذرد(*)، رآی
مردم را بهیچ
خواهد شمرد و باو
بدیده یکی از
کارگذاران
خود و نه
نماینده
منتخب مردم
نگاه خواهد
نمود، رلی که
هم اکنون
مفسران
بارگاهش
فلسفه آنرا
ارائه
میدهند.
"
حاکم اسلامی
به تنهایی
نمیتواند
همه امور
حکومت را خود
به سامان
برساند، لذا
نیازمند
افراد و
نهادهایی
است که به عنوان
کمککار
ایشان امور
کشور را
اداره
نمایند. چنان
که در زمان
حکومت معصومین
علیهمالسلام
نیز افرادی
از طرف آنها
به عنوان
والی یک
منطقه یا
قاضی و یا
سفیر و ...
انتخاب میشدند
و با اجازه
معصوم علیهمالسلام
اداره برخی
از امور
عمومی
مسلمین را برعهده
میگرفتند.
امروزه نیز
همانند
گذشته بلکه
به دلیل
پیچیدگیها
و گستردگیهای
بیشتر حکومتهای
امروزی،
حاکم جامعه
اسلامی یعنی
ولی فقیه
نیازمند
افراد یا
نهادهایی
است که او را
در امر حکومت
یاری
نمایند."
اطلاع
رسانی دفتر
حفظ و نشر
آثار خامنهای مهدی
ابوطالبی
درخاتمه
آقای روحانی
بهتر است
بجای خزیدن
کامل
بزیرعبای
خامنه ای،
باین مطلب
آقای محمد نوری
زاد که خطاب
به او نوشته
است توجه
بیشتری مبذول
دارند:
"اساساً
آدمهایی مثل
مصطفی پور
محمدی برای این
به کابینه ی
او تزریق شده
اند که
دستهای خونین
شان را مدام
ومستمر نشان
روحانی
بدهند. اما
این را نیزمی
دانم که: شما
وقتی
ازبلندای
اختیار و حق و قانون
و مردم فرود
آمدی، و خودت
را به ریسمان
بیت بند
کردی، ازاین
به بعد درست
به همان
جاهایی داخل
می شوی که
سرانگشتان
بیت فرودت می
آورد. و ازمکانهایی
خارج می شوی
که همان دست
های مکرم بیرونت
می کشند. و این،
یعنی گامهای
لرزانی که یک
رئیس جمهور را
با همه ی بخت
واقبال
مردمی اش
ازجا بلند می کند،
و درقاب
کوچک و محقری
جا می دهد، و بر یکی
از دیوارهای
بیت میخکش می
زند. برای
عبرت و تماشای
مردمی هاج
وواج که
قرارشان بر یک
رنگی بوده و نه
رنگ آمیزی."
....................................................................................................
*- " توافقنامه
گلستان" درباره
مسائل هسته
ای که توسط
آقای روحانی
نماینده
ایران و ووزرای
خارجه سه
کشور
اروپایی
انعقاد
یافته بود،
در دولت
احمدی نژاد
توسط خامنه
ای بحالت تعلیق
در آمد و باعث
وارد شدن میلیاردها
خسارت
بمملکت
گردید::" من
همان وقت] روزهای
آخر حکومت
آقای خاتمی [ هم
در جلسه
مسئولان كه
از تلويزيون
پخش شد، گفتم
اگر چنانچه
بخواهند به
اين روند
مطالبه پي درپي
ادامه دهند
بنده خودم
وارد ميدان
ميشوم. همين
كار راه هم
كردم، بنده
گفتم بايستي
اين روندعقب نشيني
متوقف شود و
تبديل به
روند پيشروي
و نخستين
قدمش هم بايد
در همان
دولتي انجام
بگيرد كه اين
عقب نشيني در
آن دولت
انجام گرفته."
_________________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق
ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای هیئت
تحریریۀ نشریه محفوظ
است.
|