دوشنبه, 14
سپتامبر 2020
حیرت
و خشم؛ واکنش
مردم به
اعدام نوید
افکاری
-Dateien/image002.jpg)
دو
روز از اعدام
ناگهانی
نوید افکاری
گذشته است
اما افکار
عمومی هنوز
در شوک و
ناباوری به سر
میبرد.
شهروند
خبرنگار
دو روز
از اعدام
ناگهانی «نوید
افکاری»،
کشتیگیر
شیرازی که به
اتهام قتل یک
مامور دولتی
در اعتراضات
مرداد ۱۳۹۷ و
شرکت در همین
اعترضات، به
دو بار اعدام
محکوم شده
بود، گذشته
است اما
افکار عمومی
هنوز در شوک و
ناباوری به
سر میبرد. پیش
از اعدام
نوید،
کاربران شبکههای
اجتماعی با
هشتگهای
مختلف «نویدمان
را نکشید»، «نه
به اعدام» و «نوید
افکاری»،
صدای این
جوان معترض
را به گوش
دنیا
رساندند. حالا
خبر اعدام او
با واکنشهای
جهانی رو به
رو شده است. از
کمیته بینالمللی
المپیک و
اتحادیه
جهانی کشتی
گرفته تا
وزیر خارجه
امریکا و
سفارت آلمان
و بسیاری از
ورزشکاران
دنیا این
اعدام را
محکوم کردهاند.
گزارش زیر
اما درباره
مردم کوچه و
بازار در ایران
است. نوید از
جنس همین
مردم بود.
* * *
«دیروز
بقال محله
وقتی قالب
پنیر را جلوی
مادرم میگذاشت،
گفت حاج خانم! لااقل
میگفتید
توی ماه محرم
دست نگه
دارند و این
بچه را اعدام
نکنند؛ اینها
که چند وقت
دیگر میگویند
به احترام
خانواده
شهدا این
جوان را هم کشتیم.
مادرم
ماهواره
ندارد و اصلا
از ماجرای
نوید افکاری
و اعدام شدنش
بیخبر بوده
است.»
این را «مرتضی»
تعریف میکند
که برادر
بزرگترش در
جنگ ایران و
عراق کشته
شده است و در
ادبیات
جمهوری
اسلامی، «خانواده
شهید» خوانده
میشود. میگوید:
«مادرم هم که
داغ جوان
دیده، با این
تعاریفی که
جمهوری
اسلامی از
خانواده
شهدا داده
است، مدام
تحقیر میشود.
هر کس را میکشند،
میگویند به
احترام
خانواده
شهدا کشتیم! کارهای
غلطشان را
به اسم شهدا
توجیه میکنند.»
مادر
مرتضی از
خانه که
برگشته، پرس
و جو کرده و کل
ماجرا را
فهمیده است: «مادر
من از زمان
شهادت
برادرم، هر
وقت متوجه مرگ
یک جوان میشود،
حتی وقتی در
خیابان حجله
میبیند، تا
دو روز حالش
خوب نیست. حالا
بعد از
فهمیدن
ماجرای نوید
افکاری، کلی
به هم ریخته
است. توی اخبار
یکی از شبکههای
ماهوارهای
بخشی از خاکسپاری
نوید را دیده
و آن قدر خودش
را زده که از حال
رفته بود. میگفت
برادرت هم قد
بلند بود؛
مثل این پسر
که توی قبر جا
نمیشد.»
مرتضی
چند لحظه
سکوت میکند
و بعد میگوید:
«داغ دل مادر
من هنوز تازه
است. از سال ۱۳۶۲
تا الان داغش
تازه است اما
گاهی دلش هم
از مردم میگیرد.
میگوید
جمهوری
اسلامی ما را
از چشم مردم
انداخته است. چند
وقت پیش وقتی
یادداشت
کوتاهی از "محمدحسن
شهسواری"،
نویسنده در
اینستاگرامش
خواندم،
متوجه شدم
مادرم تنها
مادر شهیدی
نیست که این
احساس را
دارد.»
اشاره
او به متنی
است که
شهسواری در
سوگ «پویا
بختیاری»،
پسر جوانی که
در اعتراضات
آبان ۱۳۹۸ بر
اثر شلیک
مستقیم
گلوله کشته
شد، در
اینستاگرامش
نوشته است. او
در بخشی از
این متن با
اشاره به
کشته شدن برادر
۱۶ سالهاش
در جنگ ایران
و عراق،
نوشته است: «مادرم
یک بار گفت از
فامیل و آشنا
هرکس تا من را
میبیند، از
گرانیها و
فساد میگوید.
انگار من
صاحب جمهوری
اسلامی هستم. حواسشان
نیست پسر
دسته گلم زیر
خاک است.»
جمهوری
اسلامی با
مردم لجبازی
میکند
«علی»
دانشجو و در
شبکههای
اجتماعی
فعال است. او
از چند وقت
پیش، از طریق
شبکههای
اجتماعی و
ماهوارهای
در جریان
پرونده نوید
افکاری قرار
گرفته است. اما
خبر اعدام
نوید مثل
بسیاری او را
شوکه کرده
است: «وقتی
هشتگهای
نوید افکاری
و "نویدمان
را نکشید" همگانی
شدند، گمان
میکردم
صدایمان به
گوش دنیا
رسیده و محال
است او را
بکشند اما... . من
هنوزم از این
همه وقاحت
جمهوری
اسلامی در عجبم.
وقتی صدای
آخرین تماس
تلفنی نوید
را شنیدم، بیشتر
از قبل شوکه
شدم. او خبر
نداشت که چند
ساعت دیگر
پای چوبه دار
است. خوشخیال
بود؛ درست مثل
همه ما که فکر
میکردیم او
را نمیکشند.»
علی
چند ثانیه
سکوت میکند
و میگوید: «واقعا
برای من سوال
این است که یک
نظام که تا بیخ
گلو در
بدبختی
تحریم و وضع
بد اقتصادی و
کرونا و... است
و نارضایتی
مردمی در آن
به اوج رسیده
است، چرا
باید یک نفر
دیگر را
اعدام کند و
نارضایتیها
را به اوج خود
برساند؟ این
لجبازی با
مردم چه
نتیجهای
دارد؟ من دو
روز است به
این سوالات
فکر میکنم
اما به نتیجه
نمیرسم.»
«سحر»
هم مثل علی،
اخبار مربوط
به نوید را
دنبال میکرده
و در دو روز
گذشته با
ناباوری،
خبرهای مربوط
به اعدام و
خاکسپاری
او را خوانده
است. با بغض میگوید:
«در مملکتی که
تحریم، فقر و
گرانی
روزگار همه را
سیاه کرده
است، کاش
لااقل با این
همه کمپین و
درخواست و التماسهای
مردم در این
موارد یک
مقدارنرمش
نشان میدادند.
من از دیروز
احساس میکنم
توی قفس گیر
کردهام . حرف
نوید که گفت
برای طناب
دارشان
دنبال گردن میگردند،
مدام در ذهنم
زنده میشود
و احساس میکنم
این طناب
ممکن است به
بهانههای
واهی به گردن
همه ما بیفتد.»
سحر تا
چند ساعت بعد
از انتشار
خبر اعدام
نوید
افکاری،
باور نمیکرده
این اتفاق
افتاده باشد: «اخبار
را چند بار چک
کردم. وقتی
خبر در
خبرگزاری
میزان که متعلق
به قوه
قضاییه است
منتشر شد،
فهمیدم واقعی
است. من باورم
نمیشد این
حکومت این
قدر سفّاک
باشد. باورم
نمیشد به
همه دنیا دهن
کجی کند.»
نفس
عمیقی میکشد
و حرفش را این
طور ادامه میدهد:
«به ما گفته
بودند سر بیگناه
پای دار میرود
اما بالای
دار نمیرود. گفته
بودند ظلم
روی زمین
باقی نمیماند
اما جمهوری
اسلامی روی
همه اینها
خط بطلان
کشید. سر بیگناه
بالای دار میرود.
آدمهای
مظلوم وسط
خیابان به
خاطر اعتراض
مسالمت آمیز
به ضرب گلوله
کشته میشوند.
ظلم هم باقی
مانده است.»
قصاص
یا اعدام
سیاسی؟
«یاسر»
نیز دانشجو
است و از وقتی
پرونده نوید
افکاری رسانهای
شده، در
جریان
سرنوشت او
قرار گرفته
است: «راستش من
اول گفتم خب
اگر ماجرا
قتل است که حکم
قصاص است و
خانواده
مقتول را هم
باید به حساب
بیاوریم؛
بالاخره
عزیز از دست
دادهاند. اما
بعد از گزارش "۲۰:۳۰"
تلویزیون و
همینطور
اعدام با این
عجله در حالی
که گفته میشد
خانواده
نوید به
عنوان راهکار
و گرفتن
رضایت از
خانواده
مقتول
بودند، نظرم
را عوض کرد. الان
فکر میکنم
این اعدام
فقط یک اعدام
سیاسی بود،
نه قصاص برای
قتل.»
«نسترن»
وکیل
دادگستری
است. او هم ضمن
تایید حرفهای
یاسر میگوید:
«در اجرای
قصاص معمولا
از خانواده
مقتول میخواهند
که برای
اجرای مراسم
حضور داشته
باشد. این
تشریفات به
این دلیل است
که بسیاری از
خانوادهها
تحت تاثیر
جوی که وجود
دارد، قرار
میگیرند و
رضایت میدهند.
اما طبق
خبرهای
منتشر شده،
خانواده
مقتول هم در
جریان زمان
اجرای قصاص
نبودهاند.»
او
توضیح میدهد
که پرونده
نوید افکاری
ایرادهای
فاحش حقوقی
داشته است: «اما
مهمترین
نقض حقوقی
پرونده این
است که
برای نوید
حکم قصاص بر
مبنای اعتراف
صادر شده بود. در
حالی که خودش
اعلام کرده
بود اقرارش
زیر شکنجه
بوده و اقرار
زیر شکنجه
فاقد وجاهت
قانونی است.»
«نیما»،
همکار نسترن
با او هم
عقیده است: «این
پرونده
ایرادات
فاحش حقوقی
دارد. من اصلا
به درست و غلط
اصل موضوع
ورود نمیکنم
ولی به عنوان
حقوقدان میگویم
حداقل به
قوانین وضع
شده توسط
خودتان احترام
بگذارید. نصف
بیشتر
قوانین
حقوقی ما از
فقه گرفته
شدهاند که
هیچ کجای
دنیا به جز
چند کشور،
چنین مبنایی
را برای
قضاوت
درمورد
مسایل حقوقی
و جزایی
معیار درستی
نمیدانند. اما
همین قوانین
هم در بحث
قصاص،
برگزاری
آخرین دیدار
با خانواده
را از حقوق
محکوم به
اعدام میداند.
از طرفی
دیگر، کسانی
که به عنوان
صاحب خون معرفی
میشوند، باید
شاهد اجرای
حکم اعدام
باشند. حتی
نمایندهٔ
دادستان
تلاش خود را
برای صلح بین
دو خانواده و
گرفتن رضایت انجام
میدهد. پررنگترین
ایراد، در
زمینهٔ عدم
رعایت فقه و
حقوق اجرای
حکم اعدام در
ماههای
حرام است. چهار
ماه محرم،
رجب، ذیالقعده
و ذیالحجه
ماههای حرام
هستند که به
جز در موارد
دفاع (جنگ)، به
صورت سنتی
اعدام در این
ماهها اجرا
نمیشود. البته
خودداری از
اعدام در ماههای
حرام با
تفسیر آقای
خمینی از
سورهٔ "توبه"
که میگوید
در این چهار
ماه بر خود
ستم نکنید و
با مشرکان
جنگ و کشتار
نداشته
باشید، حتی
اگر آنها به
شما حمله
کردند، شکل
رسمیتری به
خود گرفت.»
دندان
خراب
نیما
در پایان
صحبتهایش
میگوید: «وقتی
صرفا با
دیکتاتوری و
قلدری میخواهند
حکومت کنند و
هر زمان بسته
به نفع و مصلحت
خودشان، هر
چیزی که قبلا
به عنوان
قانون یاد میکردند
را به سخره میگیرند
و پا روی آن میگذارند،
تیشه بر باور
و اعتقادات
مردم میزنند.
اما نمیدانند
مردمِ مایوس
و بدون باور،
خطرناکترین
مردم برای
حکومتها
هستند.»
«مریم»
یک فعال
اجتماعی است
که بارها در
زمینه جمعآوری
دیه برای
محکومان به
قصاص و گرفتن
رضایت از
اولیای دم
تلاش کرده و
بارها هم
موفق شده است. او
که حالا
روزهای بدی
را میگذراند،
میگوید: «برایم
این حجم
توهین به
خواست
افکاری
عمومی غیر
قابل باور و
تحمل است.»
هشتگهای
«نه به اعدام» در
شبکههای
اجتماعی او
را امیدوار
کرده بوده
اما حال یاس و
سرخوردگی
امانش را
بریده است: «امان
از وقتی
امیدوار میشوی
و بعد ناگهان
امیدت را
ناامید میکنند
و وجودت را
خالی. فردا
همه شبکههای
اجتماعی را
میبندم. این
حکومت ظالم
با خواهش و اصرار
و التماس
جواب نمیدهد.
دندان خراب
را باید از
ریشه کشید.»
او میگوید
در این دو روز
مدام با خودش
این بیت ترانه
را زمزمه
کرده است: «مثل
پروانهای
در مشت، چه
آسون میشه ما
را کشت.»
منبع: ایران
وایر
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|