جمعه، ۱۳
دسامبر ۲۰۱۹
شاهد
علوی
پسر
۸ ساله گلنار
میگوید چرا
مادر من را
کشتند؟

«گلنار
صمصامی»، ۳۴
ساله، روز ۲۶
آبان در
خیابان
ولیعصر
شهریار هدف
گلوله قرار
گرفت ودر
بیمارستان
جان باخت.
خانواده
گلنار تصمیم
دارد عنوان
شهید را در آگهی
مراسم چهلم
به کار ببرد و
روی سنگ قبرش
هم همان عنوان
شهید قید شود.
«رُهام (پسر
گلنار
صمصامی) خیلی
به لحاظ روحی
به هم ریخته
است و مرتب میگوید
چرا مادر من
را کشتهاند؟»
«مهم
عزیز ما بود
که از دست
رفت، دیگر چه
اهمیتی دارد
که چی
بنویسید، چی
بگید. پول دیه
هم نمیتواند
او را به ما
بازگرداند،
ما برای
بازگرداندن
او هیچ کاری
نمیتوانیم
بکنیم اما
امیدوارم هر
کسی عزیز ما
را کشته است
شناسایی شود
و تقاص کار را
پس بدهد.»
این
سخنان یکی از
بستگان «گلنار
صمصامی»، زن
جوان ۳۴ سالهای
است که روز
یکشنبه ۲۶
آبان در
خیابان
ولیعصر
شهریار در حالی
که کنار
خیابان
منتظر آژانس
بود هدف
گلوله قرار
گرفت و چند
ساعت بعد در
بیمارستان
سجاد جان
باخت. خانم
صمصامی،
کارمند
آزمایشگاه
خصوصی آبان در
شهریار و
مادر پسری ۸
ساله به نام
رُهام بود و
برخلاف آنچه
در برخی
خبرها آمده
بود در زمان
جانباختن
باردار نبود.
«محل
زندگیاش
فردیس کرج
بود و هر روز
از آنجا به
شهریار میرفت.
روز شنبه ۲۵
آبان شلوغی
را دیده بود و
ترافیک
زیادی که درست
شده بود و
تصمیم گرفت
یکشنبه با
اتومبیل خودش
سرکار نرود. حولوحوش
۱۰ صبح
یکشنبه،
دکتر صاحب
آزمایشگاه
با آنها
تماس میگیرد
و میگوید با توجه
به شلوغیها
او نمیتواند
خودش را از
تهران به
شهریار
برساند و آنها
هم بهتر است
آزمایشگاه
را ببندند.»
«فائزه»
اسم مستعار
یکی از
بستگان
گلنار
صمصامی است که
به خاطر
نگرانی از
امنیتش نمیخواهد
نام واقعیش
در گزارش
بیاید. به
گفته خانم
فائزه،
گلنار
صمصامی پس از
بستن
آزمایشگاه
از کوچه
رودکی بیرون
میآید و در
تقاطع همان
کوچه با
خیابان
بهشتی شرقی
نزدیک
چهارراه
مخابرات زیر
تابلوی نام
کوچه و
تابلوی نام
آزمایشگاه
منتظر آژانس
میماند: «او و
یکی از
همکارانش
حدود ساعت ۱۰:۳۰
کنار خیابان
منتظر آژانس
بودند که
گلنار گلوله
میخورد و به
زمین میافتد.
با توجه به
اینکه
گلوله به فرق
سر گلنار
اصابت کرده
است مشخص است
که ضارب از
بلندی یکی از
ساختمانهای
همان خیابان
مشرف به نقطه
ایستادن
گلنار، او را
هدف گرفته و
به او شلیک
کرده است.»
گلنار
پس از اینکه
گلوله میخورد
به زمین میافتد
و آنچنان که
بعدا مشخص شد
دچار مرگ مغز
میشود. فیلمی
از خانم
صمصامی در
حالی که روی
زمین افتاده
و خون زیادی
از او رفته
است و خانمی
کنار او
نشسته است و
کمک میخواهد
در فضای
مجازی منتشر
شده است. در
فیلم میبینیم
که مردم در
حال دویدن به
سمت آنها
هستند و یکی
میگوید "وای
سر این سوراخ
شده دارد، میمیرد"
فائزه میگوید:
«گوشی موبایل
گلنار همانجا
گم میشود. نمیدانیم
چه کسی آن را
برداشته است. در
فیلم میبینیم
که همکار
گلنار جیغ میکشد
و بر سر کسی که
به او نزدیک
شده، فریاد
میکشد. به
هرحال همکار
گلنار در
همان حال با
خانواده او
تماس میگیرد
و خبر گلوله
خوردن گلنار
را میدهد و
او را به
بیمارستان
سجاد میرساند.
خانواده هم
دقایقی بعد
خود را به
بیمارستان میرسانند.
گلنار چند
ساعتی در
اورژانس
بستری بود تا
اتاق عمل
خالی شود. در
اتاق عمل،
جمجمهاش را
میشکافند
تا گلوله را
آن خارج کنند
و سپس او را به
آیسییو
منتقل میکنند.
گلنار یک
ساعت پس از
انتقال به آیسییو
حوالی ساعت ۶
عصر همان روز
یکشنبه جان
میبازد.»
به
گفته فائزه،
پیکر گلنار
صمصامی را
همان شب به
سردخانه
کهریزک
منتقل میکنند.
خانواده
گلنار میخواهند
گلنار را
برای شستشو و
کفن و دفن به
بهشت رضوان
شهریار
ببرند و
دنبال
هماهنگی آن
میروند و
ساعت ۹ شب
برای تحویل
گرفتن پیکر
گلنار به
بیمارستان
برمیگردند
اما به آنها
میگویند
جنازه او را
به کهریزک
منتقل کردهاند:
«با این تصور
که گلنار در
اعتراضات
شرکت داشته پیکر
او را به
کهریزک
منتقل کرده
بودند. دریافت
پیکرش البته
چند روز طول
کشید. پیکر
گلنار از
یکشنبه تا
پنجشنبه در
کهریزک بود. پس
از مدتی نامهنگاری
و پیگیری روز
چهارشنبه با
تحویل پیکر
گلنار
موافقت کردند
اما بعد از
ظهر بود و دیر
شده بود و ما
نمیرسیدیم
او را برای
کفن و دفن
منتقل کنیم و
برای همین
تحویلش
افتاد پنجشنبه
۳۰ آبان. این
را هم بگویم
که ظاهرا
دوشنبه و سهشنبه
به خاطر
ادامه
اعتراضات
کلا هیچ
پیکری را
تحویل خانوادهها
نداده بودند.»
خانواده
گلنار در
همان فاصله
جانباختن
او تا تحویل
گرفتن
پیکرش،
شکایتی را برای
شناسایی
قاتل گلنار
در دادسرای
شهریار ثبت
میکنند: «ما
واقعا نمیدانیم
چه کسی به
گلنار شلیک
کرده است. در
سیتیاسکن
سرش دیدیم که
مغزش متلاشی
شده بود و گلوله
آنجا گیر
کرده بود. گلوله
را دارند و
وقتی آن را
آزمایش کنند
لابد میتوانند
تشخیص دهند
از چه نوع
سلاحی شلیک
شده است و
پیدا کنند چه
کسانی چنین
سلاحهایی
دارند.»
به
گفته فائزه
برای
برگزاری
مراسم
محدودیتی برای
آنها
نگذاشتهاند
و تنها از آنها
خواستهاند
مراقب باشند
اتفاقی
نیفتد: «تعهد
خاصی از ما
نگرفتند و نه
برای مراسم
خاکسپاری و
نه مراسم
ترحیم و نه
نوشتن و زدن
بنرها مشکلی
پیش نیامد. البته
مامورانی در
مراسم حضور
داشتند اما
به نظرم برای
تسلای دل ما
آمده بودند.»
در
روزهای
گذشته
مسئولان
حکومتی
اعلام کردهاند
برخی از جانباختگان
شهید اعلام
خواهند شد و
به خانواده آنها
دیه پرداخت
خواهد شد. فائزه
میگوید
خانواده
گلنار بی
چنین اعلامی
هم دخترشان
را شهید میدانند:
«البته تا
حالا در این
رابطه هیچ
تماسی با
خانواده
گلنار گرفته
نشده است و
پیشنهادی در
این مورد
داده نشده
است. رئیس
کلانتری،
امام جمعه و
دادستان
شهریار برای
تسلیت و
همدردی به
خانه پدر و
مادر فائزه رفتهاند
اما صحبتی در
این باره
مطرح نشده
است. اما
خانواده
گلنار
خودشان
معتقدند چون
دخترشان بیگناه
گلوله خورده
است و کارش در
آزمایشگاه
خدمت به مردم
بوده است و
هنگام
برگشتن از
کار هدف
گلوله قرار
گرفته است باید
شهید اعلام
شود و آنها
اصولا گلنار
را شهید میدانند.»
به
گفته فائزه
در مورد دیه
هیچ صحبتی با
خانواده
نشده است و
خانواده هم
قصد ندارد
دیه بگیرد: «هیچ
چیزی نمیتواند
جای گلنار را
برای
خانواده پر
کند. نمیشود
که با پول
چیزی را درست
کرد. البته
کسی نگفت ما
دیه میدهیم
تنها گفتند
ما پیگیر
هستیم و نمیگذاریم
خونش به هدر
برود و قاتل
را پیدا میکنیم.
خانواده هم
پیگیر آن
هستیم.»
در پی
شکایت
خانواده
برای یافتن
قاتل گلنار، آگاهی
شهریار
پیگیر شکایت
شده است و به
گفته فائزه
آنها هم محل
حادثه را
دیدهاند و
در حال
تحقیقات
هستند: «پرونده
شکایت ما در
جریان است. برای
چهلم هم
مراسم داریم
و خانواده از
دادستان
خواستهاند
تا پرونده
سریعتر رسیدگی
شود چون
خانواده
تصمیم دارد
عنوان شهید را
در آگهی
مراسم چهلم
به کار ببرد و
دادهاند
روی سنگ قبرش
هم همان
عنوان شهید
قید شود.» فائزه
میگویند
دادستان هم
تائید کرده
که عزیز آنها
بی گناه بوده
است و آنها
در محل کار و
محل رویداد و
خانواده
گلنار تحقیقات
کردهاند و
بیگناهی او
برای آنان
احراز شده
است.
فائزه
میگوید
بعید است یک
مامور سالم
متعادل این
چنین بیرحمانه
مردم بیگناه
را به قصد کشت
هدف بگیرد. به
گفته او حتی
در درگیری با
خلافکاران
هنگام سرقت
یا ارتکاب هر
جرم دیگری
وقتی مامور
از سلاح
استفاده میکند
به این شیوه
شلیک نمیکند:
«برای من به
کلی باورش سخت
است که یک
مامور به قصد
کشت اینچنین
به مردم شلیک
کند. مساله
فقط گلنار هم
نیست. از ۱۱ تا ۶
که خانواده
گلنار در
بیمارستان
منتظر بودند،
به جز کسانی
که با گلولههای
ساچمهای
مجروح شده
بودند، از
مجموع ۱۵ نفر
دیگری که با
جراحت جدی به
بیمارستان
منتقل شدند،
تنها ۴ یا ۵
نفر بودند که
پاهایشان
هدف قرار گرفته
باشد و بقیه
همه کسانی
بودند که به
سر و سینهشان
شلیک شده بود.»
اما آنچنان
که گفته شد
گلوله از
مکانی مشرف
به محل گلوله
خوردن گلنار
به او شلیک
شده است و
یافتن مکان
شلیک و کسی که
آنجا مستقر
بوده است
نباید برای
نهادهای
امنیتی
دشوار باشد. فائزه
اما میگوید
خانواده
واقعا نمیدانند
چه کسی به
گلنار شلیک
کرده و او را
به قتل رسانده
است و فکر هم
نمیکنند
قاتلش پیدا
شود: «فکر نمیکنیم
قاتل
شناسایی شود. در
این
اعتراضات
کسانی هم
بودند که
برای اینکه
شناخته
نشوند
دوربینهای
مداربسته را
میشکستند،
تمام دوربینهای
آن سمت هم
شکسته شده
است و برای
همین قاتل
فقط در صورتی
شناخته
خواهد شد که
مامور باشد. در
غیر این صورت
چگونه میخواهند
پیدایش
کنند؟ اما به
هرحال باید
قاتل گلنار
پیدا شود. خانواده
نمیتوانند
کاری بکنند
اما در حد
توان صحبت
میکنند و
برای تسکین
دل خودشان تا
جایی که
بتوانند
پیگیری میکنند
هرچند هیچ
چیزی نمیتواند
جای خالی
گلنار را
پرکند.»
فائزه
میگوید از
شبکه ۵
تلویزیون
ایران برای
مصاحبه با
مادر گلنار به
خانه آنها
مراجعه کرده
بودند اما
خانواده به
تلویزیون
اجازه
ندادند با
مادر گلنار
گفتگو کند: «وضعیت
روحی مادر گلنار
داغان است و
مرور این
فاجعه و
روایت آنچه
رخ داده است
او را چنان
آزار میدهد
که نمیتواند
صحبت کند.»
در این
وضعیت،
رُهام پسرش ۸
ساله گلنار
صمصامی چه
حالی دارد و
چگونه با فقدان
مادر کنار
آمده است. فائزه
میگوید
رُهام بچه
مغروری است و
در جمع بسیار
خوددار است و
البته
خانواده هم
مراقب
بودند، زیاد
وارد جمع
بزرگترها
نشود و با بچههای
دیگر سرش گرم
باشد: «رُهام نمیدانست
مادرش را با
شلیک گلوله و
به عمد کشتهاند
و همه
خانواده روی
این توافق
کرده بودند بگویند
او در تصادف
اتومبیل جانباخته
است. متاسفانه
در روزهای اخیر
یکی از بچههای
فامیل از سر
شیطنت فیلم
جانباختن
مادرش را به
او نشان داد و
رُهام از آن روز
خیلی به لحاظ
روحی به هم
ریخته است و
مرتب میگوید
چرا مادر من
را کشتهاند؟»
این
البته تنها
پرسش رُهام
هم نیست. برای
همه کسانی که
فیلم پیکر
تیرخورده
خانم گلنار
صمصامی را بر
زمین افتاده
در پیادهرو
خیابان و
درست سر کوچهای
که
آزمایشگاه
محل کارش آنجا
قرار دارد میبینند
این سوال پیش
میآید که
چرا به این زن
جوان که کنار
خیابان منتظر
ایستاده بود
با هدفگیری
دقیق به قصد
کشتن شلیک
شده است؟ چرا
مادر رُهام
را کشتهاند؟
منبع: ایران
وایر
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|