دکتر
شاپور
بختیار، اندیشه
ها و میراث او
برای امروز
ما
مهسا
شیرازی
بختیار
آزاده مردی
شجاع بود، سیاستمداری
دوراندیش، عاشقی
راستین بود، عاشق
ایران و
ایرانی. دکتر
بختیار
همیشه نخست
خود را یک
انسان می دانست
و بعد یک
ایرانی. او از
زمره بزرگانی
است که شاید
دیگر در
تاریخ تکرار
نشود.
دکتر
بختیار یک
سکولار بود و
هیچگاه
اجازه دخالت
آخوند را در
امور سیاسی
نمی داد. این
اندیشه یکی
از مهمترین
محورهای
اساسی فکری
این بزرگمرد
بود. دکتر
بختیار که تز
دکترایش را
با موضوع
رابطه میان
قدرت سیاسی و
مذهب در جوامع
باستانی
ارائه کرده
بود تا آخرین
لحظه نیز بر
روی این اصل
پافشاری می
کرد.
دکتر
بختیار پای
بند به آزادی
و دموکراسی و
دشمن
استبداد و
دیکتاتوری
بود. او که در
جوانی بر
علیه
دیکتاتوری
فرانکو و هیتلر
جنگیده بود
در سالهای
بعد نیز در صف
نخست مبارزه
با استبداد
آریامهری و
استبداد
خمینی و
حکومت او
قرار داشت.
دکتر
بختیار مردی
ملی گرا و میهن
پرست بود و
همین عشق به
ایران بود که
او را برآن
داشت تا در روزهای
بحرانی دی و
بهمن ۱۳۵۷
زمانی که
همگان جز
انگشت شمار
افرادی به
اردوگاه
خمینی
پیوستند با
قبول نخست
وزیری برای نجات
ایران تلاش
کند.
بزرگترین
شاهکار
سیاسی دکتر
بختیار را
باید در قبول
نخست وزیری
او جستجو کرد،
در دولت سی و
هفت روزه اش، سی
و هفت روز
بحرانی که در
یک سو مرغ
توفان دکتر
شاپور
بختیار و انگشت شمار
یارانش که
برای آزادی، دموکراسی،
سکولاریسم، برقراری
حکومت قانون
و نجات ایران
از سقوط به
چاه تباهی
حکومت
اسلامی تلاش
می کردند و در
سوی دیگر
توطئه ها و
خیانتها بر
علیه ایران و
موجودیت آن و
خطر استبداد
ارتجاع دینی
خمینی و
جمهوری
اسلامی اش.
در آن
روزهای تب و
هیجان تمام
گروههای
سیاسی و
روشنفکران و
حتی سران
جبهه ملی
همکاری با
خمینی را بر همکاری
با دکتر
بختیار ترجیح دادند
در چنین
شرایطی دکتر
بختیار تنها
کسی بود که با
شناخت دقیق و
به جا از روحیه
آخوندها و
خصوصا ماهیت
خمینی به
مردم درباره
خطری که آینده
ایران را
تهدید می کرد
هشدار داد. هشدارها
و روشنگری
هایی که تا
امروز نیز
این حکومت از
یاد آوری آن
هراس دارد.
آری در آن
روزها تنها و
تنها صدای
دکتر بختیار
بود که ما را
به سوی ایران،
به سوی آزادی،
به سوی
دموکراسی و
به سوی سعادت
فرا می خواند. صدایی
که در میان
هیاهوی آن
روزها شنیده
نشد اما
امروز بعد از
گذشت سی و نه
سال از آن جو
جنون و هیجان
و بعد از گذشت
بیست و پنج
سال از ترور
ناجوانمردانه
مرغ توفان، صدای
برحق او و
اندیشه های
راستین او و
ارزش و اصالت
و گذشت و
ایثار او بر
همگان آشکار
گردیده.
گویی
نهال آزادی
خواهی و ملی
گرایی که
دکتر بختیار
بزرگ برای
سعادت ایران
کاشت و با خون
پاکش آن را
آبیاری نمود
در حال جوانه
زدن است. گویی
امروز طنین
صدای برحق
دکتر بختیار
هرروز بیشتر
و بهتر به
گوشمان می
رسد که راه
نجات ایران
از این چاه
سیاه
استبداد
دستیابی به
اصول
درخشانی چون
دموکراسی، سکولاریسم،
ملی گرایی، عدالت
اجتماعی و
مهمتر از همه
به دور نگاه
داشتن هر نوع
آخوند خواه
معتدل و خواه
سفاک از دخالت
در سیاست است.
همین چند
اصل مهم پیام
دوران نخست
وزیری و
مبارزات
دکتر بختیار
بر علیه
استبداد و
دیکتاتوری است.
اصولی که
امروز نیز
بدون شک
راهگشای
آینده ایران
است.اگر
معنای آنها
را به درستی
دریابیم و در
راه تحقق این
اندیشه ها
بکوشیم آن
زمان است که
می توانیم به
آینده و
رهایی ایران
امیدوار
باشیم، زیرا
مرغ توفان،
شادروان
دکتر شاپور
بختیار
همواره این
نوید را به ما
می داد که:
ایران
هرگز نخواهد
مرد
منبع: ایران
لیبرال
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|