داستان
گربه و موش
داستان
گربه و موش زیرك
در كتاب كلیله
ودمنه، طبق
روال كتاب با یك
سئوال آغاز می
شود: ...كسیكه
او را از هر
جائی دشمنان
پسش آیند و كار او سخت
گردد، و بیم زیان
آمدن كار
باشد
و جز آن
چاره ندارد
كه با بعضی
خصمان بسازد و
صحبتی
یك دل بدست گیرد، تا از آن
بلا واندیشه، رستگاری یابد، كه آن صلح
چگونه جوید و
در
آن مراد
چگونه گشاده
شود؟.
(باب
السنور
والجردص۲۶ داستانهای
بید پای
ترجمه ی محمد
بن عبد الله النجاری
بتصحیح
پرویز
خانلری)
اكنون
باز گوید
داستان آنكه
دشمنان
انبوه از چپ و
راست و پس و پیش
او در آیند چنانكه
در چنگال
هلاك و قبضه ی
تلف افتد، پس
مخرج خویش در
ملاطفت و
موالات ایشان
بیند و جمال
حال خود لطیف
گرداند و بسلامت
بجهد وعهد با
دشمن بوفا
رساند، و اگر
این باب میسر
نشود گرد
ملاطفت
چگونه در آید
وصلح بچه طریق
التماس نماید؟ (ص ۲۶۶
باب السنور
والجرد از
كلیله به
انشاءنصر
اله منشی و تصحیح
مینوی)
خلاصه ی این
داستان این
گونه استكه: موش
از لانه اش بیرون
میزند وبالای
سرش متوجه
پرنده ی
گوشتخوار میشود،
میخواهد
بلانه
برگردد می بیند
دشمن دیگری
راه او و لانه
را بسته است، و
نزدیكتر از
هردوی اینها
گربه ای در
دام افتاده
است. یك لحظه
فكر می كند می
بیند با اینكه
هر سه دشمنند
اما با گربه یك
وجه مشترك
دارد وآن می
تواند سبب
همكاری و در
نهایت موجب
رهائی هردو
باشد. با این
اندیشه پیش
گربه می رود و با
او معامله می
كند كه گربه
از موش حمایت
كند تا دو
دشمن زمینی و
هوائی دست از
او بردارند
وموش هم بند
های تله ی
گربه را باز
نماید. منتها
موش پس از
نجات در باز
گردن گربه این
دست و آن دست می
كند و تعلل می
ورزد، گربه
علت را می
پرسد موش
جواب می دهد
كه درباره اش
فكر بد عهدی
نكند او تنها
برای حفظ جان
خود این كار
را می كند، چرا
كه اگر گربه
را پیش از
آمدن صاحب
تله رها كند
ممكن است
قاتل خود را
رها كرده
باشد. می گوید
آخرین بندهای
دام تورا
هنگامی باز
خواهم كرد كه
صاحب تله در
چند قدمی
باشد و تو
تنها بفكر
نجات خود باشی.
(تلخیص
از محرر)
۲) موش
و گربه ی
منظوم عبید
زاكانی با این
دو بیت آغاز می
شود:
اگر داری
تو عقل و دانش
و هوش بیا
بشنو حدیث
گربه و موش
بخوانم
از برایت
داستانی كه در
معنای آن
حیران بمانی
( ص. ۱۷۵ ) كلیات
عبید زاكانی
به تصحیح
عباس اقبال
آشتیانی
موش و
گربه،
منظومه ی
انتقادی
شامل ۱۷۴ بیت
از آثار عبید
زاكانی است
كه در آن تزویر
و ریا كاری
گربه های
كرمان را شرح
می دهد كه
موجب فریب
موشان گشت و
پس از آن كار
به شكستن عهد
گربه و بروز
جنگ بین
موشان و گربه
ها و غلبه ی
لشكر موشان و
گرفتاری
گربه و فرار
او منجر شده
است. این
منظومه ی شیرین،
بسیار معروف
است و بعضی از
بیت های آن
مثل سایر شده
است. منظور عبید
از ساختن این
منظومه نظر
انتقاد بوده
است از بعضی
از اداب و
رسوم اوضاع
زمان. ( ص ۴۹۰
فرهنگ
ادبیات دری (
كیا ) )
موش و
گربه ی منظوم
از عبید
زاكانی در ۹۲ بیت
به دو وزن به
شكل قصیده به
طنز و گاهی به
هجو با تضمین
آیه و ایهام
به اسطوره ی
رستم به زبان
فارسی آمیخته
به تركی و عربی
سروده شده
است. علاوه از
نام موش و
گربه كه نام های
اصلی قصه
است، نام های
فیل و اسب هم
آورده شده
است. عبید
علاوه از اینكه
ردیف و قافیه
را كنار
گذاشته،
درصرف و نحو
زبان فارسی
هم تصرف
نموده است. دو
بیت مقدمه
دارد:
اگر داری
تو عقل و دانش
و هوش بیا
بشنو حدیث
گربه و موش
بخوانم
از برایت
داستانی كه در
معنای آن
حیران بمانی
و دو بیت
مؤخره:
جان من
پندگیر از این
قصه كه
شوی در زمانه
شادانا
غرض از
موش و گربه بر
خواندن مدعا
فهم كن پسر
جانا
نام های
امكنه مورد
استفاده در این
قصه: كویر،
كهستان،
كرمان،
سفاهان، یزد،
خراسان، گیلان،
فارس، عمان، شرابخانه،
مسجد و زاكان.
اشخاص: مولانا،
زاهد، عابد، ایلخان،
مسلمان، نذر،
توبه، سلام و
احسان
آیه و
عبارات عربی: رزقكم
فی السما
حقاً، بارالهی،
الله الله
كلمات
تركی: آروادن
...، یرآق، ایلخان،
ائلچی
مثل سایر: «پوست
را از كاه پر
گردن»
(محرر)
قصیده ی
موش و گربه ی
عبید به وزن
بحر خفیف در
شرح تزویر و ریا
كاری گربه ای
از گربه های
كرمان و زاهد
و عابد شدن او
پس از سالها
دریدن موشان
و فریب خوردن
موشان و بروز
جنگ بین این
دو جنس و غلبه ی
لشكر موشان
بر سپاه گربه
گان و به دار
آویخته شدن
گربه ی ریاكار.
عده ای از ابیات
آن حكم مثل
سائر را پیدا
كرده. مسلماً
اشاره به یك
واقعه ی تاریخی
و مانند سایر
نوشته های عبید
بعنوان
انتقاد از
اوضاع زمان و
پاره ای از
آداب و مراسم
معموله ی عهد
نگاشته شده لیكن
درست معلوم
نشد كه نظر عبید
در نظم ان
داستان به چه
واقعه ای
بوده است. (ص ۱۹
كلیات عبید
زاكانی)
۳) پند
اهل دانش و
هوش به زبان
گربه و موش، هم
داستانی از شیخ
بهایی است به
نثر و نسبت به
دو قصه ی بالا
مفصل تر كه در
آن گربه از
عالم دینی و
موش از صوفی
سمبل گرفته
شده است. این
قصه هم تعلیم
و معرفی صوفی
گری است و هم
تعلیم و معرفی
طلبگی و راه
كسب یقین و
سعادت از دو
طرف و در عین
حال مقایسه ی
این دو. درمتن
خود كتاب اینگونه
آمده است:ای
عزیزان این
گفتگوی موش و گربه
را گمان نبرید
كه بیهوده
است، موش نفس
اماره ی
شماست كه به
مكر و حیله ها
می خواهد از دست
عقل خلاصی یابد
و پیروی شیطان
كرده فساد
كند، بعد از
آن به این
تمسخر و ریشخند
نماید و هر
زمانی به نانی
و هر لحظه به
نعمتی اختیار
از دست عقل
برباید.(ص ۲۴۰). اگر
بخواهیم از دید
معقول و منطقی
به نقد بنشینیم
مال بید پای، معقول
و فلسفی است، مال
شیخ بهایی
معقول و كلامی
است. در این میان
منظومه ی عبید
عاری از این
دو مقوله است
اما چیزی كه
هست ما از اولی
(كلیله و دمنه)
روش برخورد
درست در زندگی
را می آموزیم. در
اثر شیخ بهایی
نقد مذهب و
مشرب و
استدلال به
عقل و نقل و
حكایت و تمثیل،
تنها منظومه ی
عبید است كه
فاقد معقولات
است و صرفا ً
طنز می باشد و
شاید تنها به
خاطر سرگرمی
است و انتقاد
از حادثه ای
كه نامعلوم می
باشد .
نتیجه: سه
قصه ی موش و
گربه در ادب
فارسی به قدری
غنی هست كه می
تواند برای شعرا
و نویسندگان
ما الهام بخش
باشد و با
نوآوری هایی
در این راستا
قلم فرسایی
كنند تا
كودكان ما به
وسیله ی ادبیات
غنی و با هدف
های ایده آل
تربیت شوند
تا از تام و جری
بیگانگان خشونت
بی حد و حساب
تحمیل نگیرد. البته
شعرای بزرگ
تا حدودی این
كار را انجام
داده اند. در
چند جای مثنوی
از گربه یا
موش حكایت هایی
آمده است یكی
آنكه (آن زن كه
گفت شوهر را
كه گوشت را
گربه خورد). برای
نمونه:
تاثیر
قصه ی گربه
وموش بر شعر
فارسی:
به موش
زیر برو گربه
ی خیانت كن كه این
هژبر به چنگ
است آن پلنگ
به ناب
به نام
موش كزو
سرفكنده ام
چون چنگ
به
چنگ گربه كزو
دست بر سرم چو
رباب (خاقانی)
مرغ پر
نارسته چون
پران شود لقمه ی
هر گربه ی
دران شود (دفتر اول
مثنوی)
گفت در ره
موسی ام آمد
به پیش
گربه
بیند دمبه ام
در خواب خویش (مولوی)
چون حریص
خوردنی زن
خواه شد ورنه
آمد گربه و
دمبه ربود (مثنوی)
ای كبك
خوش خرام كجا
می روی بایست غره
مشو كه گربه ی
عابد نماز
كرد
منبع: زیباترین
اشعار (منتخب
اشعار)
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند. حق ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|