نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏سه شنبه‏، 2015‏/11‏/10

 

 

 

آلمان

درگذشت هلموت اشمیت؛ سیاست‌مدار قاطع و سازش‌ناپذیر

آلمانی‌ها هلموت اشمیت را به‌عنوان صدراعظمی اهل عمل و دولت‌مردی هوشمند ارج می‌نهند و جامعه بین‌المللی در برابر توانایی‌های او در سیاست‌های اقتصادی سر تعظیم فرود می‌آورد. او سه‌شنبه ۱۰ نوامبر ۲۰۱۵ در ۹۶ سالگی درگذشت.

 هلموت اشمیت در سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۲ صدراعظم آلمان بود.

هلموت اشمیت تا واپسین دم حیات مردی صریح‌الهجه بود و به رغم این ـ یا شاید دقیقا به همین دلیل ـ از احترامی برخوردار بود که در مورد کمتر کسی تجربه شده است. او همواره در نظرسنجی‌ها در جایگاه محبوب‌ترین سیاست‌مدار تاریخ معاصر آلمان قرار داشت، گرچه اغلب با حالتی حق به جانب و انعطاف‌ناپذیر با مخاطبانش روبرو می‌شد.

در میانه‌ی بحران اقتصادی اروپا در یک گفت‌وگوی تلویزیونی در واکنش به پرسشی درباره مدیریت بحران صدراعظم آلمان، آنگلا مرکل چنین گفت: «باید مدتی طولانی تامل کنم تا پاسخی دیپلماتیک به ذهنم خطور کند.»

هلموت اشمیت همواره از صاحب‌نظران عرصه سیاست بوده است. او در کتابی که در سال ۲۰۰۸ به انتشار رساند، به تحولات سیاسی و اجتماعی آلمان پس از جنگ جهانی دوم و همچنین آینده این کشور پرداخته است.

اشمیت معمولا حرف و نظری را که داشت به زبان می‌آورد. اغلب سیاست‌مداران با تأنی سر اصل مطلب می‌روند، اما اشمیت، به ویژه پس از خاتمه فعالیت‌اش به عنوان سیاست‌مدار فعال در عرصه قدرت، نظر خود را رک و تا حدی گزنده بیان می‌کرد.

درباره موقعیت آلمان می‌گفت، این کشور در میانه قاره‌ای کوچک و در "موقعیتی مزخرف" قرار دارد؛ یا سیاست اتحادیه اروپا در قبال بحران اوکراین را "ژئوپولیتیک کودکانه" می‌خواند.

اشمیت زمانی نیز در پاسخ به این پرسش که آیا باراک اوباما رئیس جمهوری بزرگ است گفته بود: «این حکمی نیست که به این صورت بر آن صحه بگذارم.»

هلموت اشمیت درباره تحولات اتحادیه اروپا، روند شکل‌گیری یک جامعه چند فرهنگی در آلمان، و حضور نظامیان این کشور در افغانستان مواضعی انتقادی داشت و از این بابت همواره ستایش و احترام شهروندان آلمانی را برمی‌انگیخت.

سازش ناپذیر در "پاییز آلمان"

بسیاری از آلمانی‌ها اشمیت را به عنوان سیاست‌مداری در خاطر دارند که در پاییز ۱۹۷۷ با قاطعیت در برابر گروه تروریستی "فراکسیون ارتش سرخ" RAF ایستاد. گروهی که اوج فعالیت‌اش گروگان‌گیری هانس مارتین شلایر، رئیس جامعه کارفرمایان، و ربودن هواپیمای لوفت‌هانزا در فرودگاه موگادیشو، پایتخت سومالی بود.

هدف از این عملیات تحت فشار قرار دادن دولت آلمان برای آزاد کردن شماری از اعضای زندانی RAF بود اما اشمیت به عنوان صدراعظم وقت در برابر این درخواست سازش‌ناپذیر و قاطع ماند.

او بعدها موضع‌گیری سرسختانه خود را این گونه توصیف کرد: «مسئله این بود که توانایی دولت در حفاظت از شهروندان در برابر خطر به اثبات برسد.»

اشمیت تاکید می‌کند که در نظر او پاسداری از اعتماد شهروندان به نقش حفاظتی دستگاه دولت از هر چیز دیگری مهم‌تر بوده و این یعنی "آزاد نکردن تروریست‌ها".

در این ماجرا به دستور صدراعظم وقت یک واحد از کماندوهای نیروی مرزبانی فدرال آلمان در عملیاتی مخاطره‌آمیز و پر ریسک کار حمله به هواپیمای لوفت‌هانزا و آزادسازی گروگان‌های را برعهده گرفتند.

بعدا مشخص شد که اشمیت آماده بوده در صورت به خطر افتادن جان گروگان‌ها مسئولیت عملیات را بر عهده بگیرد و از سمت خود کناره‌گیری کند.

این حادثه نقطه اوج زندگی سیاسی مردی بود که فعالیت در این عرصه را یک سال پس از پایان یافتن جنگ دوم جهانی با عضویت در حزب سوسیال دموکرات آلمان آغاز کرد.

طی کردن سریع پله‌های سیاست

فعالیت سیاسی اشمیت در زادگاهش هامبورگ به عنوان سناتور مسئول امور داخلی آغاز شد و در همین مسئولیت به عنوان مدیر توانای بحران شهرت یافت: او در سال ۱۹۶۲ برای مقابله با طوفان و سیل شدید در هامبورگ با یک تصمیم‌گیری سریع و قاطعانه نیروهای ارتش را برای مقابله با بحران به کار گرفت.

از همین دوران صعود اشمیت بر پله‌های سیاست آلمان بعد از جنگ آغاز شد و به سرعت ادامه یافت: او ۱۹۶۴ رئیس فراکسیون پارلمانی حزب سوسیال دموکرات شد.

با تشکیل دولت ائتلافی سوسیال دموکرات‌ها و حزب لیبرال، صدراعظم وقت آلمان ویلی برانت ۱۹۶۹ اشمیت را به عنوان وزیر دفاع معرفی کرد و اقتدار او به عنوان کارشناس امور امنیتی افزایش یافت.

منبع: دویچه وله

*****************************************

هلموت اشمیت، شهروند جهان

فولکر واگه‌نر، مفسر دویچه وله

نگاهی نافذ که انگار دوردست‌ها را می‌پاید، در هاله‌ای از دود سیگار؛ این تصویری است که از هلموت اشمیت کهن‌سال در خاطر داریم. صدراعظمی که اگر محبوب همه نبود، به شدت مورد احترام بود. تفسیری از فولکر واگه‌نر از دویچه‌وله.

هلموت اشمیت شخصیتی برجسته و تاثیرگذار بود. نطق‌های او در پارلمان فدرال آلمان (بوندس‌تاگ) به آن دسته از سخنانی تعلق دارند که در خاطر می‌مانند. طنین کم‌مانند کلامش در این ماندگاری بی‌تاثیر نبود.

او استاد سخن‌وری بود و حق هر واژه را به خوبی ادا می‌کرد. و این همه در پیوند با هاله‌ای از سخت‌گیری، هوشمندی همیشگی و گاهی با حالت خفیف پدرخانواده درهم آمیخته بود.

برای نسل‌های بسیاری اشمیت توضیح‌دهنده پیچیگی‌های جهان، یا آنچنان که زندگی‌نامه‌نویسش زمانی نوشته "جوان‌ترین مرد کهن‌سال" بود.

هلموت اشمیت و ویلی برانت

میان اشمیت و ویلی برانت، هم‌حزبی و سلف‌اش در مسند صدراعظم آلمان، تفاوت از زمین تا آسمان است؛ این دو به لحاظ جامعه‌شناسی و ایدئولوژیک به دو طیف کاملا گوناگون سوسیال دموکراسی تعلق دارند.

ویلی برانت جان و دل مردم را به تپش درمی‌آورد و نقش سیاست‌مداری تهییج‌کننده را بر عهده داشت، مردی برای رویاها و آرزوهای سیاسی.

اشمیت تجسم رفتاری فاخر بود، عمل‌گرایی که با سرسختی تلاش می‌کرد بر افکار مخاطب تاثیر بگذارد. دل‌مشغولی او حل بحران‌های بزرگ بود و در دوران صدراعظمی‌اش بحران کم نبود.

رویاهای سیاسی برای او یک‌نواخت و خسته‌کننده می‌نمود و زمانی به کنایه گفته بود کسی که از این رویاها در سر دارد بهتر است به پزشک مراجعه کند.

پدیده‌ای به نام هلموت اشمیت

هلموت اشمیت یک پدیده بود. کسانی که فقط اشمیت دوران پس از فعالیت در عرصه سیاسی را در خاطر ندارند و دوران صدراعظمی او را در دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد میلادی تجربه کرده‌اند امروز تقریبا به سن بازنشستگی رسیده‌اند.

پس از آن دوره اشمیت نقش آموزش دهنده‌ داشت و در مواردی در قالب آموزگار اعظم و حق به جانب ظاهر می‌شد.

این که او در این قالب خود را معیار می‌دانست و همواره به روح زمانه بی‌اعتنا بود را می‌توان در رفتارش به عنوان سیگاری حرفه‌ای و بی‌اعتنایی‌اش به عرف رایج زمانه دید.

رفتار اشمیت در این زمینه می‌تواند به لحاظ سیاسی به شدت نادرست تلقی شود. او حتا در جاهایی که ممنوع بود به شدت سیگار دود می‌کرد و هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد مانع‌اش شود.

در او چیزی از رفتار شهروندان متفرعن یا "الیت" جامعه مشهود بود گرچه همواره خودش را یکی از افراد قشر متوسط می‌دید.

"رفیق" که در میان سوسیال دموکرات‌های خطابی معمول است کمتر از دهان او شنیده می‌شد، اما "شما" خطاب کردن که شامل دوستان بسیار نزدیک نیز می‌شد تمام عمر یکی از ویژگی‌های از مدافتاده اشمیت باقی ماند.

دولت‌مرد دوران بحران‌ها

توانایی‌های هلموت اشمیت در دوران بحران‌ها بیشتر آشکار می‌شد. هر دوره‌ای بازیگران خود را دارد و دوران اشمیت پس از کناره‌گیری ویلی برانت در سال ۱۹۷۴ فرارسید.

در سال‌هایی که اشمیت صدراعظم آلمان بود دو بحران بزرگ نفت رخ داد. او همزمان به مصاف انتظارات پرهزینه‌ای رفت که در دوره برانت در میان مردم دامن زده شده بود.

آنچه اشمیت را در ردیف صدراعظم‌های قدرتمند آلمان قرار داده نه موفقیت‌های او در عرصه اقتصادی که توانایی‌هایش در مدیریت بحران است.

چالش بزرگ هلموت اشمیت اوج گیری عملیات تروریستی گروه "فراکسیون ارتش سرخ" (RAF) بود که دولت آلمان را، به ویژه در دهه‌ی هفتاد با آزمونی بسیار دشوار روبرو کرد.

برخورد قاطع و مصمم هلموت اشمیت در نبرد علیه فعالیت‌های تروریستی موفقیت‌آمیز بود و او دولت را به عنوان نهادی که قادر به حفاظت از خود است به نمایش گذاشت؛ همان‌گونه که زمانی گفته بود: دموکراسی هم به رهبری نیاز دارد.

حکومت‌داری علیه روح زمانه

نقش هلموت اشمیت در بحث‌های پیرامون رقابت‌های تسلیحاتی میان شرق و غرب در دهه ۸۰ کمتر از مقابله با فعالیت‌های افراطی دراماتیک بود اما جامعه را به التهاب کشاند.

اتحاد جماهیر شوروی در آن دوران گسترش زرادخانه نظامی را در دستور کار داشت و لازم بود کشورهای غربی به آن واکنش نشان دهند.

هلموت اشمیت کسی بود که برای نخستین بار توجه آمریکا را به موشک‌های میان‌برد اتمی مسکو جلب کرد که علیه هدف‌هایی در اروپای غربی مستقر شده بودند.

در روزگاری که جنبش صلح‌طلبی در اروپا بال می‌گستراند و نطفه حزب سبزهای آلمان بسته می‌شد، هلموت اشمیت از سیاستی حمایت می‌کرد که در هسته‌ای اصلی‌اش برخلاف روح زمانه جهت‌گیری کرده بود.

او با این سیاست نه تنها مقابل بخش بزرگی از جامعه که در تقابل با اکثریت اعضا و هواداران حزب سوسیال دمکرات قرار گرفته بود.

طرح اشمیت، مبنی بر استراتژی دوگانه ناتو (رقابت تسلیحاتی همزمان با مذاکره) عاقبت اتحاد جماهیر شوروی را به لحاظ اقتصادی به زانو درآورد.

در زمان فروپاشی بلوک شرق که سیاست‌های هلموت اشمیت در دوران جنگ سرد عادلانه‌تر ارزیابی می‌شد، صدراعظم پیشین تا حدودی در حاشیه قرار داشت.

اشمیت خود را به سیاست موازنه قدرت به عنوان پیش‌شرط تضمین صلح پایدار متعهد می‌دانست؛ همچون اتو فون بیسمارک که حامی سیاست تعادل قدرت بود.

هلموت اشمیت نه تنها به عنوان پنجمین صدراعظم آلمان فصل مهمی از تاریخ این کشور را رقم زد، که دهه‌ها پس از کنار رفتن از قدرت در سال ۱۹۸۲ همچنان یکی از احترام‌انگیزترین شخصیت‌های آلمانی باقی ماند.

منبع: دویچه وله

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info