نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏يکشنبه‏، 2015‏/10‏/11

 

 

 

آخرین گفتگوی حسین همدانی:

در حوادث ۸۸ اراذل و اوباش را برای سرکوب مردم سازماندهی کردم

سحام نیوز - روز گذشته خبر جان باختن سردار حسین همدانی «مسئول تجمیع لجستیک تجهیزات برای سوریه» در ستاد کل نیروهای مسلح در حالی منتشر شد که رسانه‌ها به نقل از برخی مقامات اعلام کردند وی توسط گروه تروریستی داعش به شهادت رسیده است. این در حالی‌است که «جام نیوز» که پایگاه رصد وابسته به نیروهای امنیتی است، درگذشت وی را بر اثر سانحه تصادف دانسته بود.

به گزارش «سحام»، سردار حسین همدانی فرمانده سپاه تهران در سرکوب اعتراضات مردمی سال ۸۸ بود که پس از درگیری با حسین طائب به دلیل «به کارگیری تیم بازجویی همسر سعید امامی در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران» محل کار خود را ترک کرد و توسط سردار قاسم سلیمانی به سمت «هماهنگ کننده نیروهای سپاه در کشور سوریه» مشغول به کار شد. وی در طراحی عملیات‌های مختلف علیه گروه تروریستی داعش تاثیرگذار بوده است. وی مدتی قبل با فشار حسین طائب و به دلیل «عدم توفیق در عملیات‌های سپاه در سوریه» از کار برکنار و به تهران عودت داده شد.

آقای همدانی در حالی در حوالی حلب درگذشت که هیچ‌گونه سمت عملیاتی در سوریه نداشت و به دلیل آشنایی با منطقه عملیاتی سوریه، تنها وظیفه «هماهنگی لجستیکی» برای پشتیبانی از نبرد با گروه‌های عمل کننده علیه بشار اسد را برعهده داشت. اتومبیل این فرمانده ارشد سپاه پاسداران به دلیل «انحراف از جاده» واژگون شد و در آمبولانس «در حال انتقال به بیمارستان» جان باخت.

حسین همدانی در آخرین گفت‌گوی خود با نشریه «جوان همدان» از اقدامات خود در سرکوب جنبش اعتراضی مردم ایران پرده برداشته است. وی در بخشی از این گفت‌وگو گفته: «من چندین بار گفته‌ام که رهبران فتنه مثل آقای کروبی و میرحسین اگر تبرئه بشوند حتماً خدای متعال و این‌هایی که شهید، جانباز و مجروح شده‌اند هرگز رضایت نخواهند داد. ما همه این‌ها را در یک جمعی جمع کردیم و این‌ها امضا کردند که ابداً رضایت نمی‌دهند. جوانی که پدر و مادرش یک وانت داشتند و همه‌ چیزشان را فروختند و خرج این جوان کردند، اما الآن معلول و جانباز است. بنابراین موسوی و کروبی متهمان اصلی این ماجرا هستند و حداقل مجازات برای این‌ها اعدام است.»

آقای همدانی در بخش دیگری از این گفت‌وگو از «سازماندهی اراذل و اوباش توسط سپاه پاسداران برای سرکوب اعتراضات مردمی در کودتای انتخاباتی سال ۸۸» سخن به میان آورده و گفته: «۵ هزار نفر از کسانی که در آشوب‌ها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزل‌شان کنترل‌شان می‌کردیم. روزی که فراخوان می‌زدند این‌ها کنترل می‌شدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد این‌ها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای‌کار بیاوریم. یکی از این‌ها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز ۷۰ درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسید.»

مشروح گفت‌وگوی این فرمانده ارشد سپاه پاسداران را در ذیل می‌خوانید:

چرا ایران تصمیم گرفت به کشور و ملت سوریه کمک مستشاری نماید؟

حضرت آقا می‌فرمایند عمق استراتژی ما سوریه است. ایران و سوریه در سال ۶۱ همزمان با هجوم آمریکا و اسرائیل به جنوب لبنان، منافع مشترک خود را تعریف کردند. رابطه بین شیعیان ایران و شامات(فلسطین اشغالی، لبنان و سوریه) ریشه تاریخی دارد. این منطقه یک منطقه مقدس است. گفته می‌شود که نزدیک به ۱۰۰هزار نفر از پیامبران الهی در این منطقه دفن هستند و تاریخی برابر با ابتدای شروع تاریخ بشر دارد. الآن هم که به سوریه می‌روید در منطقه زبدانی سوریه قبر هابیل را می‌بینید. ازنظر ژئوپلیتیکی هم سوریه کلید اتصال سه قاره اروپا، آسیا و آفریقاست. یکی از اهداف و آرمان‌های مهم انقلاب اسلامی که امام خمینی فرمودند، آزادی قدس است. این هدف، میانی و کوتاه مدت نیست. حضرت امام برای این کار سرمایه گذاری و هزینه کرده‌اند. امام در پایان دفاع مقدس ۲ نامه می‌نویسند. در آن‌جا هم دست بردار نیستند و می‌گویند ما غزه را آزاد می‌کنیم، ما قدس را آزاد می‌کنیم. برای تشکیل گروه‌های مقاومت و نگهداشتن کشورهای این جبهه تاكنون هزینه هم کردیم.

در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، کشورهای مقاومت یکی پس از دیگری این جبهه را ترک کردند و رفتند به سمت سازش. روابطی که جمهوری اسلامی با سوریه برقرار کرده به خصوص با توجه به ظرفیت‌هایی که در حافظ اسد وجود داشته است یک سرمایه ارزشمند است و اهمیت استراتژیک دارد. لذا لازم بود از این سرمایه حفاظت کند.

دشمن برای سوریه چه برنامه‌ای دارد؟

آن‌ها نیامده‌اند حزب بعث سوریه را نابود کنند. آمریکایی‌ها به‌خوبی فهمیدند بدون یک تشکیلات منظم و قدرتمند مثل حزب بعث نمی‌شود سوریه را اداره کرد. حزب بعث عراق با سوریه فرق می‌کند. درعراق بارها کودتا شده اما ۶۰ سال است كه در سوریه هیچ اتفاقی نیفتاده. الآن هم با شعار نابودی دولت سوریه نیامده خودشان می‌گویند آمده‌ایم برای کوتاه کردن دست ایران، تضعیف حزب‌الله و هدف نهایی، تأمین امنیت اسرائیل است. لذا آمریکایی‌ها در سوریه جنگ را با ما شروع کردند نه دولت سوریه و حزب بعث، سقوط سوریه به این معنی بود که ما باید با دشمن در مرزهای خودمان بجنگیم.

سوریه کلید منطقه است. نسبت به عراق، لبنان و یمن، سوریه در اولویت است. اگر هر کدام از این کشورها مشکلی برای‌شان پیش بیاید ما به‌ اندازه از دست دادن سوریه ضرر نخواهیم کرد. بنابراین اهدافی که ما در سوریه داشتیم، اهداف راهبردی بوده است. برای حفظ دستآوردهای انقلاب اسلامی باید ورود پیدا می‌کردیم. هیچ انسان عاقلی منتظر نمی‌نشیند تا سرمایه‌اش در برابر چشمانش از بین برود و او نگاه کند. این طبیعی است که برای حفظ سرمایه خودش اقدام کند.

شما چگونه و از چه زمانی در کشور سوریه ماموریت مستشاری پیدا کردید؟

زمانی که من را انتخاب کردند، حدود ۸۰ درصد سوریه به دست گروه‌های مسلح افتاده بود و جیش‌الحر ۱۱۰ هزار نیرو را سازماندهی کرده بود. این‌که چرا بنده را انتخاب کردند باید از خودشان بپرسید. وقتی رفتیم سوریه آقای سلیمانی ما را آن‌جا معرفی کردند. یکی دو ماه فعالیت کردیم تا این‌که به‌هرحال خدا کمک کرد و راه تعامل باز شد. حزب بعث یک در آهنین دارد و یک دیوار فولادی به هیچ‌کس راه نمی‌دهد! شبیه به معجزه بود. امروز هم دولت‌مردان و هم مردم آن‌جا، ایران را فرشته نجات می‌دانند.

شما در سوریه با نام ابو وهب مشهور بوده و بسیار محبوب هستید. دلیل این محبوبیت و موفقیت شما در سوریه چیست؟

اولاً ما در یک ماه اول که با سه نفر از دوستان که دو نفرشان را از لبنان آورده بودیم هرچه می‌رفتیم برای کار راه نمی‌دادند. می‌گفتند چه کمکی شما می‌خواهید بکنید؟ می‌گفتیم هیچی آمدیم تجربیات‌مان را انتقال بدهیم. ارتش سوریه مغرور هم هست. وقتی انسان درمانده می‌شود رو به خدا می‌آورد و آن‌جاست که سیم وصل می‌شود. شب‌ها چند ساعت بیشتر نمی‌خوابیدیم و به نیایش مشغول بودیم. حضرت آیت‌الله بهاءالدینی می‌گویند هرکس هر روز زیارت عاشورا بخواند همه گره‌هایش باز می‌شود. ما بعد از نماز صبح هم زیارت عاشورا می‌خواندیم. این‌گونه گره‌ها كم كم باز شد.

یک‌بار هم می‌خواستیم برگردیم، حضرت آقا فرمودند که، سوریه مثل مریضی می‌ماند که خودش نمی‌داند مریض است، باید به او بگویید که مریض است. دکتر نمی‌رود، شما باید ببریدش. دکتر که برود می‌گوید دارو نمی‌خواهم، دارو باید بنویسید برایش. نمی‌رود دارو را بگیرد باید برایش دارو بگیرید، دارو را نمی‌خورد باید دارو را به خوردش بدهید و به آن نظارت هم داشته باشد. این شد نسخه ما که باید بمانیم.

حتی در سال اول یک‌بار به دمشق حمله کردند و به کاخ هم رسیدند. در آن دوران همه فرار کردند، حتی روس‌ها. فقط ما آن‌جا ماندیم. آن‌ها باورشان شد که ما تا آخرین لحظه در کنارشان هستیم. این حمایت صادقانه بود و این باعث شد که به ما اعتماد کردند و امروز محبوب‌ترین ملت نزد سوری‌ها، ایرانی‌ها هستند. در ایست و بازرسی‌ها حتی افسران ارتش هم به‌طور کامل بازرسی می‌شوند اما همین که پاسپورت ایران را نشان بدهید باهمه وجود به شما احترام می‌گذارند. این برمی‌گردد به درس‌هایی که از دفاع مقدس داشتیم و نیتی که فقط برای رضای خدا بود، نه برای حزب بعث، نه برای سوریه! برای اطاعت از امر ولی بود. محبوبیتی که می‌گویند به دلیل همین نیت خالص بود.

نظر شما در خصوص شخص بشاراسد و مدیریت وی چیست؟

سیدحسن نصرالله می‌فرماید شخص بشار اسد بهتر از پدر است. بشار نسبت به پدرش درک و فهم بهتری دارد. نسبت به تحولات دنیا اشراف بیشتری دارد و فضای امروز دنیا را می‌بیند. فضای باز سیاسی را قبول دارد و قبل از این جریانات فضای باز سیاسی را در کشور ایجاد کرده بود. پدرش را هم به عنوان مرشد قبول دارد. حافظ اسد در زمانی که در بستر مرگ بود به بشار گفته بود تا زمانی که با ایران هستی، هستی و هر زمانی که ایران را از دست دادی بدان که دیگر نخواهی ماند. بشار تا امروز در مقاومت سهم بزرگی داشته، در همان بحرانی که گروه‌های مسلح تا کاخ هم رسیدند به بشار گفتند که جابه جا بشود، ولی گفت نه می‌مانم تا کنار ملتم کشته شوم. وقتی در اوج بحران گفتند بیا در دمشق برای مردم سخنرانی کن، خانواده را هم با خودش آورد. درحالی‌که احتمال ترور و کشته شدن بسیار زیاد بود. در مناطقی که حتی برخی از وزرا نیامده‌اند. آن‌جا این‌طور نیست که دشمن یونیفرم داشته باشد. ممکن است یک مغازه‌داری عضو گروهک‌های تروریستی باشد. ویژگی مهم ایشان هم این است که اطاعت پذیری‌اش از رهبر انقلاب بیشتر از برخی دولتمردان ماست.

در اوایل شروع درگیری‌ها نظام سوریه با اعتراضات مسالمت‌آمیز برخورد خوبی نداشت و این باعث شد که مشکل چند برابر شود. این را نمی‌شود ببرید سمت بشاراسد. حزب بعث یک مبانی دارد که هیچ‌کس حتی بشاراسد هم نمی‌تواند آن‌ها را تغییر بدهد. به همین دلیل هم تاکنون کودتا نشده است. اصلاً انتخابات مثل این‌جا نیست؛ در انتخابات‌ها همه باید عضو حزب بعث باشند. کسی که می‌خواهد کاندید بشود باید چندین مرحله را در حزب گذرانده باشد. یک‌شبه کسی در حزب رشد نمی‌کند. یک دوره زمانی دارد. لذا بخش امنیتی حزب بعث مشکل امنیتی داشت. بخش نرم‌افزاری قوی‌ای داشت اما نیامده بود مثل کشور ما یک نیروی انتظامی درست کند. یک بسیج درست کند. فقط یک ارتش تربیت کرده بود برای جنگ با دشمن.

برای حل مشكل این انتظامی چه مدلی پیشنهاد كردید؟

یکی از کارهایی که ما آن‌جا انجام دادیم کمک به ایجاد نیروهای مردمی بود. در ابتدا آن‌ها می‌گفتند شما آمده‌اید این‌جا یک ارتش دیگر برای ما درست کنید؟ پولش چه می‌شود؟ تسلیحاتش؟ می‌گفتیم راهبرد ما این است، مشارکت مردم برای کمک به دولت برای عبور از بحران. وقتی هم که نقش این نیروها به اثبات رسید و ما با این نیروها دمشق را نجات دادیم. آمدند گفتند این را ببرید زیر نظر ارتش! گفتیم این کار درست نیست. اگر می‌خواهید ارتش را تقویت کنید نیرو جذب کنید. این مدل اسلامی و تفکر بسیجی اولین ویژگی که دارد این است که داوطلب است. نیروی ارزان قیمت و پرسودی است. واقعاً متوجه نبودند تا زمانی که نتیجه این فعالیت‌ها را دیدند.

آموزش خدمه تانک در ارتش یک‌سال طول می‌کشد، ما نیروها را در طول ۱۲ روز آموزش می‌دادیم. وزیر دفاع اصلاً قبول نمی‌کرد تا این‌که آمدند همان‌جا سؤال‌های فنی پرسیدند و واقعاً تعجب کرده بودند. اگر ما نیروها را از ایران می‌بردیم می‌گفتند ایران آموزش دیده‌اند. اما ما همان جوانان سنی، شیعه و علوی سوری را بسیج کردیم چراکه این تدبیر رهبر انقلاب بود كه از جوانان خود آن‌ها استفاده كنیم برای دفاع، وگرنه حاج‌ قاسم سلیمانی گفتند من یک لشگر از ایران ببرم سوریه جنگ را تمام می‌کنیم. الآن چند صد مربی کانون فرهنگی تربیت کرده‌ایم فرستاده‌ایم به مناطق مختلف سوریه حتی روستاهایی که داعش هست، تا کار فرهنگی بکنند. بنابراین آن خطایی که انجام شد خلأ ساختاری بود. حتی یک پلیس هم برای اعتراضات مردم تربیت‌ نشده بود و این مشکل ساختاری موجب این مشکل شد. الآن هم هنوز ساختار جدید پلیس که با کمک دوستان نیروی انتظامی در آن‌جا تهیه کرده‌ایم پیاده نشده است.

نیروهای معارض با وجود این سیستم امنیتی شدید چگونه توانستند این حجم از نیروها را سازماندهی کنند؟

سوریه ۵ وزرات‌خانه اطلاعات دارد و این 5 وزارتخانه به دلیل نبود یک نیروی انتظامی قوی تمام توان و نیروی خود را برای کار پلیسی به کار گرفته بودند و این باعث شد که کار اطلاعاتی تعطیل بشود. آن ارتش آزاد سوریه همه بومی بودند و اصلاً قدرت جنگیدن با نیروی جدیدی که ما درست کردیم و حتی با ارتش سوریه را نداشتند. ارتش هر وقت اراده می‌کرد جایی را آزاد کند آن‌ها فرار می‌کردند. جنگ واقعی در سوریه زمانی شروع شد که نیروهای خارجی از کشورهای بیگانه وارد سوریه شدند. از همین زمان با توجه با اقدامات بشار و حضور نیروهای خارجی در کشورشان، دیگر کمکم ریزش نیروهای ارتش آزاد شروع شد و آن‌ها با این نیروها درگیر شدند و ارتش آزاد مثل یخ آب شد.

برای جنگ سوریه چه پیشبینیای دارید؟ سرنوشت سوریه چه خواهد شد؟

جنگ سوریه تمام شدنی نیست. سقوط هم نمی‌کند. اگر تاریخ سوریه را بررسی کنید می‌بینید که همواره در جنگ و خون‌ریزی بوده است. ۳ سال پیش ۸۰ درصد سوریه سقوط کرده بود. الآن نیروهای ارتش بازسازی شده‌اند، نیروی دفاع وطنی دارند، دژبان شهری دارد. دشمن هم می‌داند که اگر بشار ترور بشود دیگر نمی‌شود منطقه را کنترل كرد. آن‌هم در نزدیکی مرزهای فلسطین اشغالی! والا ترور بشاراسد کاری ندارد. لذا دولت در سوریه سقوط نخواهد کرد. مشکل اصلی در سوریه اقتصادی است. توریست، کشاورزی و نفت که منابع اقتصادی در طول این 3 سال از بین رفته است. ما به دنبال پیگیری این هستیم. این جنگ تمام نمی‌شود تا زمانی که اردوگاه دوستان یا دشمنان سوریه کوتاه بیایند جنگ ادامه دارد.

سردار یكی از موضوعاتی كه نام شما در آن زیاد یاد می شود مسایل مربوط به كنترل فتنه 88 است. در اتفاقات سال ۸۸ بعد از ورود نیروهای سپاه به طور ملموسی امنیت به تهران بازگشت. دوره‌ای كه شما فرماندهی سپاه محمد رسول الله را برعهده داشتید. در رسانه‌های بیگانه اخبار متفاوتی در مورد آن دوره منتشر می‌شد، می‌خواهیم کم و کیف موضوع را از زبان خود شما بشنویم. واقعاً سپاه در این درگیری‌ها به‌طور مسلحانه ورود پیدا کرد؟ تک تیرانداز داشت؟ نقش وزارت اطلاعات در آن دوران چه بود؟

سپاه تحت فرمان فرماندهی کل قوا عمل کرد. حضرت آقا فرمودند در درگیری‌های خیابانی کشته نمی‌پذیرم. هیچ‌کس حق حمل اسلحه در تهران را نداشت. به این قیمت که حتی ممکن بود ما مورد حمله قرار بگیریم. در طول مدت این اتفاقات از حدود ۴۵ هزار بسیجی که درصحنه بودند حتی یک فشنگ هم شلیک نشد.

در مورد ورود سپاه هم باید بگویم كه وزارت اطلاعات واحد عملیاتی ندارد و عملیات در این وزارتخانه محدود به خانه‌های تیمی است و برای اتفاقات بزرگی مثل فتنه ۸۸ که در کف خیابان است طراحی نشده است. وزارت اطلاعات مأموریت اصلی‌ا‌ش جلوگیری از ورود بیگانگان است. جاسوسانی که وارد کشور می‌شوند.

وزارت اطلاعات ما در فتنه ۷۸ آسیب جدی دید. در آن‌جا با توجه به اتفاقی که در وزارت اطلاعات رخ داد، قتل‌های زنجیره‌ای كه در روزنامه‌ها و رسانه‌ها مطرح شد. در بخشی از آن، انگشت اتهام را به سمت وزارت برده شد و در نهایت به حادثه سعید امامی کشیده شد که بنده معتقدم ایشان از آن اتهام مبراست. من ایشان می شناسم. ایشان فردی مؤمن بود. این‌چنین یک انشقاق در وزارت رخ داد و یکپارچگی وزارت اطلاعات خدشه‌دار شد و دستگاه اطلاعاتی ما را تضعیف کرد. در فتنه ۸۸ آن بخش از بچه‌های وزارت که حتی در ماجراهای ۸۸ بهتر از ما عمل کردند حق‌شان محفوظ است. برخی هم که شک و تردید داشتند و بعدها پشیمان شدند. خب وزارت اطلاعات به دلیل این انشقاق نتوانست نقش خود را در فتنه به‌خوبی ایفا نماید.

موضوع دستگیری برخی فتنه گران که از فرزندان مسئولان بودند مثل دستگیری فائزه هاشمی با دستور شما انجام شد؟

همه اقدامات ما طبق مجوزهای رسمی و قانونی بوده است و هیچ حکمی را خارج از احکام دادگستری انجام ندادیم. در اجرای حکم هم برای‌مان فرقی نمی‌کرد که کسی آقازاده است یا از خانواده کیست. بنده ده‌ها نفر، از افرادی را که از اصلاحات بودند یا از کارگزاران بودند یا از دوم خردادی‌ها بودند، از زندان آزاد کردم. چون حرف آن‌ها در حد اعتراض بود. اما آن‌هایی که در کف خیابان مدیریت می‌کردند و آسیب می‌زدند و خسارت وارد می‌کردند، فرق داشتند. پاسدار ما الآن با دوتا بچه، ۷۰ درصد جانباز است و مغزش ۷ بار عمل شده است. ما نمی‌توانیم از این‌ها بگذریم. من چندین بار گفته‌ام که رهبران فتنه مثل آقای کروبی و میرحسین اگر تبرئه بشوند حتماً خدای متعال و این‌هایی که شهید، جانباز و مجروح شده‌اند هرگز رضایت نخواهند داد. ما همه این‌ها را در یک جمعی جمع کردیم و این‌ها امضا کردند که ابداً رضایت نمی‌دهند. جوانی که پدر و مادرش یک وانت داشتند و همه‌ چیزشان را فروختند و خرج این جوان کردند، اما الآن معلول و جانباز است. بنابراین موسوی و کروبی متهمان اصلی این ماجرا هستند و حداقل مجازات برای این‌ها اعدام است. مردم ما و ما رزمنده‌ها نباید اجازه کمتر از این حکم را بدهیم. منتها مصلحت نظام این است. اگر حکم رهبری بیاید و همین‌ها را دوباره بر ما مسلط بکند می‌گوییم چشم اما اگر روال قانونی خودش را می‌خواهد طی بکند ما مطالبه می‌کنیم. حضرت آقا هم تاکنون چنین چیزی از ما نخواسته‌اند والا همان را عمل می‌کنیم. پس هر شدتی که در این جریانات وارد شد عین حکم قضایی بود آن‌هم عین ضوابط. زمانی که برخی از این‌ها در حصر بودند همه امکانات برای آن‌ها مهیا بود و به‌صورت انسانی و اسلامی با آن‌ها رفتار می‌شد. اما دیگر قرار نبود بیایند کف خیابان و مدیریت کنند.

موفقیت سپاه در این اتفاقات مرهون چه بود؟ در این جریانات چگونه اقداماتی صورت گرفت؟

اولاً در فتنه ۷۸ بنده جانشین نیروی مقاومت بسیج بودم و تجربه آن حوادث را داشتم. این تجربه به من کمک می‌کرد. یک سابقه‌ای در دو دوره در تهران داشتم در سال‌های ۶۰ و ۶۰ در تشکیل لشگر حضرت رسول(ص)، در سال ۸۲ هم فرمانده لشگر تهران بودم. لذا کاملاً تهران را می‌شناختم و برآورد خوب اطلاعاتی از منطقه داشتم. شناخت خوبی نسبت به جغرافیای انسانی و زمینی و شرایط اقتصادی و فرهنگی تهران داشتم. اشراف خوبی نسبت به احزاب و گروه‌ها داشتم و آن‌ها را در قرارگاه ثارالله به دقت بررسی کرده بودیم. کار اطلاعاتی که از پیش در قرارگاه ثارالله انجام داده بودیم جواب داد. هیچ‌کار موفقی بدون آمادگی و تمرین صورت نمی‌گیرد.

همه فرماندهان پایگاه‌های بسیج را در دو تجمع بزرگ جمع کردم و به همه مأموریت دادم. از همه خواستم تا سازماندهی خود را حفظ کنند و امنیت محله خود را تأمین کنند. گفتم پایگاهی که نتواند این دو اقدام را انجام دهد پایگاه نیست.

با کار اطلاعاتی اقدامی انجام دادیم که در تهران صدا کرد. ۵ هزار نفر از کسانی که در آشوب‌ها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزل‌شان کنترل‌شان می‌کردیم. روزی که فراخوان می‌زدند این‌ها کنترل می‌شدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد این‌ها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای‌کار بیاوریم. یکی از این‌ها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز ۷۰ درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسید.

وقتی‌که جلسه شورای تأمین استان تهران در شب عاشورا برگزار شد همه برآوردها این بود که فردا تهران آرام خواهد بود. برآورد من این بود که روز عاشورا اتفاقاتی در پیش خواهد بود. به همین خاطر دو بار دیگر درخواست جلسه فوق العاده دادیم و جلسه تشکیل شد و آماده‌باش اعلام کردیم. همه سینماهای تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسینیه‌ها را در اختیار گرفتیم. بچه‌ها با لباس مشکی در میدان حضور داشتند. نزدیک به ۳۰ هیئت را هم که با من مرتب در تماس بودند را هم آماده کردیم و گفتم دسته‌ها را به سمت میدان دانشگاه بیاورید. در روز عاشورا همین سه گردان غائله را جمع کردند.

این حرفها باید در تاریخ ثبت شود. در این اتفاقات ۸۳۰ نفر جانباز دادیم. فتنه ۸۸ از سوریه و جنگ هشت ساله مهم‌تر است. حضرت آقا در این مورد فرمودند كه این کار خدا بود و عمق این فتنه زمانی روشن خواهد شد که من دیگر نیستم. ما به ابعاد فتنه نپرداخته‌ایم. ۴۵ هزار بسیجی در این صحنه بودند و نه تنها پولی دریافت نمی‌کردند که پول بنزین موتور و بقیه مخارج خود را هم می‌پرداختند.

منبع: گویا

______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است. 

 

 

 

صفحه‌ای که در آن قرار دارید، آرشیو سایت قدیمی نهضت مقاومت ملی ایران می‌باشد.برای دستیابی به سایت جدید به این آدرس رجوع کنید: namir.info